به نظر میرسد، مهمترین پیونددهندههای ایرانیان در شرایط فعلی 3 چیز است: 1. توسعه و پیشرفت اقتصادی 2. زبان فارسی 3. فرهنگ ملی.
در جامعهای که آموزشهای فرهنگی لازم برای توسعه یافتگی وجود نداشته باشد و توسعه انسان در حد استاندارد انجام نشود، پدیده عدم صمیمیت نیز بروز مییابد. ما در شرایط فعلی در جامعه با آدمهایی روبرو میشویم که برایشان مهم است که ماشین لوکس و فلان گوشی موبایل را داشته باشند اما برایشان اصلاً مهم نیست که چه دوستی داشته باشند.
این یک فاجعه است! چرا که از انسانهای توسعه نیافتهای حکایت دارد. انسانهایی که نه به دیدن تئاتر میروند، نه با رمان آشنا هستند، نه با نویسندگی و هنر. جامعه فقط آنها را با پول آشنا کرده است. به عنوان نمونه جامعهای مثل چین، از لحاظ اقتصادی سطح پایینی دارد، اما انسانهای توسعه یافتهای دارد.
انسان توسعه یافته یعنی انسان خردمند. انسانی که با مفاهیم مشخص جامعه مدرن و اجتماع سازمان یافته در تماس است و با آن هستی مییابد و خودش را در سرنوشت جامعه سهیم میداند. یعنی انسانی که به جای سرنوشت «من» به سرنوشت «ما» میاندیشد.
اما چه راهکارهایی جهت ایجاد صمیمیت و از بین بردن انزوا در جامعه وجود دارد.
1. باید به جای درآمد نفتی به تولید اقتصادی متکی شویم و صنایع کوچک ایجاد کنیم. باید رونق اقتصادی صحیح با نگاه به پدیده خوداشتغالی ایجاد شود.
2. همپای توسعه اقتصادی ما باید با تمام توان در فرهنگسازی برای ایجاد یک جامعه پیشرو همت کنیم به طوری که انسانها به جای اینکه صرفاً برای موقعیت اقتصادی بهتر فردی به رقابت بپردازند، یاد بگیرند با هم پیشرفت کنند.
3. اگر میخواهیم افراد در جامعه ارتباط بیشتر و بهتر و صمیمانهتری با یکدیگر داشته باشند، باید برای تأسیس اجتماعات کوچک و خود سازمان یافته پیشگام شویم. یعنی اجتماعات کوچک با اهداف کوچک بهوجود آیند تا بتوانند تمام استعدادهایشان را رفتهرفته شکوفا کنند.
برای مثال در نواحی پایین شهر همین اجتماع کوچک و خودمانی میتوانند با چند سطل رنگ، دیوارهای زشت و کثیف را به زیبایی رنگ کنند و شعارهای صلح و برابری را بر روی آنها بنویسند و در ضمن همین کار طعم حضور صمیمانه و دوستیهای بیآلایش را نیز حس کنند. اجتماع خود سازمان یافته میتواند اهداف مختلفی داشته باشد. مثلاً «بچهها ما دور هم جمع شویم و با هم بخندیم (هدف کوچک)» همین اجتماع کوچک میتواند، اهداف بلندمدت و بزرگی نیز داشته باشد.
نکتهای که وجود دارد این است که ما نباید برای اهداف بلندمدت، اهداف کوتاهمدت جامعه را فراموش کنیم. ما میتوانیم هدف بلند مدتی چون صلح و برابری را داشته باشیم، اما با برگزاری باشگاه خنده، هدف کوتاه مدتی چون ایجاد صمیمیت و دوستی را نیز دنبال کنیم. اگر ما یاد بگیریم که اجتماع خودسازمان یافته با اهداف سازمان یافته داشته باشیم، قطعاً زندگی ما یک جشن بیکران خواهد بود. صمیمیتها دوچندان خواهد شد.
4. باید انسانهایی توسعه یافته تربیت کنیم. انسان توسعه یافته یعنی انسانی که علاوه بر خودش به دیگران نیز فکر کند. انسانی که معتقد است پیشرفت فردی عالی است و پیشرفت جمعی متعالی است.
یکی از مهمترین نکاتی که باید در بحث تربیت انسان توسعه یافته در نظر داشته باشیم، ایجاد مکانهای فرهنگی جمعی است؛ مثل ورزشگاهها، فرهنگسراها، سالنهای تئاتر که از این طریق انسانها را به توسعه یافتگی جمعی تشویق کنیم و همینطور صمیمیتها و دوستیها را با این گردهماییها و شادیهای جمعی افزایش دهیم.