تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۸۵ - ۲۰:۲۴

مهین گرجی: سوت‌های بلبلی و ماشاءالله گفتن‌های مردانه زنانی که خود را «فایتر» (یا همان مبارز) می‌خوانند، حال و هوای غریبی به سالن حیدرنیای قم داده؛ درست مثل مسابقه‌های مردان.

حتی مبارزی که بچة قرمز پوش‌اش را روی سکوی سیمانی سرد سالن خوابانده هم این حس را منتقل نمی‌کند که کنار یک مادر نشسته‌ای. او همة حواسش به رینگ است و با هیجان، «شکوه» را تشویق می‌کند.

فایترهای کیک بوکسینگ، خاص‌اند. این‌قدر که گاهی یادت می‌رود بغل دستی‌ات خانم است. به خصوص وقتی سوت کش‌دار و مردانه می‌زنند. چهره‌هایشان کمی خشن است.

به نظرم کلمه «فایتر» (مبارز) کاملا برازنده‌شان است. دختران، یک سال است کیک بوکسینگ را می‌شناسند. این رشته، یک شاخه از ورزش‌های رزمی است که شاید این روزها خیلی طرفدار داشته باشد.

کیک بوکسینگ بین‌المللی، سوپر فول کنتاکت، سوپر فول کنتاکت بین‌المللی، اسپرت کیک بوکسینگ، نین‌جوتسوهای فول کنتاکت، سوپر ساواکی، ردنر (رزم و جهاد)، رزم‌آوران، رزم ایران و فول شین زن، سبک‌های مختلفی هستند که آگهی‌های آن‌ها در و دیوار حوالی میدان انقلاب را اشغال کرده‌اند.

جلوی سالن مأموران خانم، هر تازه واردی را بازرسی بدنی می‌کنند، حتی دختر بچة پنج شش ساله‌ای که دوان دوان وارد سالن شد هم بازرسی بدنی شد. با موبایل دوربین‌دار، دوربین عکاسی و فیلم‌برداری، اجازة ورود به سالن را نداری. بهتر بگویم که همة این وسایل را دم در ازت می‌گیرند.

بی‌نظمی و رفت و آمدهای بی‌حساب و کتاب، جذابیت رینگ‌های وسط سالن را برای هر بیننده‌ای کم می‌کند. از خیرمقدم‌های درشتی که به دیوار چسبیده، کاملا مشخص است که میزبانان در روزهای قبل، کلی مهمان داشته‌اند؛ استاندار قم و رئیس فدراسیون ورزش‌های رزمی با هیأت همراه.

به جز داور و دو فایتر وسط رینگ، بقیه بدون لباس رسمی‌اند. عکاسی ممنوع است، اما مسؤولان حراست اجازة فیلم‌برداری و عکاسی دارند: «دوربین فقط روی رینگ زوم شده و محیط اطراف را نمی‌گیرد.» این را بهرامی یکی از مسؤولان مسابقه‌ها می‌گوید.

فاطمه سادات محمدی اهل کاشان است و متأهل. با این‌که ظرافت و خانم بودن را بخش جدایی‌ناپذیر زنان می‌داند، آرزو می‌کند کاش 10 سال پیش کیک بوکسینگ راه می‌افتاد: «من دان دو تکواندو دارم اما یک تکواندوکار وقتی پایش بیفتد اصلا نمی‌تواند کاری کند و کتک می‌خورد. خود من سوپر کنتاکت‌کار می‌کنم و از وقتی آمدم این رشته، فهمیدم ورزش رزمی یعنی چه.» از نظر فاطمه، زنان با توجه به شرایط اجتماعی جامعه باید دفاع شخصی بلد باشند: «اگر در خیابان برایت اتفاقی افتاد باید بتوانی از خودت دفاع کنی.»

اما آیا د ر کاشان که شهری است با مردان متعصب، یک خانم می‌تواند در دفاع از خودش یک مرد را کتک بزند؟ «کاشانی‌ها زیاد دوست ندارند که دخترهایشان ورزش کنند آن هم ورزش رزمی. می‌ترسند بلایی سرشان بیاید که یک عمر روی دست خانواده بمانند.

متأسفانه تبلیغات منفی خیلی وجود دارد. اما به نظر من دانستن فنون دفاع شخصی، یک ضرورت است. حداقل به ما اعتماد به نفس می‌دهد و آدم احساس می‌کند قوی‌تر است. زن‌ها می‌توانند ثابت کنند که نازک نارنجی نیستند و می‌توانند مستقل باشند.»

بلندگوی سالن، هر چند دقیقه یک بار، دو نفر را به مبارزه دعوت می‌کند. حالا روی رینگ آبی، دختری قد کوتاه است که دوستانش او را به شدت تشویق می‌کنند. با هر ضربة او، دوستانش فریاد می‌زنند: «شیره سحر، نترس، محکم بزن» عین تو فیلم‌ها. هیجان‌انگیزترین بخش مسابقه وقت استراحت آن‌هاست که مربیان خانم، آب به دهان فایترهایشان می‌ریزند و با آن‌ها حرف می‌زنند.

مبارزه که تمام می‌شود، دو نفری روی زمین می‌نشینند. دست چپ داور میز که بالا می رود، زلزله می‌آید. سحر بیرون رینگ، مربی‌اش را بغل می‌کند و هم‌تیمی‌هایش روی سکو همدیگر را!

رینگ تند تند پر و خالی می‌شود از مبارزانی که خیلی‌هایشان یونیفرم نپوشیده‌اند و بیشترشان با لباس‌های منزل مسابقه می‌دهند؛ صورتی، سفید و قرمز. با این‌که رشته‌های رزمی، نیاز به تمرکز دارند، در سالن حیدرنیا قم، تنها چیزی که وجود ندارد سکوت است. بلندگو دارد فایترها را اعلام می‌کند که صدایش با الله اکبر اذان که از سالن پخش می‌شود، قطع می‌شود.

صدای مؤذن، چند نفری را به جمع آدم‌های داخل زمین اضافه می‌کند. پشت رینگ آبی رنگ که سمت چپ سالن دیده می‌شود، چند فرش ماشینی انداخته‌اند و مبارزان با چادرهای گل گلی بلافاصله قامت می‌بندند. پس از نماز، مسابقه‌ها بی‌وقفه انجام می‌شود. خیلی‌ها از داوری شاکی‌اند. یکی از بچه‌های همدان می‌گوید: «تو را خدا بنویسین کجای دنیا 80 کیلو را جلوی 100 کیلو می‌گذارن که این‌جا این کار رو می‌کنن؟» شاکی‌ها کم نیستند.

فاطمه محمدی که همان دور اول اوت شده می‌گوید: «من خودم مسؤول سبک کاشان‌ام و مربی تیم هستم. اما از داوری‌ها راضی نیستم. اولا که اصفهان خیلی به ما دیر خبر داد. سه‌شنبه گفتند انتخابی دارید... با این حال، همة آن‌ها را بردیم و برای این مسابقه‌ها انتخاب شدیم. اما این‌جا همة بچه‌هایم را اوت کردند. داوری‌ها خیلی افتضاح است. مگر می‌شود کسی را برای داوری انتخاب کنند که فایترش روی رینگ است؟»

بر خلاف بقیه که دیگران را به مبارزه دعوت می‌کنند، مریم خوب بخت با شوهرش مبارزه کرده و جالب این‌که برنده هم شده: «من با مرد مبارزه کردم و برنده شدم.»

او در جواب این سؤال که آیا این همه خشونت روی رفتارهای زنانه‌اش تأثیری گذاشته یا نه می‌گوید: «نه، اصلا. من اگر اصرار دارم که این رشته را کار کنم فقط به خاطر احساس غروری است که به آدم می‌دهد.».

اگر گرایش همة دخترهای این‌جا به کیک‌بوکسینگ را به پای تسویه حساب‌های تاریخی بگذاریم، دلیلی که یکی از فایترهای همدان می‌آورد واقعا بامزه است. وقتی کنار ما می‌نشیند، خیلی پرسروصدا قوطی رانی‌اش را تعارف می‌زند و بی‌این‌که کسی ازش بپرسد، بی‌محابا می‌گوید: «من خیلی خشن‌ام. دوست دارم با هر چی زن است مبارزه کنم که دیگر این‌قدر خودشان را به موش‌مردگی نزنند... باور کن تو خیابان دلم می‌خواهد همه‌شان را مغلوب کنم!»

او اول خودش را کاملا معرفی کرد. اما وقتی دلیل گرایش‌اش به این رشته را گفت، درگوشی ازم خواست اسمش را ننویسم تا فامیل‌هایشان در تهران برایش دست نگیرند: «من یک خواستگار داشتم که خیلی دوستم داشت. پسر همسایه‌مان بود. اما مامانش به‌ام گفت خیلی چاقی. من هم لجم گرفت و آمدم ورزش که لاغر بشوم، بدتر ماهیچه آوردم. حالا هم دیگر برایم اهمیتی نداردکه چاق‌ام.»

فاطمه خواجوندی که مدام می‌خندد، اعتقاد دارد ورزش، زنان را کاملا قوی، مستقل و بااعتماد به نفس بار می‌آورد. او می‌گوید: «این‌که می‌گویند خانم‌های ورزشکار خشن می‌شوند، اصلا درست نیست چون ما از هر نظر، نسبت به زنان عادی برتری داریم. بالاخره هر کس در جامعه به چیزی علاقه دارد و آدم همیشه دوست دارد بهترین جا را داشته باشد. این حس برتری طلبی، با کیک بوکسینگ به نظر من تقویت می‌شود.»

کم‌کم دارند سالن را خالی می‌کنند که نوبت مسابقات مردان شود. هر چند مسابقة زنان هنوز تمام نشده است. اگر کنجکاوی دیدن فایترها ما را به قم کشانده، ورزشکاران دختر دور از پایتخت برای نشان دادن توانایی‌هایشان از شهرهای بسیاری خود را به خیابان 45متری صدوق قم رساندند. یکی از اعتراضات آن‌ها این است که چرا همه چیز در اختیار مردان است:

چرا اخبار ورزش زنان تلویزیون فقط دربارة شطرنج و تنیس روی میز است؟

چرا از کیک بوکسینگ کم حرف می‌زنند؟

چرا برای ما داوران باتجربه‌تر نمی‌آورند؟ این داوران اصلا کار کردن بلد نیستند؟

سالن خالی می‌شود. یکی از مسؤولان اصرار دارد که مسابقه‌ها در سالن بغلی روی تاتامی انجام بشود تا به اختتامیه برسند. در راهرو ازدحام است. فایترها اصرار دارند وقت ناهار، موبایلشان را تحویل بگیرند که البته به آن‌ها داده نمی‌شود.

وقتی از ورزشگاه بیرون می‌آییم، خیابان آرام است و همه چیز در صلح و صفا است. خدا را شکر می‌کنیم که تعداد فایترها زیاد نیست و حق ندارند توی کوچه و خیابان، ورزش کنند!


موج مکزیکی زنانه درورزش‌های مردانه
فایترها کاملا پوشیده‌اند. کلاه ضربه‌گیر، هوگو و دستکش. کیک بوکسینگ ترکیبی است از کاراته و بوکس. در هنگام مبارزه باید به بالاتنة حریف ضربه بزنند و ضرباتی که به ران و زانو وارد می‌شود، «وارنینگ» یا «تذکر» دارد. رشته‌های رزمی در جامعه اقبال عمومی دارد و جالب این‌که تازگی‌ها بیشتر، زنان را جذب می‌کند.

دیگر گذشت آن روزهایی که دختران دنبال والیبال، ژیمناستیک و شنا بودند. حالا تقریبا همه، رشته‌هایی را انتخاب می‌کنند که با آن برای جامعه پیام بفرستند که «از مردها کمتر نیستیم». به نظر می‌آید این موج  زنانه حتی به شهرهای کوچک هم رسیده که این‌طور همه با ورزش به دنبال اثبات توانایی‌هایشان هستند.

من عاشق فیلم اکشن‌ام
به قیافة صغری هاشمی اصلا نمی‌آید که این‌قدر خشن باشد، اما خودش می‌گوید عاشق رشته‌های خشن و مردانه است. او در وزن 58 کیلو مبارزه می‌کند و دلیل این روحیة مبارزه‌طلبانه را رفتار خانواده‌اش می‌داند:«کیک بوکسینگ به نظر من بهترین رشته است. من ورزش‌های خشن را خیلی دوست دارم و عاشق فیلم‌های اکشن‌ام.»

سکوت معنی‌دار من را که می‌بیند، یک جوری سعی دارد که توضیح بدهد: «من در خانه خیلی آرام‌ام ولی روی رینگ سعی می‌کنم کسی نتواند من را ببرد.»

او اهل گلپایگان است و شاکی از این‌که چرا در شهرستان‌ها به زنان، دوبله ظلم می‌شود: «در شهر ما فکر می‌کنند دختر نهایتا باید دیپلم بگیرد، ازدواج کند، بچه‌دار بشود، بپزد و بشورد. کسی روی آن‌ها حساب نمی‌کند. اما من برای این‌که ثابت کنم که وجود دارم، آمدم ورزش. سه سال است که رزمی کار می‌کنم. خیلی هم راضی‌ام که توانستم کاری که دوست دارم انجام بدهم.»

او از گرفتاری‌های اول کار می‌گوید که بدون کمک مالی خانواده به زحمت شهریة ماهانه‌اش را پرداخت می‌کرد و یک سال تمام، مقاومت کرد تا این‌که نظر خانواده‌اش را عوض کرد: «وقتی مقام آوردم، دیگر چیزی نگفتند و حالا مشوق‌ام هستند.»