نیما بهدادی مهر: ساختار هالیوودی، رمز موفقیت بین‌المللی جدایی... است! معلوم است که چرا جشنواره‌های جهانی شیفته فیلم فرهادی شده‌اند چون سیاه‌نمایی می‌کند! جدایی نادر از سیمین یک فیلم ایرانی نیست! جدایی نادر از سیمین مبتذل است! و... با شنیدن یا خواندن چنین عباراتی که از 2جنبه منفی و مثبت به اثر فرهادی نگریسته‌اند این سؤال پیش می‌آید که به راستی دلایل اقبال جهانی جدایی... چیست؟

 چرا جشنواره‌های بین‌المللی آغوش سخاوت خود را به روی جدایی گشوده‌اند و جست‌وجوی عنوان فیلم در اینترنت، سیل تاییدات بین‌المللی این اثر را نشان می‌دهد؟ تفاوت نگاه داخلی و خارجی به فیلم فرهادی در چیست؟ آیا درونمایه گزنده فیلم تا این حد برخورنده است که بخواهیم جدایی را دوست‌کش و دشمن‌نواز معرفی کنیم؟ به راستی با چه نگاهی باید به اثر فرهادی نگریست؟

آیا تحلیل سیاسی و فرامتنی از فیلم اخیر فرهادی می‌تواند ما را به مقصد تحلیلی درستی هدایت کند؟ آیا اساسا نگاه غیرسینمایی و جامعه‌شناختی به جدایی نادر از سیمین، چارچوب درستی جهت نیل به حقیقت پنهانی است که برخی با نمادگرایی محض، سعی در الصاق آن به جدایی... دارند؟ تکلیف مخاطب با چنین فیلمی چیست؛ فیلمی که طیف مخالفان و موافقانش نیز دارای چند نظرگاه منفصل و به دور از وحدت رویه هستند و اساسا با نوعی خودنمایی در پی اضافه کردن اسم خود به لیست موافقان و مخالفان هستند؟

بحث‌های فرامتنی و ساختاری پیرامون جدایی بسیار گفته شده و هرکسی از ظن خود به تحلیل دلایل موفقیت این فیلم پرداخته است اما به‌نظر می‌رسد که کمتر جنبه‌های زیبایی‌شناسانه اثر مورد توجه قرار گرفته است. نمادگرایی محض، واژه‌ها و تحلیل‌ها را در اسارت خود درآورده است و به همین علت هر جایزه جدایی از خرس طلایی برلین تا بهترین فیلم خارجی زبان بریتانیا با گرایش‌های سیاسی ارزیابی شده است.

از وجه دیگر که به جریان می‌نگریم با نوعی تحلیل حزبی روبه‌رو می‌شویم که جدایی را فیلمی متعلق به جریان چپ برمی‌شمارد و با رویارو قراردادنش با اخراجی‌ها3 در اکران نوروز تلاش دارد تا وجهی سیاسی به این فیلم ببخشد. تحلیل‌های فرامتنی و منفی بسیاری درباره فضای پرتنش فیلم فرهادی و مکث هوشمندانه کارگردان بر معضل دروغگویی در کشور، از جمله مصادیقی است که باعث شده برخی جوایز بین‌المللی جدایی نادر از سیمین را سیاسی بدانند.

اما پرسش اصلی پیرامون این فیلم از سوی مخاطبانی مطرح شده است که نمی‌دانند حق با کدام طرف است؟ از سویی می‌بینند که پسوند سیاه‌نمایی بر پیشانی این فیلم خورده از جانب دیگر می‌شنوند که جدایی... افتخار سینمای ایران است. به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد که با جریان پیچیده‌ای روبه‌رو شده‌ایم؛ جریانی که حرکت روی آن مانند راه رفتن روی لبه تیغ است و هر اشتباهی در تحلیل می‌تواند به مرگ اندیشه و مولد آن بینجامد. حال تلاش است تا 2نظرگاه مخالف و موافق را بررسی کنیم و به یک نتیجه‌گیری منسجم برسیم.

مخالفان: طیف مخالف با نمادگرایی محض و تحلیل خاص از مفاهیم فیلم و نوع شخصیت‌پردازی آن سعی دارد تا اینگونه بنمایاند که کارگردان از روی تعمد مسئله دروغگویی را در فیلم گنجانده است. میمیک مذهبی نادر، رفتارشناسی سیمین، رفتارهای جنون‌وار حجت و نوع رفتار راضیه، همگی با تحلیلی نمادگرایانه از سوی مخالفان جدایی ارزیابی شده‌اند. انتقاد دارند که چرا شخصیت اصلی باید ریش داشته باشد، چرا فضایی پراسترس و سراسر دروغ از محیط انسانی در این فیلم ارائه شده است، چرا سیمین قصد مهاجرت دارد و پایان باز فیلم به چه معناست.

این بخش اندکی از نظرات مخالفان فیلم است که تم جدایی را اساسا در گستره مفاهیم مورد علاقه خود نمی‌بینند و به‌دلیل همان مسئولیت‌های اجرایی و سیاسی و با رویکردی نمادگرایانه، ساخته فرهادی را اثری ضد‌منافع ملی و در راستای ارزش‌های جهان غرب ترسیم کرده‌اند؛ اطلاق صفت وطن‌فروش، دین‌فروش و یاغی به اصغر فرهادی از چنین نظر گاهی برآمده است.

موافقان داخلی و خارجی: موافقان فیلم از طیف‌های مختلفی تشکیل شده‌اند. از رسول جعفریان استاد بنام تاریخ اسلام تا بسیاری از سینماگران و منتقدان سینمایی سرشناس در این دسته جای گرفته‌اند و روی سخن همگی آنها تاکید بر مولفه مهمی چون ساختار بصری فیلم و مفاهیم انسانی آن است. آنها جدایی را مرواریدی دانسته‌اند که با تعهد و شجاعتی انسانی، پرمغزترین مفاهیم را در ساختاری بکر گنجانده است و موفقیت بین‌المللی این اثر را نتیجه‌ای طبیعی از قدرت فنی فیلم برشمرده‌اند. اما آیا جدایی نادر از سیمین لایق این تاییدات است؟ نگارنده در نتیجه‌گیری زیر سعی دارد تا پاسخ این پرسش را بدهد.

جدایی نادر از سیمین فیلم مهمی است. جزئیات با مهارتی کامل در آن به‌کار گرفته شده‌اند تا مخاطب بتواند با هر سکانس و فصل از فیلم ارتباطی دراماتیک برقرار کند. توازن درست ریتم اثر، میزانسن‌های معرکه فرهادی در فصل گفت‌وگوها، تنش‌ها و دادگاه، بازی‌های شاخص و فیلمبرداری درخشان و فیلمنامه منحصر به فرد تنها بخشی از دلایل اهمیت جدایی نادر از سیمین است. گفتم توازن ریتمی اثر درست و بجاست؛ به این علت که سرعت اتصال جریان‌ها و موقعیت‌ها به یکدیگر باعث ارتباط‌گیری مناسب با سکانس‌ها می‌شود و این نشان‌دهنده حضور یک تدوینگر کاربلد در فیلم است.

هایده صفی‌یاری با درک اهمیتی که فیلمنامه فرهادی به جزئیات داده، با تدوینی حساب‌شده، ریتمی تند را به اثر بخشیده است. حذف صحنه تصادف، ارتباط منطقی تصاویر با هم و ربط‌مفهومی هر سکانس با صحنه‌های پیش و پس از خود چنان اصولی در فیلمنامه و تدوین رعایت شده است که اگر مخاطب بخشی از یک سکانس را از دست دهد در بخشی دیگر سکانسی گنجانده شده که تشریح صحنه قبلی باشد. به‌عنوان مثال پس از رویت شناسنامه مرتضی و مژده فیلم چهارشنبه‌سوری روی دستگاه کپی در تیتراژ اولیه، سکانس دادگاه را ملاحظه می‌کنیم که از نمای روبه‌رو مشاجرات نادر و سیمین را به تصویر کشیده است؛ یعنی تیتراژ ابتدایی و سپس این سکانس تشریح دقیقی است از عنوان فیلم و ماجرای اثر در یک برش زمانی حدودا 10دقیقه‌ای برای مخاطب جزئی‌نگر منعکس می‌شود.

دوربین در سکانس مشاجره دادگاه از جایگاه قضاوت که به نوعی چشمان حقیقت‌بین جامعه به شمار می‌رود، به ثبت این گفت‌وگو می‌پردازد و سپس نزدیکی و دوری آدم‌ها در هر سکانس دیگری دارای یک منطق دراماتیک می‌شود. به واقع منطق دراماتیک اثر نشان می‌دهد که چرا دروغگویی محور درام در این اثر است؛ یعنی ما از طریق موقعیت‌ها و فضاهایی که از حضور معلم و راضیه در منزل نادر نشأت می‌گیرد، با دیگر سکانس‌ها ارتباط ذهنی برقرار می‌کنیم.

به‌دلیل همین جزئی‌نگری‌ها در ساختار فیلمنامه است که فیلم فرهادی دارای یک قدر سینمایی بالا شده و با هر بار دیدنش مخاطب را مشتاق‌تر به‌دنبال خود می‌کشاند. پس علت تشویق‌های پی در پی بین‌المللی را باید در ساختار حرفه‌ای این فیلم فرای تمامی نگاه‌های سیاسی شکل‌گرفته پیرامون آن ارزیابی کرد. جدایی نادر از سیمین، گوهر درخشانی است که سینمای ملی ایران را به‌عنوان یک برند معتبر در عرصه بین‌المللی مطرح کرده است و توجه منتقدان مطرح سینمای جهان و تحسین‌های پی در پی بین‌المللی این فیلم از سوی جشنواره‌ها و نشریات معتبر، خود گواهی است بر قدرت ساختاری اثر فرهادی و اشتباهی راهبردی است اگر چشم‌مان را روی واقعیتی سینمایی همچون جدایی نادر از سیمین ببندیم. جدایی نادر از سیمین به‌دلیل دستمایه قرار دادن مضمونی انسانی و تنش‌ها و گره‌هایی که در زندگی هر یک از افراد بشر به‌وجود می‌آید موجودیتی فراملی و بین‌المللی یافته است. پس نمادگرایی برخی از عزیزان و اطلاق عنوان سیاه‌نما یا مبتذل به چنین فیلمی تنها از سوءنظری غیرمنطقی برخاسته است که همه چیز را در مقیاس سیاست می‌سنجد؛ چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید.