به گزارش خبرنگار مهر، رسیدگی به این پرونده از سال 72 آغاز شد و با گذشت 18 سال هنوز به نتیجه نرسیده است. تیرماه سال 72 ماموران پلیس با دریافت خبر مرگ مشکوک مرد جوانی به نام مجید - در یکی از بیمارستانهای جنوب تهران - با دستور قاضی کشیک ویژه قتل به تحقیق در این باره پرداختند.
بررسیهای مقدماتی حاکی از آن بود که مجید روز قبل از مرگش به خانه یکی از بستگانش به نام فاطمه رفته و چند ساعت بعد در حالی که نیمه جان در خیابان رها شده بود، از سوی دوستانش به بیمارستان انتقال یافت. این در حالی بود که مجید در میانه راه اعلام کرده بود، مسمومش کرده اند.
ساعاتی بعد از انتقال مجید به بیمارستان و با وجود تلاشهای تیم پزشکی، او در جدال با مرگ مغلوب شد بنابراین تلاش برای افشای راز قتل کلید خورد تا این که فاطمه - 53 ساله - فردی که آخرین بار مقتول به خانهاش رفته بود پس از دستگیری لب به اعتراف گشود و گفت که مجید را با خوراندن دوغ مسموم به سم گیاهی به قتل رسانده است.
در پی اعترافهای متهم، کارشناسان پزشکی قانونی نیز پس از کالبد شکافی و آزمایشهای سم شناسی، علت مرگ را استفاده از سم گیاهی اعلام کردند.
چند تن از اعضای خانواده و بستگان متهم نیز در تحقیقات قضایی، علیه او شهادت دادند. این در حالی بود که متهم در جلسات بازجویی منکر قتل شد و خود را بیگناه خواند.
فاطمه در جلسه دادگاه نیز قتل را انکار کرد و گفت که از ماجرای مرگ مجید چیزی نمیداند. او ادعا کرد: وقتی ماموران سراغ من و همسرم آمدند شوهرم از من خواست اعتراف کنم. او گفت که برایم رضایت میگیرد ولی این کار را نکرد و حالا میخواهم واقعیت را بگویم، من در این قتل بیگناه هستم.
قاضی دادگاه اظهارات فاطمه را قبول نکرد و با توجه به اعترافات اولیه این زن، برای او حکم قصاص صادر کرد. در این بین اولیای دم مقتول نیز که فاطمه را گناهکار میدانستند حاضر به اعلام گذشت نشدند. در حالی که فاطمه خود را در یک قدمی اعدام میدید خبر رسید دیوانعالی کشور حکم قصاص وی را تایید نکرده است.
به این ترتیب فاطمه بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار، کار به مراسم قسامه کشید. در پایان این مراسم باز حکم مرگ برای زن میانسال صادر و این رای بار دیگر نقض شد.
فاطمه در دور سوم محاکمات نیز به قصاص محکوم شد اما این بار هم دیوانعالی کشور به رای صادره ایراداتی گرفت و پرونده باز هم به دادگاه برگشت.
فاطمه که در تمامی این محاکمهها ادعای بیگناهی میکرد این بار انگشت اتهام را به سوی شوهر و برادر شوهرش گرفت و گفت روز حادثه آن دو با مجید در خانه تنها بودند.
محاکمه چهارم به نفع فاطمه تمام و او از اتهام قتل تبرئه و با سپردن وثیقه آزاد شد اما این بار خانواده مقتول به رای صادره اعتراض کردند و دیوانعالی کشور بعد از بررسی پرونده حکم را نقض کرد.
از اسفند سال 87 پنجمین دور محاکمات قدیمی ترین زندانی آغاز شد و فاطمه یکبار دیگر به زندان رفت. او این بار هم همان حرفهای همیشگیاش را تکرار کرد اما برای چهارمین بار به قصاص محکوم شد و دیوانعالی کشور باز هم رای را ابرام نکرد.
اکنون پرونده باز هم در اختیار دادگاه عمومی قرار گرفته و فاطمه در حالی امروز پای میز محاکمه رفت که هنوز بر بیگناهیاش اصرار دارد.
امروز فاطمه از زندان ورامین به شعبه 105 دادگاه شهرری منتقل شد. در ابتدای جلسه که به ریاست قاضی خردمند برگزار شد اولیای دم مقتول برای فاطمه تقاضای قصاص کرده و تاکید کردند به هیچ عنوان راضی به رضایت و گذشت نیستند.
در ادامه فاطمه با حضور در جایگاه با رد اتهاماتش گفت: من مرتکب قتل نشدم و به دروغ اعترافاتی را مطرح کردم.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش رئیس دادگاه ختم رسیدگی به پرونده را صادر کرد.
عبدالصمد خرمشاهی - وکیل مدافع فاطمه - پس از این دادگاه به خبرنگار مهر گفت: در این جلسه دوباره قاضی خواستار حضور شاهدان در جایگاه شد. تاکنون دو جلسه دادگاه به دلیل عدم حضور شاهدان برگزار نشده است. حال آنکه شهود پیش از این شهادت خود را پس گرفته بودند. به دلیل گذشت زمان در این پرونده اغلب شاهدان فوت کردهاند. برخی نیز تغییر آدرس دادهاند که به آنها دسترسی نیست. تنها شاهد حاضر در پرونده پسرش است که او به دلیل بیماری نمیتواند در جلسه دادگاه حاضر شود.
وی افزود: برای شناسایی شاهدان قرار است وقت رسیدگی دیگری تعیین شود. همچنین قاضی دادگاه با توجه به یک بار فرار متهم با تبدیل قرار او از بازداشت به وثیقه موافقت نکرد.