اصلاحاتی که بتواند با سرعت، جبران عقبماندگی تاریخی ایران را کرده و در عین حال پاسخگوی مشخصه اصلی انقلاب ایران یعنی هویت اسلامی و دینیاش باشد.
- ***
یک اتفاق در سال 57 به وقوع پیوست ماهیت این حادثه را چه میدانید؟
در حقیقت اتفاقی که در سال 57 افتاد، به ثمر رسیدن یک انقلاب بزرگ بود که نطفهاش در پانزده خرداد 42 بسته شد و رشد کرد و سرانجام در بهمن ماه 57 با بازگشت امام به وطن به پیروزی رسید. پس ماهیت این اتفاق، یک انقلاب بزرگ است و البته هویت اصلی آن که نقطه تمایزش با سایر انقلابهاست، اسلامی بودن این انقلاب است.
- معمولاً همه انقلابها به طور جداگانه دارای یک خصوصیتی هستند که آنها را از دیگر انقلابها مجزا میکند. مثلاً انقلاب چین، انقلاب کشاورزان بود و انقلاب فرانسه، انقلاب کارگرها. آن ویژگی که انقلاب اسلامی ایران را از سایر انقلابها متمایز میکند، چیست؟
اگر بخواهیم به این سؤال در قالب تحلیل گفتمانی پاسخ دهیم، میتوان به هویت اسلامی و دینی آن اشاره کرد. در حقیقت گفتمان غیر و دیگری نسبت به انقلاب ما، گفتمان مدرنیته است که در مقام نفی دین به ویژه در صحنه سیاسی- اجتماعی بود.
اما گفتمان انقلاب ما میگفت دین از سیاست جدا نیست و سیاست ما عین دیانت ماست. این خصوصیت، آن چیزی است که انقلاب اسلامی ایران با گفتمان مدرنیته یعنی لیبرالیسم غربی یا سوسیالیسم شرقی، مرزبندی داشت.موضوع تحمیل جنگ با عراق هم در همین راستا قابل بررسی است.
- یعنی شما عمدهترین و مهمترین مسئلهای را که تهدید و آسیبی جدی برای انقلاب محسوب میشد همین موضوع میدانید؟ به عبارتی در تحلیل خود عواملی دیگر را در بحث آسیبشناسی انقلاب تا زمان حیات امام دخیل نمیدانید؟
در واقع غیر از تهدیدهایی که در خارج از کشور داشتیم، یکی از چالشهای مهم آن دوره معارضه سیاسی با خط امام بود. ویژگی اصلی خط امام اعتقاد قلبی، فکری و عملی به ولایت فقیه بود. اوایل انقلاب یک سری گروههایی در انقلاب سهیم بودند که این ویژگی را برای رهبر انقلاب قبول نداشتند.
ابتدای انقلاب گروههایی مثل نهضت آزادی و کلاً جبهه ملی که به نوعی موضوع ولایت فقیه را قبول نداشتند، دولت در اختیارشان بود و اولین چالش داخلی با این گروه سر تصویب قانون اساسی و بعد مسائل سیاست خارجی به وجود آمد.
گروه دیگری که مدعی بودند گروه منافقین و سازمان مجاهدین خلق بود که موضوع اسلامی بودن انقلاب و ولایت فقیه را قبول نداشتند.
و سرانجام داستان تعارض با خط امام در نهایت با پایان یافتن درگیری بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی بر اثر کنار رفتن بنیصدر و شهادت بهشتی به پایان رسید و قضیه خط امام به لحاظ سیاسی تثبیت شد.
- چالشهای انقلاب بعد از رحلت امام در چه زمینههایی بود؟
مهمترین چالشی که بعد از رحلت حضرت امام پدید آمد موضوع تجدیدنظرطلبی بین کسانی بود که به طور جدی خود را در زمان حیات امام خمینی(ره) به لحاظ سیاسی خط امامی میدانستند.
این افراد در زمان حیات امام، با نفی دیگران، ولی فقیه بودن را تنها مختص به امام بیان میکردند. ولی این گروه در دیدگاههای خود تجدیدنظر جدی کردند.
- علت این تجدیدنظر چه بود؟
آنها در تبیین دیدگاه خود میگفتند که به لحاظ سیاسی خط امامی بودهاند و به لحاظ مسائل ذهنی و فکری به گونه دیگر فکر میکردهاند و همانطور که رفتارشان نشان داد، با ولی فقیه بعدی در تعارض بودند. این تعارض تا حدودی در مجلس سوم و بعد به صورت روشنتر در انتخابات ریاست جمهوری 76 آشکار شد.
البته هسته افراطی گروههای مذکور تحت عنوان گفتمان اصلاحات موضوع شکاف جمهوریت و اسلامیت و همچنین نهادهای انتخابی و انتصابی را مطرح کردند. نگاه آنان حتی به شاخهای از شعارهای انقلاب که استقلال باشد تغییر کرده بود. یادم هست در یکی از نشریاتشان هم گفتند که ما تا کی باید در پیست استقلال بایستیم؟
البته لازم به ذکر است که این جریان مسبوق به جریان دیگری بود. قبل از گفتمان اصلاحات، گفتمان سازندگی داشتیم که آنها هم پس از رحلت امام نسبت به برخی دیدگاههای خود درباره مسائل اقتصادی تجدیدنظر کردند.
در واقع آنها هم به لحاظ اقتصادی و هم دیدگاههای فرهنگی به سوی الگوهای غربی رفتند. در سال 76 به این مجموعه گفتمان سیاسی اضافه شد اما بعداً دچار تغییراتی شد و در قالب توسعه سیاسی، قائل به جدایی دین از سیاست شدند. آنان حتی به دنبال حذف اسلامیت از جمهوریت یا اصلاحات ساختارشکنانه بودند.
- به نظر شما مهمترین چالشی که انقلاب اسلامی ایران پس از سه دهه در حال حاضر با آن مواجه است، چیست؟
واقعیت این است که مردم ایران در مقاطع مختلف و در انتخابات گوناگون یک پیام نداشتند و نمیخواستند که فقط به یک نیازشان پاسخ داده شود. با این حال یک سری مطالبات اصلی داشته و دارند.
از سوی دیگر انقلاب اسلامی نیز یک گفتمان عالی داشته که امروز مقام رهبری، آن را تحت عنوان گفتمان اصولگرایی مطرح کردهاند و دارای مؤلفههایی نظیر عدالت، هویت اسلامی، علم و فناوری، امنیت و استقلال کشور و اصلاحاتی که معطوف به کارآمدی باشد، است.
یکی از مشکلاتی که مردم با دو جریان اصلاحطلبی و سازندگی داشتند، مسأله کارآمدی اصلاحات بود. از این رو، معتقدم که یکی از چالشهای مهم نظام جمهوری اسلامی ایران، موضوع کارآمدی اصلاحات است.
- اصلاحات در چه مواردی؟
مقصود اصلاحاتی است که عقبماندگیهای تاریخیمان را جبران کرده و پیشرفت کشور را در ابعاد مختلف تأمین کند. این اصلاحات میتواند در نظام بوروکراسی و برنامه و بودجه کشور انجام شود. در بیان کلیتر اصلاح در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور و همچنین تفکیک این دو مقوله مد نظر است.
- یکی از نکتههایی که در حال حاضر از سوی برخی فعالان سیاسی مطرح شده و درباره آن هشدار داده میشود، مسأله تحجرگرایی و فاصله افتادن بین جمهوریت و اسلامیت است،لطفا در این باره هم صحبت کنید.
این موضوع جنبه عمومی ندارد و شاید دغدغه یک عده خاص باشد. در واقع چنین جریانی که بخواهد منجر به تغییر محتوای انقلاب اسلامی شود، به طور عام وجود ندارد و تهدیدی جدی محسوب نمیشود. البته ممکن است یک رگههای فکری که به دنبال جانشین کردن حکومت به جای جمهوری هستند وجود داشته باشد و من هم آن را نفی نمیکنم اما این که یک چالش باشد، به نظر نمیآید. لذا معتقدم چنین جریانی که قائل به نقش مردم نباشند وجود نداشته و محلی از اعراب ندارد.
زیرا هر چه جلوتر میرویم مردم به نقش خود در امر تصمیمسازی و تشکیل نهادهای مؤثر کشور واقفتر میشوند. بنابراین این گونه نیست که مردم از این دستاورد راحت بگذرند.
- شعار اصلی انقلاب دو مؤلفه استقلال و آزادی داشت. پس از گذشت 28 سال از عمر انقلاب، دستاورد این مؤلفهها را چهطور میبینید؟
درباره آزادی دستاوردهای بسیار خوبی داشتهایم اما همچنان جای کار باقی است البته معتقدم اگر قرار است حرف از آزادی بزنیم، باید آزادی مسئولانه و متعهدانه را مطرح کنیم. درباره استقلال هم باید گفت که در زمینه سیاسی کاملاً به استقلال رسیدهایم.
گام بعدی در جهت تثبیت استقلال، استقلال اقتصادی است. در این مسیر داریم حرکت میکنیم و برنامههای پنج ساله نوشتیم و سندچشمانداز 20 ساله هم گامی در این جهت است. به لحاظ استقلال فرهنگی نیز تعارضاتی در جامعه وجود دارد که باید با تلاش بیشتر برطرف شود.