دکتر علی اصغر محکی*: « امت فاکس»، نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به رستوران دارای سلف سرویس رفته بود، در گوشه‌ای به انتظار نشست تا از او پذیرایی شود اما هرچه بیشتر انتظار می‌کشید، از اینکه می‌دید پیشخدمت‌ها کوچکترین توجهی به او ندارند و کسانی که پس از او وارد شده‌اند، بشقاب‌های‌شان پر از غذاست و مشغول خوردن‌ هستند، بیشتر ناراحت می‌شد.

 او با ناراحتی از مردی که بر صندلی کناری‌اش نشسته بود پرسید: من حدود 20دقیقه است که اینجایم ولی کسی کوچکترین توجهی به من ندارد اما شما که 5دقیقه پیش وارد شدید، با بشقاب پر از غذا اینجا کنار من نشسته‌اید! موضوع چیست؟ مردم اینجا چگونه پذیرایی می‌شوند؟

مرد با تعجب گفت: اینجا سلف‌سرویس است! بعد به قسمت انتهایی رستوران، جایی که غذاها آنجا چیده شده بود، اشاره کرد و گفت: بروید آنجا، یک سینی بردارید و هر چه می‌خواهید بردارید، پول آن‌را بپردازید، بعد اینجا بنشینید و میل کنید! امت فاکس همان کار را کرد اما وقتی غذا را روی میز گذاشت، به ذهنش رسید که زندگی هم در حکم سلف سرویس است. همه نوع رخدادها، فرصت‌ها و موقعیت‌ها در برابر ما قرار دارد، درحالی‌که اغلب ما بی‌حرکت نشسته‌ایم و آنچنان محو بشقاب دیگرانیم و حسرت بشقاب آنان را می‌خوریم که به ذهنمان نمی‌رسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است، سپس آنچه می‌خواهیم برگزینیم.

در کشورهای دیگر دنیا که اجتماعی شدن شهرداری تحقق عینی یافته است بار اصلی فعالیت‌های مشارکتی بر دوش تشکل‌های مردم‌نهاد غیردولتی است. اما در ایران هنوز نتوانسته‌ایم از ظرفیت سازمان‌های مردم‌نهاد در راستای مشارکت در امور شهری استفاده درست ببریم. این اهتمامی که شهرداری برای محله محوری کردن امور شهری دارد، به این منظور است که از این سرمایه اجتماعی استفاده درست و در جهت منافع شهروندان صورت گیرد. واقعیت این است که مشارکت در گرو اعتماد است و جلب اعتماد از راه عملکرد بدون منت، تکریم شهروندی، دخالت دادن مردم در انجام امور مربوط به‌خود و توجه داشتن به نیازهای واقعی آنان میسر می‌شود. عملکرد شهرداری در طول سال‌های اخیر بهترین راه برای فراهم ساختن زمینه مشارکت شهروندی بوده است؛ زیرا در عمل شهروندان دیده‌اند که به رای و نظر آنان اهمیت داده می‌شود و خدمات بدون منت و همه جانبه الگوی فعالیت شهرداری بوده است؛ ویژگی بزرگ دیگری که در رویکرد شهرداری اخیرا مشهود است، اولویت دادن به نیازهای فرهنگی و اجتماعی شهر است.

دیگر نمی‌توان شهرداری را صرفا به خاطر اینکه شهر را تبدیل به کارگاه بزرگ عمرانی کرده یا حمل‌ونقل عمومی را توسعه داده یا فضای سبز را افزایش داده یا خدمات نظافتی و عمومی مطلوبی ارائه داده تحسین کرد بلکه آنچه امروز مدیریت شهری این کلانشهر را متمایز می‌کند حجم و گستره وسیع فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی است که فراتر از کالبد شهر، روح شهر را هدف توسعه و تعالی قرار داده است. نتیجه خوب اتخاذ رویکرد فرهنگی اجتماعی موجب شده است تا این رویکرد به‌عنوان نسخه معیار مورد پذیرش و پیروی شهرداری‌های دیگر شهرهای کشور نیز قرار گیرد. واقعیت این است که آن دوران و مرحله‌ای که الگوهای خدمات عمرانی شهرسازی، ترافیکی و خدمات شهری از تهران به دیگر شهرها سرایت می‌کرد، سپری شده و اینک الگوی عمل و رفتار فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران جاذبه و مقبولیت فراوانی برای شهرهای کشور یافته است. یکی از موضوعات دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد این نکته است که در برنامه پنجم توسعه کشور موضوع مدیریت یکپارچه شهری مورد غفلت قرار گرفت. عملکرد فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران بر این شکاف پلی مستحکم زده و مقدمات لازم برای تحقق مدیریت هماهنگ و یکپارچه را از طریق واسپاری واقعی امور مردم به‌خود مردم فراهم ساخته است.

اکنون بیشتر از آنکه بحث انتخاب یا انتصابی بودن شهردار مطرح باشد، نوع عملکرد مشارکت‌پذیر مدیریت شهری موجب شده اولویت بحث اداره امور به دست شهروندان باشد و شهرداری صرفا بسترساز و هموار‌کننده مسیر حضور فعال و همه جانبه آحاد شهروندان در تمامی امور مربوط به آنان است. اگر روزی در الگوی حکمرانی خوب شهری مولفه‌هایی همچون مشارکت شهروندی، مسئولیت و پاسخگویی مدیریت شهری، شفافیت، قانونگرایی و نگرش علمی و عقلانی، صرفا آرمان تلقی می‌شد، امروز در عمل شاهد تحقق نسبی این مولفه‌ها در اجزای مدیریت شهری و رفتار شهروندان هستیم. توسعه پایدار و فراگیر دیگر شعاری دور از دسترس نیست. می‌توان بیش از همیشه امیدوار به تحقق زودرس این شعار روزآمد و کارساز بود. پایداری و فراگیری توسعه از آنجا اهمیت مضاعف یافته که جامعه امروز ایران تحت‌تأثیر تحولات اقتصادی و سیاسی بیش از دوران گذشته مستعد بروز و گسترش آسیب‌های اجتماعی و الگوهای جدید زندگی (متفاوت با گذشته تاریخی خود) است.

افزایش جمعیت شهرنشین، افزونی بی‌سابقه مهاجرت‌های داخلی، گسترش حاشیه‌نشینی، تغییر ساخت جمعیتی و دیگرگونی در باورها و ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و ورود و گسترش شتابان فناوری‌های جدید، توسعه شبکه‌های اجتماعی و... در مجموع باعث شده است امروزه الگوهای قدیمی برنامه‌ریزی و مدیریت شهری پاسخگوی پیچیدگی‌ها و نیازهای جدید و دائم در حال تغییر نباشند.

بنابراین باید فاصله بین تغییر و تدبیر را به حداقل رساند. رویکرد اجتماعی و فرهنگی به مدیریت شهری و مشارکتی کردن امور شهری این امکان را می‌دهد تا شهروندان آگاه و مسئولیت‌پذیر در اداره امور شهرشان، با تکیه بر شناخت از نیازهای واقعی به کمک مدیران شهری بشتابند.

واقعیت این است که نه تنها تهران بلکه همه شهرهای کشور یک سلف‌سرویس بزرگ هستند. فقط کافی است از جایمان بلندشویم و یک سینی برداریم و هرچه می‌خواهیم درون آن بگذاریم.

*مدیرکل مطالعات و پژوهش معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران