اواخر اردیبهشتماه، پسر جوانی اسلحه بهدست وارد فروشگاه بزرگی در حوالی میدان بهارستان شد و با تهدید از صاحب فروشگاه خواست تا همه پولهایی که در گاوصندوق دارد را در اختیارش قرار دهد. جوان مسلح پس از سرقت همه پولهای داخل گاوصندوق از فروشگاه خارج شد و به محض فرار او، صاحب فروشگاه با داد و فریاد از مردم برای دستگیری دزد فراری کمک خواست. مردم با شنیدن فریادهای صاحب فروشگاه به طرف جوان سارق دویدند و همزمان با پلیس تماس گرفتند. لحظاتی بعد، با گرفتارشدن سارق در حلقه محاصره مردم، ماموران گشت کلانتری109 بهارستان نیز رسیدند و سارق مسلح را دستگیر کردند. در بازرسی از این جوان یک قبضه سلاح کمری و یک گاز اشکآور کشف و او به کلانتری منتقل شد. مرد جوان که چارهای جز بیان حقیقت نداشت به سرقت مسلحانه از فروشگاه اعتراف کرد اما خیلی زود معلوم شد که این، تنها سرقت او نبوده است.
سرنخ در دوربین مداربسته
همزمان با دستگیری سارق مسلح، صاحب یک شرکت خصوصی به دادسرای ناحیه12 تهران مراجعه کرد و خبر از سرقت یک قطعه شمش طلا از گاوصندوق شرکتش داد.وی گفت: چند روز پیش وقتی به شرکت رفتم، متوجه شدم یک قطعه شمش طلا از گاوصندوق به سرقت رفته است. این در حالی بود که قفل در ورودی شرکت سالم بود و برای همین به سراغ نگهبان رفتم اما او گفت که شب قبل وقتی محل کارش را ترک کرده، هیچ مورد مشکوکی ندیده است. من هم بعد از شنیدن حرفهای نگهبان تصمیم گرفتم از دزد شمش طلا شکایت کنم. بعد از شکایت این مرد، تحقیقات پلیسی آغاز شد و با توجه به سالمبودن قفل در ورودی شرکت، فرضیه اینکه سرقت از سوی فردی آشنا صورت گرفته باشد، مد نظر قرار گرفت. ماموران به تحقیق از کارمندان شرکت پرداختند اما هیچ سرنخی به دست نیامد. در ادامه، کارآگاهان به بازبینی فیلم ضبطشده در دوربین مداربسته شرکت دست زدند و چهره سارق مسلح را که در تاریکی شب وارد شرکت شده بود به دست آوردند. از آنجا که هیچیک از کارمندان شرکت چهره سارق شمش طلا را شناسایی نکردند، تصویر او در اختیار ادارات مختلف پلیس آگاهی و کلانتریها قرار گرفت و وقتی یکی از این عکسها به کلانتری109 بهارستان فرستاده شد، ماموران پی به راز مهمی بردند؛ آنها متوجه شدند که دزد شمش طلا کسی نیست جز همان سارق مسلحی که بعد از دستبرد به فروشگاه، در محاصره مردم گرفتار و دستگیر شده بود.
اعتراف به سرقت شبانه
با افشای این حقیقت پرونده برای رسیدگی بیشتر به شعبه سوم دادیاری در دادسرای جنایی پایتخت فرستاده شد و دادیار آقایی به بازجویی از سارق مسلح پرداخت.این سارق جوان وقتی دید راز سرقت قبلیاش نیز فاش شده، به دادیار پرونده گفت: خواهرم کارمند اخراجی شرکت مورد نظر بود و من میدانستم که آنها در شرکت، شمش طلا نگهداری میکنند. برای همین، بیآنکه خواهرم متوجه نقشهام شود اطلاعات کاملی از نحوه ورود به شرکت به دست آوردم و با تهیه کلید، شبانه به آنجا رفتم چون میدانستم که مدیرعامل شرکت کلید گاوصندوق را کجا نگهداری میکند، آن را برداشتم و شمش طلای داخل گاوصندوق را سرقت کردم. وی افزود: بعد از این سرقت، شمش طلا را به قیمت 35میلیون تومان به شخصی فروختم و چند روزی که گذشت با اسلحهای که داشتم تصمیم به سرقت از یک فروشگاه بزرگ گرفتم که دستگیر شدم. پس از اعترافات سارق جوان، دادیار آقایی، دستور بازداشت مالخر را صادر کرد و با دستگیری این مرد، تحقیقات درخصوص پرونده ادامه دارد.