تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۸۵ - ۰۷:۰۵

لیلا خاکسار: آموزش،سطح توانایی‌های کاربردی خانواده‌ها را افزایش می‌دهد.مرد مهم‌تر است یا زن؟

 مطالعه نوشتار زیر برای کسانی که حتی هیچ مناقشه‌ای در زندگی خود تجربه نکرده‌اند نیز مفید و مثمرثمر خواهد بود. برهمین اساس نویسنده با بررسی و تبیین رفتارها و عادات مرسوم زنان برای حل تعارضات زندگی مشترک، تلاش کرده با بهره‌گیری از فنون شناخت درمانی و رفتار درمانی راه‌های عملی برای جایگزینی روش‌های نادرست ارایه دهد.


لازم به ذکر است هر چند برای عده‌ای نکات اشاره شده بسیار بدیهی و پیش پا افتاده است اما به استناد صدها پرونده موجود در دادگاه‌های خانواده این موارد بدیهی و ساده و پیش پا افتاده توانسته است دوام تعداد قابل توجهی از زندگی‌های مشترک را به خطر اندازد.


سخن دیگر این که اشاره موکد به اشتباهات و خطاهای رایج زنان در این نوشتار به این معنی نیست که همه تقصیرها و کوتاهی‌های ذکر شده فقط و فقط از جانب زنان قلمداد شود و نقش و سهم مردان را باید نادیده گرفت. امیدواریم مطالعه این نوشتار بتواند سهمی هر چند کوچک در کاهش مناقشات و مجادلات خانوادگی داشته باشد.


مادر هستید یا همسر!

محبوبه. ب یکی از هنرپیشه‌های سرشناس سینما می‌گوید: «من هیچ‌گونه محبتی از او (همسرم) دریغ نکردم. تمام وقت و انرژی خود را به پایش ریختم. حیف از آن همه محبت و عشق. هر کس مرا می‌دید و می‌گفت تو مادرش هستی یا همسرش. خدا گواه است که از مادر برایش مهربانتر بودم. حالا فهمیدم پای زن دیگری در میان است...»

از خود بپرسید که دوست دارید بیشتر نقش همسر را داشته باشید یا مادر. در بعضی از خانواده‌ها ریشه بسیاری از مشکلات به رفتارهای مادرانه همسر باز می‌گردد. در این حالت همسری که قصد ایفای نقش مادرانه دارد سعی می‌کند برای حل کردن مسایل و مشکلات موجود همچون مادران فکر کند و مثل مادران به ابراز نگرانی پرداخته و نظیر مادر از شوهر خود مراقبت کند. غافل از این که با این شیوه به‌طور غیرمستقیم احساسی از عدم کفایت، نیاز به مراقبت و حمایت را به شوهر خود القا می‌کنیم.


پیشنهاد می‌کنم در نخستین مرحله دفترچه کوچکی را تهیه کرده و برای ثبت رفتارهای مادرانه خود در نظر بگیرید. بدیهی است هرگز نمی‌توان تمام رفتارها و عادات زنان در قالب دسته‌بندی خشک و بی‌روح مادرانه و فاقد حس مادرانه را  جدا و طبقه‌بندی کرد اما چون مطمئن هستم منظورم را متوجه شده‌اید از توضیح و تفصیل بیشتر می‌گذرم. به هر حال پیشنهاد من برای این مسئله عبارتند از:


1 - عبارت‌های مادرانه نظیر «مواظب خودت باش»، «هوا سرد است، لباس گرم فراموشت نشه» را کمتر استفاده کنید. استفاده مکرر از عبارت‌های این چنینی حس ناخوشایندی از ناتوانی و بی‌کفایتی را در همسرمان ایجاد می‌کند.


2 - هرچند ایفای نقش مادرانه در زندگی مشترک دلپذیر و مطبوع است و به ما احساس تملک می‌دهد و برای همسرانی که از نظر شخصیتی وابسته هستند یک موهبت و نعمت بزرگ محسوب می‌شود اما در غالب موارد ناخواسته حسی از نارضایتی و ناخشنودی مبهم را در وجود همسرمان شعله‌ور می‌سازد. 


3 -  از همسر خود بخواهید هرگاه رفتار مادرانه شما موجب نارضایتی و ناخشنودی او را فراهم کرد بدون گذشت این مسئله را به شما یادآوری کند. مشارکت همسر در شناسایی رفتارهای مادرانه اغلب مواقع مفید و مؤثر است و زحمت ما را خیلی کم می‌کند.

مرد مهم تر است یا زن؟

خانم رحیمی که از زنان کارآفرین و موفق یکی از استان‌های شرقی کشور است این سؤال را از خود پرسید و آن‌گاه مسیر زندگی‌اش را تغییر داد. او می‌گوید مادرم همیشه می‌گفت اول خواسته‌های همسرت را برآورده کن بعد دنبال برآورده کردن خواسته‌های خودت باش. سعی کن هیچ‌وقت برای خواسته‌های خود اصرار نداشته باشی.آموزه‌های فرهنگی و اجتماعی همواره سعی دارند براین نکته تأکید کنند که برآورده ساختن احتیاجات مرد مستلزم نادیده انگاشتن احتیاجات و علایق زن است.

خانم رحیمی می‌گوید: «از خودم پرسیدم در یک زندگی مشترک مرد مهم‌تر است یا زن. جواب این سؤال را خیلی ساده پیدا نکردم. بیشتر از شش ماه جست‌وجو و کندوکاو داشتم و فهمیدم که برای دوام زندگی مشترک نمی‌توان مرد یا زن را مهم‌تر فرض کرد. دوام خانواده وقتی ممکن است که هم زن و هم مرد مهم و با اهمیت فرض بشوند.


توصیه‌های زیر را برای این موضوع در نظر بگیرید:

1 - تعادل خانوادگی خود را حفظ کنید. وقتی در یک خانواده نیازها و تمایلات یکی از زوجین از اولویت و رجحان برخوردار شود توازن خانواده به هم می‌خورد. در خانواده‌ای که رشد متوازن و متعادل برای اعضای خانواده وجود ندارد امکان خودشکوفایی و کسب رضایت و آرامش خاطر موجود نیست.

2 - برنامه‌ای برای رشد و تعالی خود تهیه کنید و از همسرتان بخواهید در راه رسیدن به این اهداف، شما را یاری کند.

3 - دسته‌بندی نیازها به نیازهای مرد و نیازهای زن سبب ایجاد کدورت می‌گردد. بهتر است به جای این که نیازها را جداگانه مطرح سازیم نیازهای مرد و زن را در قالب نیازهای «ما» مطرح و پی‌گیری کنیم.

 خانم دکتر سالاری استاد دانشگاه و مشاوره خانواده می‌گوید: «براساس یک مطالعه دو سوم خانواده‌ها دارای نوعی اختلال ارتباطی با خانواده همسر هستند. ضرب‌المثل‌ها و داستان‌های متعددی که در خصوص مادرزن یا مادرشوهر در فرهنگ ما وجود دارد نشانگر این است که مسئله مذکور ریشه در تاریخ و فرهنگ ما دارد.

در واقع از سنین کودکی جو مسموم و بدبینانه‌ای بر ضد مادرزن یا مادرشوهر در ذهن ما شکل می‌گیرد و ما را نسبت به رفتارهای آنها دقیق و نکته‌سنج می‌سازد. چرا در جوامع غربی و حتی کشورهایی مثل لبنان و سوریه مسئله‌ای به نام مادرشوهر یا مادرزن نداریم. من فکر می‌کنم اهمیت پیشینه ذهنی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از آن حدی است که تصور می‌کنیم.»

اما در واقع منشاء بسیاری از اختلافات پیش آمده میان زوجین و خانواده‌های همسر در سوءتفاهم‌های نه چندان مهم نهفته است. توصیه‌های زیر می‌تواند شدت و حدت مشکلات را کاهش دهد:

1 - احساسات و عواطف خود را ابراز کنید. عواطف ابراز نشده به صورت هیجانات منفی انباشته شده و بر رفتار و قضاوت شما تأثیر بدی خواهد داشت.

2 - حساسیت‌ها را آرام آرام، کم و کمتر کنید. برای این کار پیشنهاد می‌کنم از روش «مثبت درمانی» استفاده کنید.  این کار به شما کمک خواهد کرد که از قضاوت جانبدارانه فاصله بگیرید. به عنوان مثال تمایل مادر همسر شما برای اعلام نظر در خصوص مسایل مهم زندگی شما می‌تواند هم نوعی مداخله و هم نوعی مشارکت و همراهی در نظر گرفته شود.

 واقعیت این است که ذهن ما سبب برانگیختن احساسات خوشایند یا ناخوشایند می‌شود.فراموش نکنید همان‌طور که فکر می‌کنید عمل هم خواهید کرد. اگر فکر کنید عمل مادر همسرتان نوعی مداخله است دچار احساس خشم و ناراحتی خواهید شد در حالی که اگر همین عمل را نوعی مشارکت و همراهی  در نظر بگیرید احساس شعف و خوشحالی به سراغتان خواهد آمد.


3 - برای  تعریف و تمجید از خانواده همسر خود به دنبال دلیل و علت نباشید.


مرد تواناتر است یا زن؟

خانم شفیعی هفتاد و شش ساله و بازنشسته می‌گوید: «قدیم‌ترها، زن‌ها مطیع و قانع و سر به زیر بودند. هوش و حواس‌شان فقط به زندگی و کارهای خانه بود. حالا زن‌ها دانشگاه دیده‌اند و می‌خواهند شانه به شانه مردشان قدم بردارند. زن خودش را با مرد مقایسه می‌کند و دربه‌در دنبال این است که نشان دهد از مرد قدرت بیشتری دارد  و بالاتر است.»

پرواضح است نمی‌توان تفاوت‌های سرشتی زن و مرد را نادیده انگاشت. اما تفاوت‌های سرشتی زن و مرد را نمی‌توان در همه مواردی که توانایی و قابلیت زنان کمتر از واقع برآورد می‌شود دلیل موجه و قابل قبولی دانست.


چگونه می‌توانیم در حالی که مقتضیات زمانه عوض شده است و شرایط جدیدی بر اجتماع و روابط اجتماعی حاکم گردیده است همچون خانم شفیعی وظیفه زنان را فقط به امور داخل منزل منحصر نماییم؟ پاسخ شما به سؤال بالا بسیار اهمت دارد. اگر باور داشته باشید براساس نظام خلقت، مرد توانایی بیشتری از زن دارد آنگاه مجبور خواهید شد بسیاری از فرصت‌های ناب را که می‌توانید از آنها برای رشد و ارتقای قابلیت فردی استفاده کنید نادیده انگارید. اگر باور داشته باشید زن توانایی همسان و برابری با مرد دارد آنگاه مجبور خواهید شد در شرایط ناهمسان و نابرابر و طاقت‌فرسا برای اثبات مدعای خود تلاش کنید.

من پیشنهاد بهتری دارم. پیشنهاد می‌کنم به عوض پاسخ به سؤال مرد تواناتر هست یا زن به سؤال بهتری بپردازیم: توانایی‌های زن کدام است؟ بی‌شک شناختن توانایی‌ها و قابلیت‌هایی که در شرایط فعلی و با وضع موجود برای زن به رسمیت شناخته شده است یک ضرورت مهم است.

 هزاران قابلیت بالقوه در زنان وجود دارد که به فعلیت در آوردن آنها می‌تواند زندگی مشترک ما را سرشار از شکوفایی و بالندگی سازد. ضرورتی ندارد که تلاش و انرژی خود را صرف اثبات یا ابطال مباحث مورد اختلاف نماییم. موافقید!!

فعال هستید یا منفعل؟

خانم ایوبی خانه‌دار می‌گوید: «تقدیر سرنوشت هر کسی را روی پیشانی‌اش نوشته است. آنها که سرنوشت خوبی دارند خوشبخت می‌شوند و کسانی که سرنوشت بدی برای‌شان مقدر شده است هر کار که بکنند چیزی جز بدبختی نصیب‌شان نمی‌شود.»

باور به سرنوشت مقدر شده غیرقابل تغییر، باعث ایجاد انفعال و سرخوردگی می‌شود. زن‌هایی  که این‌گونه فکر می‌کنند برای حل مشکلات و مسایل زندگی خود قبل از هر چیز سراغ رمال و کف بین و پیشگو می‌روند و خود را همچون مهره‌ای بی‌اراده در گردش روزگار تصور می‌کنند.

اگر در زندگی خود تدبیر تمام امور زندگی را به بخت و اقبال و شانس واگذار کرده‌اید و برای هر چاره‌جویی، سراغ فال قهوه می‌روید و هراس و اضطراب از آینده نامطمئن وجودتان را پرکرده است پیشنهاد می‌کنم با دقت بیشتری بنیاد فکری خود را ارزیابی کنید.

چنین باوری نه با معیارهای مذهبی و نه هیچ معیار سالم فرهنگی انسانی و اسلامی سازگار نیست. پرواضح است نمی‌توان نقش شانس و اقبال را در زندگی مطلقاً انکار کرد اما پررنگ کردن سهم شانس در وقایع و رخدادهای زندگی چاره‌ای جز اتخاذ  رفتار منفعلانه و خشکانیدن قوای خلاق فردی باقی نمی‌گذارد.

 خانم‌هایی که فعالانه به مسایل و مشکلات زندگی خود  می‌نگرند هیچ‌گاه منتظر پیش‌آمدهای نامطلوب نمی‌نشینند بلکه با اتکال به خداوند بزرگ و اعتقاد به توانایی‌های فردی جهت حل مشکل گام برمی‌دارند و هر شکست را در این مسیر نه حاصل چیرگی تقدیر که مقدمه‌ای برای پیروزی فرض می‌کنند.

 پیشنهاد من این است که برای تغییر رویه، از همسر خود و دیگران که مانند شما فکر نمی‌کنند کمک بخواهید. یکی دو خانواده که فعالانه با مشکلات زندگی روبه‌رو می‌شوند را انتخاب کرده و از روش و شیوه‌های حل مسئله که آنها استفاده می‌کنند بهره‌مند شوید. ضمن دوری جستن از کسانی که سعی می‌کنند شما را به انفعال سوق دهند از خود بپرسید تاکنون چقدر برای  این انفعال هزینه کرده‌اید.