چند سالی است که با آغاز محرم، چهرههای سرشناس هنر و موسیقی کشور، یک آلبوم مرتبط با حال و هوای این ماه تولید و عرضه میکنند که تا حالا همة آنها با استقبال بسیار خوب مخاطبان روبهرو شده است.
آلبومهای کویتیپور و علیرضا عصار و امسال آلبوم «ماه نی» از امیرحسین مدرس جزو این آلبومهای موفق هستند. امیرحسین مدرس که او را تاکنون در قالبهای بسیار متفاوتی دیدهایم، اینبار با این آلبوم که مجموعهای است از نوحههای قدیمی و جدید با تنظیم الکترونیک، کار بسیار جدید و زیبایی ارائه کرده که خیلی زود مخاطبان ویژهاش را هم یافته.
با او دربارة این آلبوم صحبت کردیم و خیلی از حرفها را هم نگه داشتیم برای موقعیتی دیگر. گفتیم که او عرصههای متفاوتی را تجربه کرده و میتوان دربارة هر یک از این عرصهها با او صحبت کرد.
- چرا آلبومی دربارة نوحهها و مداحیهای قدیمی تهیه کردید؟
چند سالی بود که دغدغة من به دلیل علاقهای که به حوزة آواها و نواهای مذهبی دارم، این بود که یک کار درست و حسابی ارائه شود. متأسفانه در سالهای اخیر، اوضاع مداحی به خصوص در ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا مثل سابق نیست. نه بر پایة اصول درستی انجام میشود، نه شأن اهل بیت در آنها رعایت میشود و نه شعرهایی که خوانده میشود از ادبیات مناسبی بهره میبرد و نه ملودیها و سبکهایی که برای مداحیها در نظر گرفته میشود دارای شأن و اعتبار است.
- مثل ریتمهای آهنگهای لسآنجلسی که در بعضی نوحهها شنیده میشود.
دقیقا منظورم همین نوحههاست. دربارة ملودی که کاملا منظورم اینهاست و دربارة کلام هم عبارات و واژگان بسیار نازل و سخیفی که دربارة اهل بیت صحبت میشود. چند سال است که مقام معظم رهبری در آستانة محرم، طیف گستردهای از مداحان را دعوت میکنند و مفصلا دربارة این قصه با آنها صحبت میکنند. ولی خب در عمل اتفاقی که مدنظر کسانی است که این دغدغه را دارند، نمیافتد. به همین خاطر، سراغ این قصه آمدیم و شروع کردیم به جمعآوری آنچه که قبلا من خودم شنیده بودم یا آن نوحههایی که از نسل گذشته به خصوص در حوزة محافل مذهبی شنیده بودم و کارها را انتخاب کردیم.
- این انتخابها چگونه شکل گرفت؟
از بین آن همه قطعه که پیدا شد و در دسترس قرار گرفت، این 12 قطعه انتخاب شدند. آلبوم ماه نی دربرگیرنده نمونهای از گنجینة سرشار و غنی نوحههای تهران است. ممکن است این نوحهها در جاهای دیگر هم خوانده شوند. مثلا روی ملودی، کلام ترکی هم میگذارند و در مناطق ترکنشین آنها را میخوانند یا مثلا در بوشهر و جاهای دیگر. اما ریشة نوحهها در تهران است. آن هم از 80 سال پیش به این طرف. البته از کارها و نوحههای جدید هم استفاده کردیم.
- کدام قطعات جدیدند؟
باغ و بهار، ماه نی، قبله عشق و کتیبه.
- چرا قطعات جدید را انتخاب کردید؟
کارهای جدید چون با تعریف نوحه سروده شده و رویش ملودی گذاشته شده بود را انتخاب کردیم. آن تعریفی که مداحان قدیمی بر مبنایش نوحهها را میساختند و اجرا میکردند. این مهم بود که با آن تعریف و اصول جور دربیاید.
- به ریشههای آثار قدیمی هم رسیدید؟ از چه منابعی استفاده کردید.
من از کودکی ارتباطم با هیأتهای اصیل تهران برقرار بوده.
- با کدام هیأتها؟
هیأت بنیفاطمه، فاطمیون، قناتآباد، حسینیه مرحوم پنبهچی و هیأتهای مختلفی که در بازار تهران از روزی ششم محرم به بعد میآیند. علاوه بر این، من خیلی از نوحهخوانهای قدیمی را که تعدادی از آنها از دنیا رفتهاند را هم میشناختم. با خیلی از خوانندگان مذهبی که هنوز مشغول به کارند هم آشنا هستم.
به هر حال بخشی از این نوحهها از کودکی در ذهنم مانده بود و با اینها بزرگ شدم. تعدادی را هم با مراجعه به کسانی که هنوز در قید حیاتاند یا بازماندگان گذشتهها جمعآوری کردیم. مثلا خانوادة مرحوم حاج اکبر ناظم، پسران بزرگوار مرحوم حاج شاه حسین بهاری و خیلیهای دیگر.
- خودتان سراغشان رفتید؟
بله، خودم رفتم. کار را برایشان توضیح دادم. خیلیها، نسبت به کار تردید داشتند نمیدانستند قرار است چه کاری ارائه شود. وقتی متوجه شدند که قصه چیست، نوحهها را در اختیارم میگذاشتند. ملودی بعضی از نوحهها را بلد بودم ولی خب کلامش فرق میکرد. ضبط میبردم، آنها میخواندند و من ضبط میکردم. نوحههای جدید را هم در بازار تهران شنیدم و سراغ آقای حیدر توکل رفتم و با او مشورت کردم و او هم با لطف بسیار کارهای جدید را برایم خواند.
- به هر حال این کار به یک پروسة طولانی مدت محتاج بوده دیگر.
طرح این آلبوم را چند سال قبل به دو سه جا ارائه کردم. معتقدم زمانش نرسیده بود که این کار انجام شود. قسمت نبود. تا این که سال گذشته، من موضوع را به سازمان تبلیغات اسلامی حوزة هنری پیشنهاد دادم و آقای خاموشی خیلی استقبال کرد. به محض دریافت موافقت ما دنبال کارها افتادیم. جمعآوری و انتخاب قطعات این نوحهها، مجموعا حدود 4 ماه طول کشید.
- قبلا توی هیأتها مداحی میکردید؟
در دوران نوجوانی در حسینیة مرحوم پنبهچی مداحی میکردم. ایشان دایی مادر من بودند و شخصیتی مثل مرحوم حاج شیخ رضا سراج روی منبر میرفت که از بزرگترینهای عرصة روضهخوانی و منبر بودند. گاهی در همان هیأت میخواندم. این سالها در هیأتی نمیخوانم. یک مجلس روضة خیلی کوچک داریم با تعدادی از دوستانمان، شاید حدود ده دوازده نفر هستیم. سالهاست که صبحهای ماه محرم دور هم جمع میشویم و آنجا یک روضة نشسته میخوانیم.
- بنیامین قبل از مشهور شدن، قطعاتی را به سبک ترنس و تکنو در رثای امام حسین(ع) ساخته بود. نظرت دربارة این نوع آهنگها چیست؟
ما اول باید ببینیم برای چه شخصیتی داریم کار میکنیم. فرقی نمیکند در کدام شاخة هنری. هر کاری که انجام میشود، باید در شأن آن شخصیت باشد. تصور خود من این است که قالبها و سبکهایی از موسیقی مثل رپ، رگه و ترنس با شنوندة مذهبی ارتباط برقرار نمیکند. فضا، فضای سنگین و موقری نیست.
این که بخواهیم برای حضرت سیدالشهدا از این قالب استفاده کنیم، به نظرم کار شایستهای نیست. نمیگویم نباید از ابزار روز استفاده کرد، منتها باید از بهترین ابزار استفاده کرد.
باید از جنس اوریجینال بهره گرفت. از بهترین نغمهها، از ظریفترین و دلنوازترین و دلنشینترین گوشهها و نغمهها باید استفاده کرد. در انتخاب واژگان از فخیمترین و مؤدبانهترین واژهها استفاده کرد. من شخصا نتوانستم با این آهنگها ارتباط برقرار کنم. آن حس که باید به وجود بیاید در من شکل نگرفت. نه آن موسیقی من را به آن فضا کشانده، نه کلام و نه نوع خواندن.
- با آلبوم «غریبانه» کویتیپور ارتباط برقرار کردید؟
کار آقای کویتیپور در مقایسه با بقیه، خیلی خوب بود. البته من به کار ایشان نقدی داشتم که به خودشان هم گفتم. گفتم روی انتخاب شعرها خیلی دقت نکردید. مثلا شعر «او میدوید و من میدویدم» را بزرگان فن مداحی، در ظهر و عصر عاشورا هم نمیخوانند. حقش باید ادا شود. باید درک و دریافت شود. بزرگان میگویند که روضة مکشوف نخوانید.
خیلیها، جزء به جزء ماجرا را میخوانند. شمر آمد چه کار کرد. چه جوری نگاه کرد. چی گفت. اینها در تاریخ هست ولی من که نمیتوانم حرمت آن لحظه را درک کنم، نباید بخوانم. زیارت ناحیة امام زمان را که میخوانیم، از زبان امام زمان، واقعة کربلا را میشنویم. بسیار مؤدبانه، ماجرا را شرح میدهند.
از کلماتی برای تصویرسازی حادثه استفاده میکنند که واقعا بینظیر است. احتیاجی به روضه خواندن ندارد. وقتی شعر عشقم را میخوانید، دگرگون میشوید. اشباعت میکند. منظورم این است که این شعر، حرمت دارد. برای این نیست که مدام بگذاری داخل ضبط ماشین و آن لحظة حساس که سهمناکترین لحظة آفرینش و کائنات است را به همین سادگی گوش کنیم. آدامس هم بجویم، مسافر هم سوار کنیم.
- و در این فضا، «ماه نی» عرضه میشود. چه مشخصة ویژهای در «ماه نی» هست که باعث شده تولید و عرضهاش کنید؟
دوست دارم مخاطب ما بداند که چه گنجینهای داشتیم و الان چه داریم. خودش مقایسه کند. بگوییم که نوحهها مستقل از موسیقی و فرهنگ و هنر نیست. زیرساخت موسیقی و هنر ما است. سرگذشت موسیقی ایران به قلم استاد روحالله خالقی را که بخوانیم، میبینیم که بسیاری از بزرگان موسیقی ما یا تعزیهخوان بودهاند یا روضهخوان یا شاگرد تعزیهخوان و روضهخوان بودهاند.
رتباطی داشتهاند. پدر مرحوم بدیعزاده، بدیع المتکلمین، روضهخوان بود. مرحوم جلال تاج اصفهانی پسر تاج الواعظین است که از قلههای مداحی گذشتة ایران بوده است. عارف قزوینی خودش روضهخوان بود. مرحوم بنان، شاگرد یک تعزیهخوان و روضهخوان بود. علاوه بر این، روضهخوانها و تعزیهخوانهای قدیم، حاملان گوشههای موسیقی سنتی ایران و ردیفهای دستگاهی ما بودهاند.
- خودت هم براساس همین ردیفها، نوحهها را خواندهای؟
دقیقا. کاملا بعضی گوشهها را در این آلبوم میتوانید بشنوید.
- تغییراتی در نوع خواندن نمونة اصلی ندادهاید؟
به ملودیها دست نزدیم. تحریرها هم اغلب البته شخصی است اما تغییرات بسیار کوچکی در برخی کلامها دادهایم تا بهتر شود.
- باعث شده که معنای شعر عوض شود؟
مثلا در قطعة شب وصل، نوحة اصلی این گونه شروع میشود: «شب جانبازی مجاهدان امشب است/ شب قتل تمام عاشقان امشب است» ما مصرع دوم را عوض کردیم. منظور شاعر هم این بوده که امشب، شبی است که فردای آن عاشقان کشته میشوند ما گفتیم «شب وصل امیر انس و جان امشب است» که شأنیت موضوع حفظ شود و اشراف حضرت به عوالم ملک و ملکوت مشهود است.
در سرزمین کربلا، ملائک مختلف و موکلین باد و آتش و آب و خاک به سیدالشهدا گفتند اگر اجازه بدهید ما کار لشگر کفر را یکسره کنیم که حضرت موافقت نکردند و گفتند: «تقدیر الهی این نیست.» همة اینها در این مصرع جمع شد. چند جای دیگر همة اینها در یک مصرع جمع شد. دو سه جای دیگر هم به همین اندازه دست کاری کردهایم.
- موسیقی مذهبی این روزها گسترش بیشتری پیدا کرده. یک ستارة بینالمللی به نام سامی یوسف داریم که کارش خیلی موفق بوده.
من به کارهای سامی یوسف بسیار علاقهمندم. گرچه او هم ملودی اصلی که خودش ساخته باشد خیلی کم دارد.
- چند تا از ملودیها که کاملا ایرانی است.
بله. دوست دارم در حوزة موسیقی مذهبی ایران هم با نام حضرت سیدالشهدا، امام علی(ع) و حضرت ولیعصر، اتفاقاتی جهانی به وجود بیاید. اما فکر نکردم که چگونه. سرمایهگذار هم البته پیدا نشده. اگر خودم سرمایه داشتم، قطعا این کار را میکردم و منتظر هیچکس نمیماندم. کار خوب، سرمایه میخواهد. سامی یوسف هم با کلیپهای عالی و هزینههای بالا، کارش را ارائه کرد و موفق شد.
- کدام قطعة آلبوم را بیشتر دوست داری.
نسبت به قطعات «شیعتی»، «وداع»، «جام باقی» و «کتیبه» احساس نزدیکی بیشتری دارم. بهخصوص قطعة اول که شخصا خودم با آن صفای بیشتری میکنم.
- چرا؟
برایم نوستالژی دارد. فضای هیأتها و روضة کودکی من را به خاطرم میآورد. پیرمردهای باصفایی که در هیأتها، عزاداری خالصی میکردند را به یادم میآورد. بزرگان تابناک این عرصه را به یادم میآورد. این قطعه، قطعهای بوده که در هیأتهای قدیم، همة اهل هیأت بلد بودند و همه با هم آن را میخواندند. هنوز هم در بعضی هیأتهای قدیمی، آن را میخوانند. در چند سال اخیر البته کمتر آن را شنیدهایم.
- الان میدانید کجاها این نوحه خوانده میشود.
به ندرت شنیدهام. فقط در چند جای خاص آن راشنیدهام. در هیأت قنات آبادیها و حسینیة پیرعطار و اتفاقیون میشود قطعة «شیعتی» را شنید که همة اهل هیأت با هم و بر روی ملودی، از حفظ آن را میخوانند.
- در جلد آلبوم از آقای زرویینصرآباد، طنزنویس مشهور هم تشکر کردهاید. ایشان هم با شما در تهیة این آلبوم همکاری کردهاند؟
من از یک قصیدة ایشان در آوازهای مربوط به به دو قطعه استفاده کردهام. در قطعة مربوط به حضرت اباالفضل. ایشان قصیدة بسیار زیبا و ارزشمند و تأثیرگذاری دربارة حضرت دارند که ادبیات آن را من در دو قطعه به صورت آوازی خواندهام.
نوحه خوب باید درشأن امامحسینع باشد
نوحة اصیل و ارزشمند، اولا به لحاظ کلام دارای ارزش باشد. نوحههای قدیمی، شعرند. مثلا میگوید: «به خیمهها، عطش فراگیر بود / آب فقط بر لب شمشیر بود.» این شعر است.
مسألة دیگر، ملودی است. نباید ملودی، سخیف و کوچه بازاری باشد. ملودیها باید از اصل، ریشه گرفته باشند. نکتة دیگر این است که باید وجه حماسیاش پررنگ باشد. از وهن و تحقیر اهل بیت دور باشد.
مظلومنمایی بیش از حد، به تحقیر و وهن منتهی میشود. چیزی که اصلا به وجود امام حسین(ع) راه نداشت. سوز و گداز و تأثیرگذاری عاطفی نوحه هم عامل بسیار مهمی است و ادبی که در این نوحهها موج میزند.
تعبیرها و عبارات بسیار مؤدبانهای که در تمام این نوحهها شنیده میشود و شنونده از این که یک آدم مؤدب این نوحهها را ساخته، کیف میکند. همة اینها یک مرثیة امام حسین و یک غزل و مثنوی عاشورایی را میسازد. نگاه کنید به همان عمان سامانی در گنجینه اسرار، نیر تبریزی در آتشکده، مرحوم میرزا حسن صفی در زبده الاسرار که نهایت تعبیرهای عرفانی دربارة حضرت سیدالشهدا و اصحاب است.
با بدیعترین تعابیر، با مؤدبانهترین واژهها و با احترام محض. از محتشم که نمونة مشهورتری سراغ نداریم. ببینید چه ادبی موج میزند در 12 بندش. ادب، حماسة سوز و تاریخ. یکی از مهمترین نکتهها، استناد به واقعیتهای تاریخی است.
میگویند این را جایی ننوشته. اگر ننوشته، پس چرا میخوانیاش! به چه جرأتی این کار را میکنی؟ متأسفانه مردم همراهی میکنند. چون ذائقة مردم برگشته. چیز خوبی نشنیدند.
در این سالهای اخیر، متأسفانه خوانندگان مذهبی ما از مردم، گنجینههایمان را دریغ کردند. دقیقا شده مثل موضوع موسیقی پاپ، تعریف موسیقی پاپ این چیزهایی نیست که ما میشنویم. این اتفاق در موسیقی مذهبی ما هم متأسفانه افتاده است و خیلی آفت است.
دلمشغولیهای دیگر آقای خواننده
- در زمینههای مختلف کار کردهای. در عرصة موسیقی با گروه هفت کار کردی و آلبوم «ماه نی» را ارائه دادی. در فیلمهای سینمایی و سریالها بازی کردی. حتی شعرهای طنز میگویی. چرا به سمت رشتههای مختلف گرایش پیدا میکنی؟
علاقه دارم. فکر میکنم میتوانم در این زمینهها کار کنم. خیلی از زمینهها هم هست که هیچ دید و اطلاعاتی دربارهاش ندارم. خیلیها ماجرا را تعبیر میکنند به از این شاخه به آن شاخه پریدن. اما من اصلا چنین نظری ندارم. وارد کاری میشوی و وسط کار، میبینی نمیتوانی از عهدهاش برآیی و میروی سراغ کار دیگر و به همین ترتیب همة کارهایت نصفه و نیمه است.
تصور میکنم در اغلب کارهایی که من تا به حال انجام دادم، غیر از یکی دو تا که الان در آغاز راهش هستم، خودم به آن نتیجهای که میخواستم رسیدم و تأثیری که لازم بود را گذاشتم. هدفم هم همین بوده.
در همان اوج هم، آن مقطع را موقتا رها کردم و به شعبة دیگری پرداختم. اگر کسی بتواند کار یا کارهایی را انجام دهد، بیانصافی است اگر انجامش ندهد. این که وارد عرصهای شویم تا ببینیم چه پیش میآید، از همان اول محکوم به شکست است.
- کمتر در تلویزیون ظاهر میشوی.
دو سالی هست که مشغول بازی در مجموعة حضرت یوسفام. وسط کار، فرصتی پیش آمد که در چند سکانس فیلم «گرگ و میش» هم بازی کنم.
پیشنهادات خیلی زیادی برای بازی در فیلمها و سریالهای دیگر داشتم. اما به علت گریم خاص و موی بلندی که برای این فیلم دارم، نمیتوانستم کارهای دیگر را بپذیرم. برای این موی بلند هم کلی بد و بیراه شنیدم از این و آن. البته من جوابی ندادم. خودم که میدانم چه کار دارم میکنم. نتیجهاش که عرضه شد، همه ماجرا را میفهمند و خجالت میکشند.
حتی صدای فرزاد حسنی را هم تقلید میکنی به خوبی!
با فرزاد شوخی داریم. با هم خیلی دوستایم. البته من کار دوبله هم میکنم. دو سه ماهی است که شروع کردم به همکاری با انجمن گویندگان جوان. در سه تا انیمیشن کار دوبله انجام دادم.
- به کدام زمینه علاقة بیشتری داری؟
دلم برای موسیقی و بازیگری خیلی میتپد. خیلی دوست دارم یک کار خوب تلویزیونی به خصوص در حوزة کودک و نوجوان انجام دهم، آن هم به عنوان نویسنده و کارگردان.
- با یک کار کودک و نوجوان هم مطرح شدی، نیمرخ.
من از سال 65 با سازمان صدا و سیما همکاری میکنم. یعنی 20 سال است.
- مگر چند سالت است؟
من 37 سالهام. از سال65 برنامههای مختلفی اجرا کردم. اما چون نیمرخ یک اثر بدیع و کاملا متفاوت بود، همه فکر میکنند من از آنجا شروع کردم. به فاصلة خیلی کم از آن، مجری برنامة مشاعره بودم که در مرکز سمنان تولید شده بود. برای همین خیلیها فکر میکنند من سمنانیام.
- تهرانی هستید؟
من در تهران متولد شدم، اما اصالتا اهل تربت حیدریه هستیم.