گروه ادب‌وهنر: با آغاز دومین ماه فصل پاییز، تنها 3ماه تا شروع سی‌امین جشنواره فیلم فجر باقی مانده است؛ جشنواره‌ای که بالاخره دبیرش را هم شناخت و به نظر می‌رسد با انتخاب محمدخزاعی، معاونت سینمایی، می‌خواهد با یک تیر دو نشان بزند.

از سویی دبیری جشنواره را به فردی جوان و باانرژی بدهد که در سال‌‌های اخیر چه در مقام تهیه‌کننده و چه به عنوان برگزارکننده جشنواره‌های موضوعی، مسیر روبه‌رشدی را طی کرده و البته نشان داده که همسو و همراه با سیاست‌های رسمی گام برمی‌دارد. از سوی دیگر خزاعی با تجربه برگزاری جشنواره فیلم کیش نشان داد که سطح تعاملش با طیف‌های مختلف سینماگران بالاست و این می‌تواند برای جشنواره‌ای که 3ماه مانده به آغازش کمتر نام بزرگی را برای حضور در آن می‌توان پیش‌بینی کرد، نکته حائز اهمیتی باشد. این جشنواره‌ای است که احتمالا بدون فیلمی از حاتمی‌کیا، فرهادی، کیمیایی، داوودنژاد، افخمی، میرکریمی، تبریزی، مجیدی و... برگزار می‌شود؛ جشنواره‌ای که مهرجویی را هم ممکن است نداشته باشد.

«نارنجی پوش» فیلم تازه مهرجویی هنوز فیلمبرداری‌اش شروع نشده و اگر هم فیلمبرداری طبق برنامه‌ریزی انجام شود، شاید انجام امور فنی فرصت حضور در جشنواره را ندهد. با انتخاب خزاعی، تریلر سیاسی و به احتمال قوی جنجالی «قلاده‌های طلا» هم باید نهایتا در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآید؛ چون تهیه‌کننده فیلم، دبیری جشنواره را عهده‌دار شده. مگر اینکه اتفاق 2سال پیش «شکلات تلخ» رخ دهد و خزاعی هم مثل سجادپور از تهیه‌کنندگی فیلمش رسما اعلام کناره‌گیری کند.

دبیر سی‌امین جشنواره فیلم فجر، کمی که از امور تولید سکانس‌های «قلاده‌های طلا» که در ترکیه گرفته می‌شود، فراغت پیدا کند سراغ فهرست فیلم‌هایی که می‌توانند در جشنواره حضور بیابند خواهد رفت؛ فهرستی که مهم‌ترین ‌آثارش این فیلم‌ها هستند: روز رستاخیز (احمدرضا درویش)، شب و قسم به دلتنگی(رسول‌صدرعاملی)، یک عاشقانه ساده(سامان مقدم)، گشت ارشاد(سعید سهیلی)،آمین خواهیم‌گفت(سامان سالور)، چرخ و فلک(بهرام بهرامیان)، برف روی کاج‌ها(پیمان هادی)، پذیرایی ساده(مانی حقیقی)، بوسیدن روی ماه(همایون اسعدیان)، خرس(خسرومعصومی)، ملکه(محمدعلی آهنگر)، گیرنده(مهرداد غفار‌زاده) و احتمالا یکی دو فیلم دیگر مثل نارنجی‌پوش مهرجویی که هنوز نمی‌توان گفت به جشنواره می‌رسد یا نه.

این فهرست نشان‌ می‌دهد که شب‌های سی‌امین جشنواره فیلم فجر را درخشش سینماگران معتبر و شاخص، چنان‌که باید، تلالو نخواهد بخشید. ترکیب فیلم‌هایی که حضورشان در جشنواره محتمل است از برگزاری فستیوالی خبر می‌دهد که در آن اکثریت با فیلمسازان جوان است. آیا معاونت سینمایی به دنبال برگزاری چنین جشنواره‌ای است؟ انتخاب محمدخزاعی به عنوان دبیر جشنواره به جای گزینه در دسترس‌تری چون‌ هاشم‌میرزاخانی، می‌تواند به این پرسش، پاسخ منفی بدهد. از سوی دیگر، این جشنواره فیلم کیش نیست که عمده جذابیتش را از شرکت دادن بهترین و شاخص‌ترین فیلم‌های جشنواره فجر بگیرد.
مجاب کردن و بسترسازی برای تولید چند فیلم شاخص از سینماگران مطرح در فرصت تقریبا کوتاه باقیمانده هم کار چندان ساده‌ای نیست. بالاخره رکود تولیدی که از ابتدای سال90 شدت گرفته، نشانه‌ها و تاثیراتش را در مهم‌ترین رخداد سالانه سینمای ایران نشان خواهد داد. مهم‌ترین و حساس‌ترین ماموریت دبیر جشنواره امسال هم افزایش میزان حضور کارگردانان شاخص و محبوب است تا جشنواره پررونق‌تربرگزار شود.

روزگار سپری نشده ستاره‌سالاری

دهه60 را دهه کارگردان‌سالاری نامیدند، دهه70 تهیه‌کننده‌ها قدرت گرفتند و در دهه80 ستاره‌سالاری باب شد. با آغاز دهه90 به نظر می‌رسد تا اطلاع ثانوی همچنان ستاره‌سالاری در سینمای ایران حکمفرمایی کند. افزایش چشمگیر دستمزد بازیگران، آن‌هم در شرایطی که فروش فیلم‌ها نسبت به سال‌های گذشته نه تنها رشد نداشته بلکه با محاسبه افزایش سالانه قیمت بلیت، کاهش هم داشته را بگذارید در کنار انبوه پروژه‌هایی که چون بازیگر گیشه‌دار مورد نظرشان مجال بازی در آن را نیافته یا نسبت به حضور در آن بی‌علاقه نشان داده جلوی دوربین نرفته‌اند.

اتفاق‌هایی که سر فیلمنامه «شیش و بش» رخ داد و کار به عوض کردن فیلمنامه پیمان قاسم‌خانی رسید نشان می‌دهد که تک سوپراستار سینمای ایران وقتی برای بازی در فیلمی حاضر می‌شود، حتی می‌تواند فیلمنامه را هم به کل عوض کند؛ اتفاقی که البته غیرطبیعی نیست و در همه جای دنیا ستاره‌ها و سوپراستارها می‌توانند وقتی در اوج محبوبیت و فتح گیشه هستند بعضا نظراتشان را هم به استودیوها تحمیل کنند.

اینجا هم سوپراستار می‌تواند از چهره‌پردازی و طراحی صحنه و لباس گرفته تا حتی فیلمنامه و کارگردانی یک پروژه را تحت تاثیر قرار دهد. روزگار ستاره‌سالاری در سینمای ایران هنوز سرنیامده، حتی اگر سوپراستارترین استار سینمای ایران هم دیگر مثل گذشته فیلم‌هایش تماشاگر نداشته باشد.

فراموش نکنیم که فروش میلیاردی «آتش‌بس» در سال85 با متوسط قیمت بلیت زیر 1000تومان به دست آمده و فروش میلیاردی امسال «شیش و بش» با متوسط قیمت بلیت 3500تومان؛ این یعنی حتی محمدرضا گلزار هم در این سال‌ها ریزش مخاطب داشته است. مناسبات سینمای ستاره‌سالار اما هنوز تغییری نکرده و درهای سینمای موسوم به بدنه همچنان برهمان پاشنه‌های سابق می‌چرخد.

سینمای دولتی کودک

تا آغاز بیست‌وپنجمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان 3هفته زمان باقی است.مروری بر فهرست فیلم‌هایی که حضورشان در اصفهان قطعی به نظر می‌رسد، نشان می‌دهد که از سینماگران شاخص این حوزه، تقریبا خبری نیست؛ در واقع جز ابراهیم فروزش که همچنان می‌کوشد تا در حوزه سینمای کودک و نوجوان فیلم بسازد، بقیه سینماگرانی که روزگاری بهترین فیلم‌های این ژانر را می‌ساختند سال‌هاست ترجیح می‌دهند فیلم کودک نسازند. از ایرج طهماسب و مسعود کرامتی گرفته تا محمدعلی طالبی و کامبوزیا پرتوی، مدت‌هاست فیلمی در حوزه سینمای کودک نساخته‌اند.

به نظر می‌رسد که علایق و دغدغه‌های فیلمسازان برای ساخت فیلم کودک جای خود را به دلخوش کردن به حمایت‌های فارابی در این حوزه داده است؛ یعنی سالانه تعدادی فیلمساز با پول فارابی فیلم می‌سازند تا ویترین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان خالی نباشد. از سوی دیگر چرخه اکران هم به سختی راه به نمایش فیلم کودک می‌دهد و وقتی فیلمساز فیلمش را با سرمایه دولت ساخته، اکران یا عدم اکران خیلی برایش توفیری ندارد و نتیجه‌اش می‌شود همین وضعیتی که در حال حاضر دچارش هستیم.