دهه ۱۹۷۰ کامپیوتر، دهه ۱۹۷۲ ای میل، اواسط دهه ۱۹۸۰ فیبرنوری و اوایل دهه ۱۹۹۰ اینترنت و بعد موبایل های پیشرفته.
اگر به دهههای اخیر بیشتر دقت کنید، متوجه می شوید که شتاب تغییرات در این سال ها اصلا قابل مقایسه با دهه های گذشته نیست.
این شتاب غیرعادی فن آوریهای ارتباطی امروزه، به کلی چهرة زندگی ما را عوض کرده است. موبایل، ارتباط خانه به خانه را از بین برده و آن را نقطه به نقطه کرده. اینترنت هم که دیگر به معنای اخص کلمه زمین و زمان را نابود کرده است. تاریخ و جغرافیا دیگر معنای گذشته شان را از دست دادهاند و زندگی رنگ و بوی دیگری گرفته است.
اگر خودمان را با این شتاب تغییرات، هماهنگ نکنیم در آیندهای نزدیک دیگر اثری از ما، در تاریخ و جغرافیا باقی نمیماند. من و خیلی از دوستانم نسل سربی روزنامه نگاری هستیم. من الان با کمال تأسف میگویم: حروف چینهایی که دست شان به کیبورد نخورد از بین رفتند، به همین سرعت و سادگی. در حیطة عکاسی کار عکاسهایی که فکر میکردند همیشه با ظهور و ثبوت نقره، سر و کار دارند، تمام شد.
این قصه حسین کرد شبستری نیست، اتفاقاتی است که توی همین هفت، هشت سال اخیر رخ داده است. این داستان را همین شتاب غیرعادی تغییرات به وجود آورده. توی دوره و زمانة ما زمان اخطار کوتاه شده است.
قبلا میگفتند ایست، دستها بالا و گرنه شلیک. اما حالا تا به خودت بجنبی گلوله شلیک شده است. اگر فردا توی سینما از پرده نمایش یک مشت بیرون آمد و خورد توی صورتتان، نباید تعجب بکنید. شما از قبل باید گاردتان آماده باشد.
ما دیگر در زمانهای هستیم که باید یاد بگیریم از این به بعد هویت متغیر، هویت ثابت است. احساس هویت قبلا زمانی به وجود میآمد که شما با زمان و مکان سر و کار داشتید.
مثلا اگر توی اتاق تان نشسته بودید و برق میرفت شما میدانستید جای میز و پریز و در اتاق، کجاست اما حالا باید بپذیرید که هر بار کـه وارد اتاقتان میشویـد، دکـور اتاقشتان عوض شده. باید بپذیرید که قاعده بازی از این به بعد تغییر است