در خانواده هم منابعی از قبیل زمان، فضا، تجهیزات و آدمهایی برای انجام کارها وجود دارد. طرح برنامه برای استفاده صحیح از این منابع را «بهرهوری خانواده» مینامند. سرنوشت یک خانواده همان اندازه که به قواعد، ارتباطات و نظام خانوادگی بستگی دارد، به نقشههای بهرهوری نیز مربوط است.
بهرهوری از این نظر مورد نیاز است که زندگی دیگران را بهبود بخشد. البته هر چه خانواده بزرگتر باشد، بهرهوری آن نیز پیچیدهتر میشود.
برای حداکثر استفاده از آنچه هر کس دارد، ابتدا باید دانست که چه چیزهایی وجود دارد. در اغلب موارد، بیشتر توانایی افراد خانواده- به ویژه کودکان- هدر میرود، زیرا توانایی آنان واقعاً کشف نشده است. اگر کودکان اجازه داشته باشند یا تشویق شوند که در سنین کودکی با تمام قوا در اختیار خانواده قرار بگیرند، پدر و مادر هم کمتر به ستوه میآیند.
یکی از بهترین پاداشها برای هر فرد انسانی این است که سودمند و مفید باشد. شما هرگز نمیفهمید که فرزندتان تا چه حد مفید است، مگر اینکه به او فرصت دهید آنچه را که قادر است به شما نشان دهد. هر فرد به «مهم بودن و به حساب آمدن» و همچنین احساس کمک کردن و مفید بودن، نیاز دارد.
بچهای که بتواند خود را همانند فردی با ارزش و اهمیت ببیند، اگر حس کند که کسی به بعضی از کمکهای او نیازمند است و این کمکها صادقانه مورد توجه قرار میگیرد و دربارهاش به درستی داوری میشود، میتواند حس اهمیت داشتن و با ارزش بودن را بدست آورد.
وقتی به آنچه که باید انجام شود واقف شوید، انتخاب بهترین فرد برای انجام کار، قدم بعدی و گاهی مشکلترین قدم است. بعضی خانوادهها فقط با فرمان پدر و مادر اداره میشود. در برخی نیز پدر و مادر هیچگاه تصمیم نمیگیرند و تصمیمگیری همیشه با فرزندان است. بسیاری از خانوادهها همیشه روش اقتدار را به کار میبرند و یا همیشه رایگیری میکنند و از این قبیل. هر روش مناسب موقعیت خاصی است.
آنچه مهم است این است که بهترین روش را که مناسب آن موقعیت باشد، انتخاب کنیم. خانوادهها متوجه هستند که در اوقات مختلف باید از روشهای مختلف استفاده کنند. خانوادههایی که همیشه یک کار را به یک نفر ارجاع میدهند، برای خود مشکل ایجاد میکنند. تنوع در وظایف، میتواند به میزان زیادی از یکنواختی خستهکننده کارهای خانوادگی بکاهد.
طرحهای خوب هم میتواند مدتدار باشد: مثلاً یک هفته، یک سال، تا ساعت هشت امشب، تا وقتی پدر برگردد، یا وقتی که قد شما سه سانتیمتر بلندتر شود.
کارهای سخت خانواده را میتوان با استفاده از راههای خلاق و شاد و متنوع به تفریح تبدیل کرد. دقت کنید از کسی که کارهای خستهکننده را بر عهده دارد نباید متوقع باشیم که به وقت انجام آنها شاد و خوشحال به نظر بیاید.
بعضی خانوادهها آنقدر وقت خود را صرف مشاغل خانوادگی میکنند که دیگر وقتی برای لذت بردن از یکدیگر برایشان باقی نمیماند. وقتی چنین حالتی پیش میآید، افراد خانواده به غلط متقاعد میشوند که خانواده محلی است که در آن، بر دوش آنان باری سنگین گذاشته میشود.
اگر مشکل خانوادگی شما این است که کسب و کار مانع حظ بردن از یکدیگر شده، لازم است که با دقت به اولویت و زمانبندی کارها بپردازید. کارهای خانوادگی را به دو گروه زمانی «اول» و «دوم» تقسیم کنید. مسلماً گروه اول اولویت دارند. (اگر بیش از پنج موضوع در این گروه قرار داشته باشد، تعدادش بیش از حد است.)
گروه دوم، کار خوبی است که اگر موقعیت اجازه دهد، میتوان آن را هم در برنامه قرار داد. در خانواده شما چه مقدار وقت برای تماس فردی با اعضای خانواده مانده است؟ چه مقدار از این وقت، شادیآفرین است و لذت بیشتری تولید میکند؟ هر گاه متوجه شدید که بیشترین وقت شما به کسالت و یا برخوردهای ناخوشایند میگذرد، حتما اشکالی در کار است. این حالت موجب میشود که در افراد خانواده خود به چشم مزاحم بنگرید.
1 – زمانی برای هر فرد که تنها باشد: هر کس احتیاج دارد که وقتی را به تنهایی بگذراند. یکی از حرفهای اندوهگین اکثر افراد خانواده این است که برای خود وقت و فرصت اختصاصی میخواهند. هر عضو خانواده احتیاج دارد که محل یا فضایی را متعلق به خود بداند و در آن از استیلای دیگران آسوده باشد. بزرگ یا کوچک بودن فضا مهم نیست، فقط تعلق داشتن به او مطرح است. احساس این که «من جایی برای خود دارم» بدین معنی است که «من به حساب میآیم.»
2 – زمانی برای بودن با افراد دیگر: در اینجا این سوال مطرح است که چگونه یک نفر میتواند به دیگری مجال دهد که او را بشناسد و چگونه هر یک از آنان با دیگری مشارکت و همراهی کند به طوری که هر دو سود ببرند؟
لازم نیست بر سر اینکه چه کسی حق دارد برای دیگران تکلیف معین کند، نزاع کنید. این عقیده که «تو باید وضع خود را با وضع من مطابقت بدهی» برای دو طرف گران تمام میشود. اگر ما بخواهیم برای انجام کاری آنقدر صبر کنیم تا دو نفر احساساتشان مانند یکدیگر بشود، باید همیشه صبر کنیم.
اگر از دیگران بپرسیم که در چه وضعی هستند و به آنان نیز موقعیت خود را بگوییم و بعد به گفتوگو درباره واقعیت موجود بپردازیم، نتیجه بهتری به دست میآید.
3 – زمانی برای بودن با تمام اعضای خانواده: برای فراهم آوردن چنین امکانی، اولین قدم این است که به این نکته اهمیت بدهیم و سپس راههای تحقق آن را بیابیم. اگر مسائل مربوط به کارهای خانوادگی بدون حضور تمام افراد خانواده انجام شود، احتمال سوءتفاهم چندین برابر میشود. مهم این است که همه اعضای خانواده از جریانات مطلع باشند و به جای ارتباط درگوشی که امکان ساختن شایعه و سوءظن را فراهم میکند، تماس مستقیم داشته باشیم و واقعیتها را خود بیازماییم.
در خانوادههای آشفته که ارتباط درگوشی بسیار متداول است راه را برای انواع تعریف هموار میکند. این نوع خانوادهها در یک خانه زندگی میکنند، اما خیلی تجربه واقعی با یکدیگر ندارند و از حضور حقیقی یکدیگر بیبهرهاند و تصور زندگی خانوادگی بیشتر فریب است تا واقعیت. البته داشتن وقت گروهی، ضمانتی برای بهبود کارهای خانوادگی نیست.
مهم آن است که زمانی را که شما به عنوان یک گروه با هم هستید، چه پیش میآید آیا سکوت برقرار است؟ آیا از این وقت برای آشناتر شدن با بقیه افراد خانواده استفاده میکنید؟ درباره چه صحبت میکنید؟ آیا زمانی است که خوب گوش میکنید تا شادیها، شکستها، رنجها و صدمهها عیان میشود؟ آیا برای نقشههای جدید و حل بحرانهای کنونی از این فرصت استفاده میکنید؟
گردهمایی خانواده در پایان روز فرصتی است تا آنچه را که در دنیای خارج از خانه اتفاق افتاده با یکدیگر در میان بگذارند و با یکدیگر تجدید رابطه کنند و یک برنامه کامل تفاهم و رفع اختلافات را برگزار کنند.
آشنا شدن با نحوه استفاده از وقت و زمان یکی از عوامل موثر در هر ارتباطی است. هیچ دو نفری کاملا مثل هم از وقت استفاده نمیکنند. نحوه بهرهگیری هر کس از زمان بستگی به آمادگی، دانش، انگیزه و علاقه او دارد. پیشبینی زمان برای اجرای تعهدات و دستورهای برنامه امری اساسی است که درک زمان بخش مهمی از پیشبینی زمان است. نگرشها نسبت به زمان به مقدار زیادی بر کارآیی ما بر انجام کارها اثر میگذارد. بیآن که متوجه باشیم زمان، بر بسیاری از افراد حکومت میکند. متاسفانه بسیاری از خانوادهها از کودکان میخواهند، از زمان به نحو مفیدی استفاده کنند که خود بزرگترها نمی توانند.
تمرینی برای زندگی بهتر
1 – در حال حاضر قادر به چه کاری هستید؟
2 – بنشینید یک فهرست از تمام کارهایی که باید در خانواده شما انجام شود تهیه کنید.
3 – آیا تمام کارهای اساسی انجام نشده، یا شاید کارها بد انجام میشود، یا تعداد زیادی کار بر دوش یک فرد و تعداد کمی بر دوش دیگران گذاشته شده است؟ اگر هر یک از این موارد صحت داشته باشد، شخصی در خانواده شما و یا دیگران مزاحم و مانع کارش شدهاند.
4 – چگونه تصمیم میگیرید که چه کسی باید یا میتواند چه کاری انجام دهد و در چه زمانی؟
5 – کارهای خانوادگی گروه «اول» شامل چند موضوع میشود؟
6 – دو روز را در نظر بگیرید: یک روز تعطیل آخر هفته و یک روز از روزهای وسط هفته، چه مدت زمانی را همه اعضای خانواده در کنار هم هستید؟
7 – در پایان هر روز امکاناتی را که برای اوقات شخصی، دو نفری و گروهی داشتهاید محاسبه کنید.
8 – درباره خود و ارتباطتان با زمان فکر کنید. نگاهی به فهرست تقسیم وقت خود بیندازید.