شکرخواه با چند دهه تجربهی روزنامهنگاری و تدریس در حوزهی ارتباطات و روزنامهنگاری، پنجشش سال پیش همشهری آنلاین را به راه انداخت و از همان زمان سردبیری آن را بر عهده گرفت.
دکتر شکرخواه، عضو گروه بریتانیای دانشکدهی جهان دانشگاه تهران هم هست. به بهانهی ۱۱ سالگی دوچرخه کمی وقت استاد را میگیریم تا در چند سؤال سراغی از نوجوانی او و بازیهای آندورهاش بگیریم.
- یادتان هست که دورهی کودکی و نوجوانی چه میخواندید؟
کیهان بچهها یک سال از من بزرگتر است. من هیچوقت روزهایی را که افسانههای آن را با همان سواد کلاس دوم یا سوم میخواندم فراموش نمیکنم.
آن وقتها واقعاً خیال میکردم عکسهای رنگی مجله برای فقط من چاپ میشوند و خیلی از این بابت احساس خوشبختی میکردم. به نظرم آن موقع من همهی مجله را میخواندم و چون زود تمام میشد بقیهی هفته را واقعاً در انتظار میماندم.
رنگ کردن نقاشیهای پازلی و جواب دادن به معماها -البته با کمک مادرم- و بعد هم پرسیدن معماها از دیگران حقیقتاً فراموش شدنی نیست. بگذریم که کمیک استریپهای آن موقع هم -که من خیال میکردم واقعی هستند- حکم سینمای دیجیتالی امروز را برای ما داشت!
- به نظرتان دنیای بدون دوچرخه چه جور دنیایی خواهد بود؟
بدون کدام دوچرخه؟ هم دوچرخه کودکیهایمان باید بماند تا پایمان به زمین دوران کودکی بند باشد و هم دوچرخههای دیگر تا آسمانمان آبی بماند.
- یادتان هست اولین بار در چند سالگی سوار دوچرخه شدید؟ آن دوچرخه چه شکلی بود؟ مال خودتان بود یا نه؟
راستش سه چرخه بود. قرمز بود و یک زنگ هم داشت که مثلاً بوق بود، با آن سهچرخه دور حیاط میچرخیدم و شبها روی ایوان پارک میشد! بعدها که به دبیرستان رفتم یک دوچرخه کورسی آبی رنگ داشتم.