با خودتان میگویید دیگر یک دکتر رفتن که این حرفها را ندارد. اتفاقا این هم یکی از آن کارهایی است که هنوز که هنوز است خیلیها از پس انجامش درست بر نمیآیند.
در این شماره توصیهها و نکاتی به شما یادآوری میشود تا از این به بعد دکتر رفتنتان راحتتر و بافایدهتر باشد. بعضی نکات ممکن است بدیهی به نظر برسند ولی اکثرشان را همیشه فکر میکنیم که میدانیم، در حالی که در خیلی از زمینههایش اطلاعات کافی نداریم، یا مثلا بعضیها فکر میکنند اگر میروند دکتر حتما باید معجزه بشود یا دکتر چیزهای عجیب غریب بگوید.
در صورتیکه ساده و سر راستشاین است که پیش دکتر میروی، دردت را میگویی و او درمانت میکند.
چه دردهایی را جدی بگیریم؟
علائم شایع و وضعیتهایی که در صورت ادامه پیدا کردنشان باید به سلامتیتان شک کنید و خودتان را به اولین دکتر مناسب برسانید.
سرفه:
از علائم سرماخوردگی است، مگر اینکه همراه با خلط خونی باشد یا به حدی شدید باشد که ایجاد تنگی نفس کند. در این صورت باید به چیزهای دیگر هم فکر کرد.
در بین علائم سرماخوردگی معمولا سرفه علامتی است که دیرتر از همه خوب میشود. توصیه میکنیم اگر بقیه مشکلات حل شد و سرفه باقی ماند، به همان پزشک اول اعتماد کنید و مجددا به او مراجعه کنید.
دل درد
به تنهایی علامت خطرناکی نیست ولی اگر با اسهال شدید یا یبوست طولانیمدت، سفت شدن شکم، تهوع یا بیاشتهایی همراه باشد، حتما باید به صورت اورژانسی به پزشک مراجعه کنید.
ولی اگر با کمی دلپیچه، نفخ، اسهال خفیف یا علائم سرماخوردگی همراه باشد، میتوانید با فرصت و تأمل بیشتر به پزشک مراجعه کنید.
سر درد
اگر همراه با علامت دیگری مثل تپش قلب است، به صورت مزمن و طولانیمدت شما را آزار میدهد، با مسکنهایی نظیر استامینوفن ساده آرام نمیشود، فشار خون بالایی دارید، یا به هر حال از سردردهای معمولی و گهگاه که با استراحت رفع میشوند، نیست، حتما به پزشک مراجعه کنید.
گلو درد
دیفاژی (ناتوانی در قورت دادن) و اُدینو فاژی (گلو درد هنگام قورت دادن) با گلودرد سرماخوردگی فرق دارد. اگر یکی از این دو علامت را بدون علائم سرماخوردگی دارید حتما به پزشک مراجعه کنید. شاید خیلی خطرناک باشد و شاید هم نباشد.
چقدر پول بدهیم
قیمتهای مصوب برای سال1385 در تهران به این شرح است؛ با عنایت به این نکته که این مبالغ برای شهر تهران است و در هر شهرستان هیأت مدیره نظام پزشکی همان شهرستان تصمیم میگیرد (معمولا کمی کمتر از تهران).
در ضمن اکثر پزشکان، مبالغی کمتر را دریافت میکنند. در همین تهران هم منطقه با منطقه فرق میکند. پایینشهر معمولا قیمتها کمتر است و در بالاشهر بیشتر.
دکتر دکتر که میگن همینه؟
اینها اصطلاحات و عناوین پزشکی هستندکه بعضیهایشان را هم دکترها روی تابلویشان مینویسند و یاد گرفتن آنها خالی از لطف نیست.
استاجر یا کارآموز: دانشجوی رشته پزشکی در سالهای پنجم و ششم دانشگاه که معمولا صبح تا ظهر در بیمارستانهای دولتی دیده میشود. مشغول علمآموزی است.
انترن یا کارورز: یک سال و نیم آخر رشته پزشکی یعنی از آغاز سال هفتم، دانشجویان به این نام شناخته میشوند. تقریبا تمام کارهای بیماران در بیمارستانهای دولتی بر دوش کارورزان است. بیشتر در کشیکهای شب رؤیت میشوند.
پزشک عمومی: دوره هفت و نیم الی هشت ساله را طی کرده و فارغالتحصیل شده است. تقریبا بر تمام بیماریها اشراف دارد و از همه چیز سر در میآورد.
رزیدنت: پزشک عمومی بوده است. در امتحان دستیاری که چند برابر کنکور مشکل است شرکت کرده، قبول شده و مشغول تحصیل برای دریافت مدرک تخصص است. طول دوره دستیاری 3 تا 7 سال است. یک رشته کوتاهتر و یک رشته طولانیتر.
متخصص: تعدادی از تخصصها احتیاج به توضیح ندارند؛ مثل گوش و حلق و بینی (ENT)، چشمپزشکی، پوست، زنان و زایمان، داخلی، جراحی، اطفال، بیهوشی و روانپزشکی و ارتوپدی، ولی برخی از تخصصها جدیدتر هستند. طب ورزش، بیشتر به مراقبت و تغذیه ورزشکاران، آسیبهای ورزشی، فیزیولوژی ورزشی و مسائل مربوط به آنها میپردازد.
طب کار، بیشتر در مورد آسیبهای شغلی و ناشی از محیط کار و مسائل مربوط به آن است. طب اورژانس، رشتهای است که متخصصین آن در مورد برخورد با بیماران اورژانس و پایدار کردن شرایط آنها و در نهایت معرفی به متخصص نهایی جهت تکمیل درمان تجربه دارند. طب سنتی هم رشتهای است که به تازگی تأسیس شده و قرار است فارغالتحصیلان این رشته به طب و درمان سنتی با داروهای گیاهی و روشهای کهن آگاهی داشته باشند.
رشتههای قدیمی هم هستند که شاید شناخت کمتری نسبت به آنها داشته باشید. پاتولوژی یعنی تخصص آسیبشناسی و کاربردیترین فعالیت آنها که جامعه میشناسد، فعالیتهای آزمایشگاهی است. یک نمونه را زیر میکروسکوپ میبینند و تشخیص میدهند که بیماری چه بوده است.
اورولوژی شناخت بیماریهای مربوط به مجاری ادراری – تناسلی است. پزشکی قانونی، رشتهای است که بر خلاف نظر عموم فقط به تشریح و کالبدشکافی جنازهها نمیپردازد، بلکه در سمشناسی، معاینات قانونی و مواردی از این قبیل نیز کاربرد دارد. رادیولوژی هم علم عکس و سونوگرافی و سیتی اسکن و امآرآی و غیره است.
فلوشیپ: نسبت فلوشیپ به فوق تخصص، مثل رزیدنت است به تخصص. یعنی فلوشیپ متخصص یک رشته است که مشغول تحصیل در یکی از گرایشهای همان تخصص برای دریافت مدرک فوقتخصص است. کهنسالترین دانشجویان کشور، فلوشیپها هستند. به اختصار به آنها فلو نیز میگویند.
فوقتخصص: این اصطلاح به معنی همان فوقمتخصص است. در واقع در این مرحله مدرک و شخص صاحب مدرک، یکی میشوند. آخر پزشکی همین مرحله است.
البته کلمه «پروفسور» بیشتر جنبه احترام دارد و به برخی از بزرگان علم پزشکی در سراسر جهان اطلاق میشود که ما ایرانیها هم چند تایی داریم مثل پروفسور سمیعی که چهره ماندگار هم شد.
بیشترین رشتههای فوقتخصصی در تخصص داخلی گنجانده شده است؛ هم به دلیل وسعت این علم و هم به دلیل بیماریهای گوناگون و متعدد که بیشتر بیماران را شامل میشوند.
طبیب محرم اسراره...
خیلیهایمان با این که خیلی بزرگ شدهایم و به قول معروف واسة خودمان کسی هستیم، هنوز که هنوز است تو مطب دکتر مثل بچهها رفتار میکنیم، یا با گیجبازی و عجله و خیلی چیزهای دیگر مانع میشویم که دکتر بتواند تشخیص درست بدهد یا تجویز درست بکند.
اینها نکاتی است که در مطب و بعد از آن باید رعایت کنیم تا دکتر رفتنمان مفید باشد.
خوددرمانی نکنید
اینکه بابای دوست شما با خوردن فلان قرص، کمر دردش خوب شده است دلیل نمیشود که شما برای برطرف شدن سردردتان همان قرص را مصرف کنید.
معمولا این خوددرمانیها نه تنها نتیجهای ندارد، بلکه درمان را برای پزشک سختتر میکند. شما که آخرش باید بروید پیش پزشک. این کار را اول انجام دهید. به جوانیتان رحم کنید.
به پزشک عمومی مراجعه کنید
بیماری شما نیاز به متخصص ندارد، مگر اینکه پزشک عمومی صلاح بداند. در نود و خردهای درصد موارد، بیماری چیز خاصی نیست که پزشک عمومی از آن سر در نیاورد. شاید به نظر شما بیماریتان خیلی شدید و حاد باشد و نیاز به اقدام تخصصی داشته باشد.
ولی اینجا نظر شما اصلا مهم نیست. با مراجعه به پزشک عمومی که دمدستتر است و ویزیت کمتری هم میگیرد، در وقت و پول خود صرفهجویی کنید. در ضمن اگر نیاز به ویزیت و
به همین دلیل آواره و در به در این مطب و آن مطب نمیشوید. در بیشتر کشورهای پیشرفته که برای یک قران دو زار هم حساب و کتاب دارند و منافع اقتصادی بیماران و کشور در نظر گرفته میشود پزشکان متخصص حق ندارند بدون معرفینامه و برگه ارجاع پزشک عمومی یا پزشک خانواده، بیماری را ویزیت کنند.
چیزی جا نیندازید
دکتر کف دستش را بو نکرده است که شما ممکن است به فلان دارو حساس باشید. شاید به نظر شما مهم نباشد ولی مهم است! حتی اگر دارویی که قبلا مصرف کردهاید و به آن حساسیت نشان دادهاید برای بیماری دیگری تجویز شده است و امروز دکتر آن را برای شما تجویز نکند ممکن است داروی جدیدتان با آن دارو در یک خانواده باشند و یا اصلا ربط آنها به هم فقط حساسیت شما به هر دو باشد و هیچ ربطی به هم نداشته باشند.
مثلا در صورت ابتلا به بیماری فاویسم، هم به خوردن باقلا حساس هستید، هم به داروهای ضدمالاریا و هم کوتریموکسازول و تعدادی داروهای بیربط دیگر!
کار از کار نگذرد
مراجعه زود به پزشک باعث میشود هم به داروهای کمتری نیاز داشته باشید، هم طول دوره بیماریتان کوتاهتر شود. آنقدر صبر نکنید که غوره حلوا شود، بعد به پزشک مراجعه کنید. خیلی از بیماریها خودشان خوب نمیشوند، حتی اگر شما اینگونه فکر کنید.
عقلتان به چشمتان نباشد
نه کراوات آقای دکتر قرار است برای شما معجزه کند و نه در و دیوار گچبریشده و لوستر چهل چراغ مطب میتواند درد شما را درمان کند. تجملات و لوکسبازیهای آنچنانی بیشتر به درد هتلها و رستورانها میخورد تا مطب پزشک. بیننده باید عاقل باشد.
گول آدرس مطب را نخورید
پزشکی که در شمال شهر طبابت میکند با پزشکی که در جنوب شهر فعالیت میکند هر دو از یک دانشگاه مدرک گرفتهاند. هر دو کتابهای یکسانی را خواندهاند و در امتحانهای مشابهی شرکت کردهاند. تنها تفاوت آنها ممکن است در نرخ ویزیت باشد. لازم نیست از این طرف شهر بکوبید به آن طرف بروید که باید بروم پیش فلان دکتر تا خوب بشوم.
همه چیز را یکجا بگویید
اگر دردتان یکی نیست (یعنی چند تا است) همه را با هم بگویید. نه اینکه یکی را بگویید، وقتی دکتر شروع کرد به تجویز دارو، یکی دیگر یادتان بیاید. چند دقیقه بعد هم یکی دیگر را بگویید.
یکی دو تا را هم فاکتور بگیرید و اصلا نگویید. اولا که شاید دردهایتان به هم مربوط باشد و علائم مختلف یک بیماری باشد و با شرح حال بهتر گفتن بتوانید به تشخیص پزشک کمک کنید. ثانیا شاید برای دو تا مشکل شما، دارویی باشد که هر دو مشکل را با هم حل کند.
مثلا به جای این که قرص پزودوافدرین برای احتقان بینی و شربت دکسترومتورفان برای سرفه مصرف کنید، میتوانید شربت دکسترومتورفان – پی را برای هر دو استفاده نمایید.
گول تابلوها را نخورید
تابلویی که روی آن نوشته شده است: «داخلی، اطفال، پوست» یا «اعصاب، گوش و حلق و بینی، غدد» یا تابلوهای مشابه همگی متعلق به پزشکان عمومی هستند. اصلا مگر کسی میتواند دو، سه یا چهار تا تخصص داشته باشد؟ اگر به توصیه پزشک عمومی نیاز به مشاوره یا ویزیت متخصص پیدا کردید حواستان جمع باشد به پزشکی که روی تابلوی مطبش نوشته متخصص یا فوق تخصص... مراجعه کنید.
بعضی تابلوها هم به فلان دانشگاه خارجی یا چیزی شبیه آن اشاره دارد. هر کس در خارج از کشور درس خوانده لزوما باسوادتر نیست. بسیاری از دانشگاههای خارجی، حتی در کشورهای اروپایی و پیشرفته سطح علمی پایینتری نسبت به دانشگاههای وطنی دارند.
داروهایتان را مجددا با پزشک هماهنگ کنید
پزشکان که به خط خوش معروف هستند، داروخانهها هم که الزامی برای استفاده از نسخهپیچهای باسواد و بامهارت ندارند. اگر میخواهید به جای مترونیدازول، مبندازول مصرف نکنید، پس از دریافت داروهایتان حتما آنها را به پزشک تجویزکننده نشان بدهید. اتفاق است دیگر، شاید دارویتان عوضی بود!
داروخواری نکنید
به خدا دارو، غذا نیست. قرار نیست معده شما با دارو پر شده و گرسنگیتان برطرف شود. اگر مرغ و گوجه فرنگی و گوشت و برنج گرانتر از دارو است دلیل نمیشود داروخواری کنید. بروید محله نارمک، همه چیز ارزان است.
اصولا پزشکی که با داروهای کمتر بتواند شما را خوب کند، باسوادتر و بهتر از کسی است که صد جور دارو به شما میدهد، بلکه یکی تأثیر کند. اگر دیدید یک پزشک برای هر بیمار صد قلم دارو تجویز میکند، جوگیر نشوید و همه جا برایش تبلیغ کنید که فلان دکتر خیلی خوب است. اصلا هم اینطور نیست.
در تجویز دخالت نکنید
«دکتر جون آمپول زیاد بده. پنیسیلین هم نوشتید؟ من تا پنیسیلین نزنم خوب نمیشم. سرم لازم نیست؟! اگر ممکن است به جای شربت قرص بدید. آموکسیسیلین فایده ندارد قوی ترش رو بدید.»
اینها نمونههایی از جملاتی است که نباید بگویید. شاید دکتر به روی شما نیاورد و هر چه هم میخواهید بنویسد تا شما راضی باشید. ولی اصلا از دخالت شما خوشش نمیآید.
مطمئن باشید. اینکه ناراحت میشود یک طرف، اینکه اگر خوب نشدید و یا حتی بدتر هم شدید تقصیر خودتان است، همان طرف. آخر پنیسیلین به چه درد سرماخوردگی ویروسی میخورد، غیر از اینکه شما را ضعیفتر میکند!
به فضولها بگویید «به تو چه؟»
آن پزشک بیچاره که بعد از دیپلم حداقل 8 سال درس خوانده و یک شب در میان کشیک داده و کتابهای هزاران صفحهای خوانده و امتحان داده، حتما بیشتر از همسایه و پسرعمو و دخترخاله و رفقا سواد دارد.
اگر یکی گفت: «این دارو خیلی ضعیفت میکنه!» و یا «اینکه روش نوشته چشمی، چه ربطی به گوش داره؟» یا «این که شربت ضدسرفه است، روی خارش پوست تأثیری نداره!» شما بگویید من به حرف پزشکم گوش میکنم.
از این مطب به آن مطب فرجی نیست
داروهای پزشک اول را کامل مصرف کردهاید و نتیجه نگرفتهاید که حالا دوره افتادهاید به هر مطب سری میزنید؟ به فرض هم که مصرف کردهاید، همان پزشک اول بهتر میتواند برای شما تصمیم بگیرد و داروی جدید تجویز کند. این طرف و آن طرف رفتن غیر از طولانی کردن بیماری و خستگی برای شما سود دیگری ندارد.
دردی نیست کان را دوا نباشد
رشتههای فوق تخصصی داخلی که بیشتر با آنها سر و کار پیدا میکنید و احیانا اسامیشان را روی تابلوی دکترها میبینید، اینها هستند:
روماتولوژی: بیماریهای التهابی مفاصل، خیلی از زانو دردها و کمر دردها و... که همه فکر میکنند معالج این دردها «ارتوپد» است باید توسط یک «روماتولوژیست» درمان شوند. البته روماتولوژی گستردهتر از این است. بیماریهای عروق و نیز راسکولیتها، لوپوس و خیلی چیزهای دیگر هم مربوط به روماتولوژی هستند.
خون و انکولوژی: انکولوژی علم سرطانشناسی است (البته به زبان ساده). خون هم که یعنی خون بیماران. بیماران یک پزشک فوق تخصص خون، شامل تالاسمیها، هموفیلیها، مبتلایان به آنمیها (کم خونی) و انواع بیماران سرطانی هستند.
غدد: عنوان کامل این گرایش، فوقتخصص بیماریهای غدد درون ریز و متابولیسم است. هر چی غده در بدن هست و بیماریهای مربوط به آنها، مربوط به این گرایش است؛ از پانکراس و دیابت تا تیروئید و گواتر و کمکاری تیروئید و پرکاری تیروئید و همچنین رشد و چاقی و لاغری و پرمویی و اختلالات قاعدگی و غیره.
گوارش: کلمات کلیدی عبارتاند از مری، معده، اثنیعشر،کبد، رودهها و آندوسکوپی.
ریه یا بیماریهای تنفسی: البته «بیماریهای تنفسی» صحیحتر و «ریه» معروفتر است. بیماریهایش هم مشخص است؛ آسم و برونشیولیت و آمبولی ریه و...
قلب و عروق: کلمات کلیدی: سکته، سیسییو، آنژین صدری، نوار قلب، دعا کنید، متأسفانه، خوشبختانه، اکوکاردیو گرافی، تست ورزش، ترک سیگار.
نورولوژی:شناخت بیماریهای اعصاب که «داخلی اعصاب» هم گفته میشود. هم با جراحی مغز و اعصاب فرق میکند و هم با «اعصاب و روان». جراح مغز و اعصاب یک فوقتخصص از گرایشهای تخصص جراحی عمومی است.
متخصص اعصاب و روان هم یعنی روانپزشک، که بیمارانش را طیف گستردهای از افراد شامل میشوند؛ از افسردهها و مبتلایان به بیماری وسواس تا اسکیزوفرنها و سایکوتیکهای خطرناک.
نفرولوژی: علم شناخت بیماریهای کلیه است. کلیه و هر چیزی که به آن مربوط است.
اندر آداب دوا درمان
حتما که نباید چیزی گیر آدم بیاید. مگر بقالی است که چون ویزیت دادهاید چیزی بگیرید. شاید پزشک فقط شما را نصیحت کند؛ مثلا بگوید: «قد شما طبیعی است. به افزایش قد فکر نکنید.» یا فقط رژیم غذایی خاصی را تجویز کند: «اینها را نخور، اینها را بخور. دارو هم نمیخواهد.» یا فقط چند توصیه داشته باشد: «آب نمک غرغره کن. پشت موتور نَشین که پیشانیات باد بخورد.» به هر حال، موارد زیر چیزهایی است که در سر و کار داشتن با دکتر تعریف میشود.
الف- نسخه
در صورت احتیاج به دارو، برای شما تجویز میشود. حتما داروها را تا آخر استفاده کنید. اینجا صرفهجویی هنر نیست. تازه اگر نصفش را بخورید نصفش باقی میماند و بعدها تحریک میشوید که خوددرمانی کنید. عواقب این کار هم به عهده خودتان است.
ب- درخواست آزمایش / عکس / اقدامات تشخیصی دیگر
عکس، سیتی اسکن، امآرآی، آزمایش و هر اقدام تشخیصی دیگر را حتیالامکان در مراکز معتبر و مورد قبول پزشک انجام دهید که مجبور به تکرار آنها نباشید. حتیالامکان عکس سیتی و امآرآی را با گزارش رادیولوژیست نزد پزشک ببرید.
ج- گواهی
گواهی ولادت، گواهی استعلاجی، گواهی فوت و هر چه با «گواهی میشود...» شروع شود، با مهر و امضای پزشک، یک مدرک قانونی است که از آن میتوان در دادگاه استفاده کرد. تقاضای گواهی دروغ نکنید، زیرا پزشک را در تنگنای اخلاقی قرار میدهید.
اگر شما در یک شهر دیگر در آن تاریخ به صورت اتفاقی و در مقام دفاع از خود یک چاقو در شکم بنده خدایی که حالا دیگر نیست کرده باشید و پزشک به شما گواهی بدهد که در آن تاریخ ویزیت شدهاید و به علت ابتلا به بیماری، بستری یا تحتنظر بودهاید، شما میتوانید خود را از طناب اعدام برهانید و پزشک را دچار عذاب وجدان کنید.
د- معرفینامه
نامهای است که پزشک به وسیله آن شما را معرفی میکند به یک پزشک دیگر، به بیمارستان جهت بستری، به پدر و مادرتان و بــه جــامـعـه بـشـری. معرفینامه، نامهای است برای معرفی. همین!