ناسیونالیسم مصری نه‌تنها در جهان عرب بلکه در کل خاورمیانه نظیر ندارد. مصری‌ها علاوه بر وفاداری به نهاد خانواده و گروه اجتماعی و سیاسی به طور تقدیرآمیزی به کشور خود علاقه‌مند و وفادار هستند و کشور توانمند بعدی در کل منطقه خاورمیانه، ترکیه است.


همین ویژگی بالقوه زمینه‌ساز شرایط مساعد برای پیشرفت مصر خواهد بود، مشروط بر اینکه مصری‌ها بتوانند شش مرحله فوق را نیز با تسلسل، منطق و فضای مسالمت‌آمیز طی کنند.‌

مصر پس از مبارک با چالش‌های متعددی روبروست. غلبه بر این چالش‌ها به عوامل متعددی بستگی دارد اما رفتار عقلانی مردم و گروه‌های سیاسی مصر در بحبوبه انقلاب و پس از آن نشان‌داده است که آنها می‌توانند مشکلات را یک‌به‌یک از پیش‌رو بردارند و مرحله به مرحله به خواسته‌های خود جامه عمل بپوشانند. ایجاد یک نظم حاکمیتی، تشکیل هیات حاکمه و دست‌یابی به اجماع فلسفی و فکری در مدیریت جامعه ، بزرگترین چالش‌های پیش‌روی مصری‌ها هستند. نوشتار حاضر، به نقد و بررسی این چالش ها و گمانه‌زنی‌های پیرامون آنها، اختصاص دارد.

یکی از موضوع‌های مهم مورد مطالعه در علم سیاست و به ویژه در فرهنگ سیاسی، شیوه برخورد ملت‌ها و فرهنگ‌ها با «اختلاف» و «تعارض» است. در دو سوی طیف برخوردها، تلاش برای تفاهم از یک‌سو و خشونت از سوی دیگر، قابل مشاهده است. بر اساس مطالعات گسترده‌ای که در مناطق و فرهنگ‌های مختلف انجام گرفته، بخش قابل توجه رفتارهای فرهنگ سیاسی شهروندان کشورها، از لایه‌های ناخودآگاه ذهن نشأت می‌گیرد.

اینکه در فرهنگی، سه سال طول می‌کشد تا افراد به رفتاری واکنش نشان دهند و در فرهنگ دیگر سه ثانیه، هر دو ناشی از رسوبات ناخودآگاه ذهن است. معمولا وقتی به یک ایرانی ظلم و ستم روا شود، او برای ظالم آرزوی مرگ می‌کند و مرگ بر این و مرگ بر آن از اصول ثابت فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی از قدیم‌الایام است.

در مقام مقایسه، مردم مصر هنگامی که درجه به ستوه‌آمدگی که آنها به اوج خود رسید و در میدان تحریر قاهره در 25 ژانویه سال 2011 آغاز به اعتراض کردند، این‌گونه شعار دادند: یا مصری طالب بحقک (ای مصری حق خود را بگیر)؛ ارجوک ارحل (خواهش می‌کنم برو)؛ آل مبارک اخرجو من مصرنا (مبارک‌ها از مصر ما بیرون روید)، الشعب یرید اسقاطک انت (مردم می‌خواهند تو را به پایین بکشند)؛ یا ظالم ارحل (ای ظالم برو)؛ اکرام النظام دفنه (با دفن کردن نظام، آن را محترم بشمارید)؛ سامحنی یا رب. انا کنت خایف و ساکت (ای خدای بزرگ، مرا ببخش، می‌ترسیدم و ساکت بودم)؛ الحریه تساوی حیاه (آزادی با زندگی برابری می‌کند)؛ کفایه اهانه (توهین بس است)؛ مبارک: تاریخ الانتهاء: 25/1/2011 (مبارک: تاریخ انقضاء: 25/1/2011)؛ خلی بلدنا تشوف النور (از کشور ما برو بیرون، بگذار نور بیاید) و در نهایت پسر کوچکی علامتی در دست گرفته که می‌گوید: «انا فهمت» (حتی من هم فهمیدم).

این عبارات، نحوه مخالفت مصری‌ها با به ستوه آمدگی است که عمدتا به حذف نسبتا مسالمت‌آمیز یک فرد و شروع فرایندی جدید در سیاست و مدیریت انجامید. برای نگارنده که 11 بار به مصر سفر کرده و طی 22 سال گذشته با طیفی از نویسندگان، خبرنگاران، دانشگاهیان و سیاستمداران مصری تعامل داشته، موضوع در حد قابل توجهی روشن است که مصر برای دستیابی به ثبات سیاسی و رشد قابل قبول اقتصادی با چالش‌های بسیار جدی روبه‌روست. مصری‌ها مخزن بسیار عظیمی از تجربه تاریخی خود را پیش‌رو دارند تا اشتباه‌های گذشته را تکرار نکنند.

خلاصه خواسته‌های مردم مصر در سه سطح با اولویت رفاه، آزادی و کرامت انسانی قابل طرح است. دستیابی به فرمولی که این سه هدف را تحقق بخشد، به چند عامل به صورت ترتیبی نیاز دارد: 1- کشور 2- حاکمیت 3- هیأت حاکمه 4- انسجام فلسفی و فکری هیأت حاکمه 5- اهداف کلان 6- استراتژی تحقق اهداف. در شرایط فعلی، مصری‌ها از هر کشور خاورمیانه‌ای دیگر به لحاظ تعلقات ملی و سرزمینی قوی‌ترند.

ناسیونالیسم مصری نه‌تنها در جهان عرب بلکه در کل خاورمیانه نظیر ندارد. مصری‌ها علاوه بر وفاداری به نهاد خانواده و گروه اجتماعی و سیاسی به طور تقدیرآمیزی به کشور خود علاقه‌مند و وفادار هستند و کشور توانمند بعدی در کل منطقه خاورمیانه، ترکیه است. همین ویژگی بالقوه زمینه‌ساز شرایط مساعد برای پیشرفت مصر خواهد بود، مشروط بر اینکه مصری‌ها بتوانند شش مرحله فوق را نیز با تسلسل، منطق و فضای مسالمت‌آمیز طی کنند. در چند سال آینده، مصر با سه چالش عظیم روبه‌روست؛ اول اینکه یک نظم حاکمیتی به پا کند؛ به عبارت دیگر، طیف متنوع فکری و سیاسی در این کشور بتوانند یک نظم و سامان حقوقی برای مدیریت و پیشرفت کشور به وجود آورند.

به واسطه تنوع گروه‌های مختلف به نظر می‌رسد بسیاری از سیاستمداران، علاقه‌مندند مدتی فضای ابهام حقوقی تداوم یابد زیرا در مسیر اجماع‌سازی پیرامون قانون اساسی و نحوه قانون‌گذاری و سیاست‌گذاری، ممکن است اختلافات دامنه‌داری مطرح شود. در کوتاه‌مدت این روش ممکن است عاقلانه باشد ولی لازم است در مقطعی مصری‌ها چارچوب قانونی نظام سیاسی و ماهیت قانون‌گذاری خود را دقیق و دقیق‌تر کنند.

نکته‌ای بسیار تعیین‌کننده که در رابطه با مصر امیدبخش است، روحیه سیاستمداران و رهیافت‌های آنها در حل و فصل مسائل سیاسی است. به نظر می‌رسد طیف سیاستمداران، صفر و یک یا سیاه و سفید یا حذفی به سیاست نمی‌نگرند. هرچند ممکن است افرادی ایدئولوژیک و متعصب در همه جناح‌ها یافت شوند اما در مجموع، فضا و روح سیاست در مصر امروز، صورت تعاملی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز دارد. این پیشرفت روحی و مدنیت سیاسی در فضای خشونت و حذف خاورمیانه‌ای قابل تقدیر است.

در جهان امروز و به ویژه در کشورهای در حال توسعه، گرایش حزبی، نگاه ایدئولوژیک، ماهیت سیاسی و سخنرانی‌های آتشین و انتزاعی، کاربرد خود را به‌خصوص در فضاهای مجازی از دست داده‌اند. کل حوزه سیاست در یک پرسش اساسی خلاصه می‌شود: آیا حکمرانان ظرفیت ایجاد کارآمدی دارند یا خیر؟ برای سیاستمداران مصری این مساله به مراتب جدی‌تر است چون مصر منابع طبیعی و نفت و گاز ندارد تا با درآمدهای گسترده، وفاداری سیاسی خریده و مردم را آرام کند. سیاستمداران مصری باید جواب دهند و پاسخگوی وضع اقتصادی، اجتماعی و رفاهی مردم باشند. مردم در پی حداقل‌ها هستند.

در این چارچوب، نکته مثبت در رابطه با اخوان‌المسلمین مصر در این است که بسیاری از اخوان، متخصص بوده و در رأس شرکت‌های تولیدی هستند. تخصص و ظرفیت تولید، بسیاری از آنها را افرادی واقعی کرده، به طوری که کلام و عمل آنها نشان می‌دهد در قفس رمانتیسم‌های سیاسی نیستند. بسیاری از اخوان می‌خواهند با جهان تعامل کنند؛ بیاموزند، اثر گذارند، اثرپذیرند و از اینکه در این فرایند، قرار گیرند هراس ندارند.

در عین حال شاید یکی از نکات مثبت تحولات مصر این باشد که احزاب و جریان‌های سیاسی، افراد شاخص و مسلط ندارند و مصر سرمایه بزرگی به دست خواهد آورد، اگر حوزه سیاست را تبدیل به رقابت نهادها و احزاب سیاسی کند و از ظهور افراد همه فن حریف (مانند تاریخ تحزب در ایران) جلوگیری کند. در این صورت، افکار و برنامه‌ها رشد می‌کنند و خودخواهی‌ها، سوءاستفاده‌ها و کیش شخصیت‌ها فرو می‌ریزند.

شاید خود مصری‌ها متوجه نباشند که وجود طیف سیاسی در پارلمان جدید مصر چه دستاورد بزرگ سیاسی و فکری‌ای در آن کشور است. حاکمیتی می‌تواند پاسخگو باشد و حل‌المسائلی عمل کند که در درون آن، نیروهای متعارض بتوانند در چارچوب قانون با یکدیگر تعامل کنند. هم‌اکنون لیبرال‌ها و ملی‌گراهای مصری نگران ائتلاف بزرگ اخوان‌المسلمین و سلفی‌ها (به ترتیب 43 و 25 درصد) در پارلمان هستند. ضمن اینکه به لحاظ سیاسی، این امر ممکن است نگرانی ایجاد کند ولی وجود اقلیت 32 درصدی برای جلوگیری از تسلط همه‌جانبه یک تفکر، خود سرمایه بزرگی است. حتی اگر یک اکثریت قاطع در پارلمان مصر شکل گیرد، آنها باید پاسخگوی تقاضاهای مردم نجیبی که خواستار معاش معقول و حداقل آزادی‌های مدنی هستند، باشند.

اخوان‌المسلمین 84 سال تجربه حزبی و تشکیلاتی دارد و هم‌اکنون فرصتی تاریخی برای پاسخگویی، مدیریت و کشورداری پیدا کرده است. یکی از دلایلی که مردم مصر به اخوان اقبال نشان دادند، خدمات آنها در بخش‌های بهداشت و رفاه مردم طی سال‌ها بوده است.

به نظر می‌رسد اخوانی‌ها در پی درخواست‌های حداکثری نیستند و ظرفیت یادگیری چه در داخل و چه در محیط بین‌الملل را دارند. فقدان درآمد نفت، باعث خواهد شد که مدیریت، جدید و واقعی فکر کند و حقایق را وارونه جلوه ندهد و بهانه‌ای را که دهه‌ها در سرزنش خارجی‌ها و شخص رئیس‌جمهور و عده‌ای از همراهان او داشت، هم‌اکنون به کنار گذارد و به حل و فصل علمی و فرآیندی مشکلات داخلی بپردازد.

جالب توجه اینکه در بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی و احزاب سیاسی غربی، سیاستمداران جدید مصر، نه‌تنها مورد توجه قرار گرفته‌اند بلکه بسیاری از پختگی و پیچیدگی آنها متعجب شده‌اند. نظم اجرایی و فکری گروه‌های جدید سیاسی مصر، شاید باعث شود تا به مسائل عینی و معاش مردم با سرعت هرچه بیشتر توجه کنند و از فضاهای صرفا آرمانی و ایدئولوژیک فاصله گیرند. در واقع شرایط بسیار ‌نامناسب زندگی بسیاری از مردم، زمینه‌ساز واقعی بودن سیاستمداران جدید مصری خواهد بود. به درجه‌ای که مصری‌ها، حاکمیت قانونی برقرار کنند و توازنی میان نهاد ریاست جمهوری و پارلمان ایجاد کنند، می‌توانند از فساد سیاسی، متمرکز شدن امکانات و سوءاستفاده‌های مسوولان کشور ممانعت کنند.

چالش بعدی، تشکیل هیأت حاکمه است. با توجه به وضعیت پارلمان جدید مصر، می‌توان امیدوار بود که فضای سیاسی در پی ایجاد فرصت مشارکت برای همه جریان‌ها را فراهم خواهد کرد. همچنان که بسیاری از مردم کوچه و بازار مصر در افکارسنجی‌ها گفته‌اند آنها به اخوان رأی مثبت داده‌اند اما اگر اخوانی‌ها جوابگو نباشند، گروه‌های دیگر را در دوره بعدی انتخاب خواهند کرد.

پارلمان رنگین‌کمانی مصر، معرف هیأت حاکمه مصر است. به عبارت دیگر، از هر نوع تفکری در آن نماینده‌ای وجود دارد و هیچ لزومی ندارد افراد و جریان‌ها خارج از فضای دیالوگ و ظرفیت‌های اقناع به روش‌های دیگری متوسل شوند. پارلمان مصر نشانگر طیف وسیع فکر و اندیشه و استنباط در جامعه مصری نیز هست.

به یک معنا مردم به پیشوندهای احزاب اعم از اسلامی و غیراسلامی توجه نخواهند کرد بلکه میزان کارآمدی آنها را مورد سنجش قرار خواهند داد. چالش سوم پس از شکل‌گیری هیأت حاکمه، دستیابی به اجماع فلسفی و فکری در مدیریت جامعه است. برای جامعه‌ای که دهه‌ها توسط یک گروه بسیار کوچک مدیریت شده، تحقق چنین اجماعی سهل نخواهد بود و از شواهد موجود به نظر می‌رسد، چه در صحنه داخلی و چه در صحنه بین‌المللی، مصر با سخت‌ترین چالش‌ها در این قسمت روبه‌روست.

قرائت‌های گوناگون از نحوه مدیریت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاست خارجی در بازار آزاد اندیشه مصری در جریان است، از این منظر که فضای باز فکری و رسانه‌ای به وجود آمده، بسیار امیدوارکننده است ولی با توجه به مشکلات جدی اجتماعی و اقتصادی مصر، ضرورت خواهد داشت تا پارلمان و نهاد ریاست جمهوری که موازنه‌ای در قدرت سیاسی و تصمیم‌گیری خواهند بود، به تفاهم و اجماع فلسفی و فکری دست یابند. با سرعتی که این اجماع تحقق یابد و باثبات باشد و در عمل جواب دهد، به همان تناسب، مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه مصر تقلیل پیدا خواهد کرد. این اجماع فلسفی و فکری، زمینه‌ساز جهت‌گیری‌ها در اهداف و سپس استراتژی‌ها در عمل خواهد بود. در صورتی که اجماع محقق نشود، پارلمان‌ها و دولت‌های مصری در هرج و مرج نظری و عملی و تشدید مشکلات به سر خواهند برد.

در فضای فعلی از مجریان تلویزیون و هنرپیشه‌ها و کارگردان‌ها گرفته تا ستون‌نویسان، نویسندگان و دانشگاهیان، نگران خلأهای فکری و ابهام نسبت به آینده هستند. این وضعیت، طبیعی است زیرا جامعه مصر برای دهه‌ها به حاکمیت‌ها و قرائت‌های فردی عادت کرده بود اما هم‌اکنون جمع و عقل جمعی باید مدیریت کند. این نظم جدید هم حوصله مدنیت می‌خواهد و هم قیمتی است که همه باید برای تحقق آزادی بپردازند و یکدیگر را تحمل کنند. بزرگترین سرمایه مصر و همه گروه‌های جدید سیاسی در این کشور، این است که مصر یک کشور - ملت است و برخلاف عراق، مشکل هویتی و تاریخی و قومی ندارد.

رهبران اخوان‌المسلمین آن‌قدر پختگی و بلوغ سیاسی دارند که در ژانویه سال 2012، در مهم‌ترین مراسم مذهبی مسیحیان قبطی مصر شرکت کردند. این رفتار و بسیاری از مواضع و رفتارهای دیگر، نشان می‌دهد که این گروه، سیاست‌فهم و سیاستمدار هستند زیرا مهم‌ترین وجه یک سیاستمدار این است که برای تحقق اهداف حزبی و ملی خود، همیشه راه‌های گوناگونی را باز نگه دارد چون مصر درآمد نفت ندارد، سیاستمداران جدید مصر باید متوجه باشند که اقتصاد این کشور نمی‌تواند به مدت طولانی برای حل و فصل اختلافات فلسفی و فکری آنها منتظر بماند. کلید حل مشکلات و فرآیند مشروعیت‌یابی سیاستمداران نظام جدید مصر در کارآمدی اقتصادی است. دین در لایه‌های محسوس و نامحسوس زندگی اجتماعی مصری وجود دارد. حالا زمان پاسخگویی و نگاه حل‌المسائلی حاملان آن رسیده است.

آنچه در چارچوب نظری شش‌گانه تحت عنوان چالش‌های مصر مطرح شد، تنها یک روی سکه چالش‌هاست. آن روی سکه که وزن آن قابل توجه و رفتار آن تعیین‌کننده خواهد بود، نقش شورای عالی نیروهای مسلح مصر است. این نهاد قدرتمند و باسابقه از قدرت، اقتدار، امکانات و شبکه عظیمی بهره‌مند است. آیا این نهاد مانند ارتش ترکیه به تدریج قدرت را به نیروهای مدنی و سیاسی اعطا خواهد کرد تا مصر در داخل کارآمدی و در خارج اعتبار کسب کند؟ آیا همانند ارتش کره جنوبی با نیروهای مدنی، شریک ثبات سیاسی و پیشرفت اقتصادی خواهد شد؟ آیا همانند هونتاهای آمریکای لاتین، فرصت را از این نیروهای جدید سیاسی به بهانه هرج و مرج سیاسی خواهد گرفت؟ و شاید خود به نیرویی مستقل برای رشد اقتصادی مصر تبلور پیدا کند؛ این بدیل‌ها همه امکان‌پذیر هستند اما انرژی مهم در اینکه کدام بدیل تثبیت شود، بستگی به عملکرد نیروهای مقابل دارد.
سیاستمداران واقع‌بین که خوشبختانه در میان آنها مهندس و پزشک بسیار کم است، باید متوجه باشند که هیچ بازیگر سیاسی، داوطلبانه قدرت و اقتدار خود را به رقیب منتقل نمی‌کند بلکه با ظهور تشکل‌های جدید، کارآمد و شرایط جدید، «مجبور» به انتقال قدرت می‌شود. نظامیان مصری کار طبیعی خود را در شرایط فعلی انجام می‌دهند و آن حفظ سطح قدرت و چانه‌زنی خودشان است.

توان فکری، قدرت نظری، بلوغ رفتاری، کارآمدی اقتصادی و از همه مهم‌تر تشکل سازمانی و حزبی طرف مقابل است که سیستم واکنش‌های نظامیان مصر را تعیین خواهد کرد. سیاستمداران جدید مصر باید تاریخ اروپا را با دقت بخوانند و از آن درس‌هایی برای کسب قدرت بیاموزند. قدرت پارلمان و نهاد ریاست جمهوری مصر در منظومه سیاست جدید مصری باید به تدریج موازنه را به نفع خود طی فرآیندی به دست آورد. علاوه بر حل و فصل چالش‌های شش‌گانه‌ای که بحث شد، سیاستمداران مصری با دو استوانه می‌توانند مصر را به سمت تبدیل شدن به یک کشور پیشرفته، قابل اعتنا، با پرستیژ و ثروتمند سوق دهند.

رشد اقتصادی و تشکل حزبی، تعامل سیاسی با جهان، افزایش تدریجی سطح رفاه و آگاهی مدنی مردم، ارتقای قابلیت‌های تولیدی و فراگیر کردن فرهنگ رقابت فکری و رسانه‌ای ازجمله مکانیسم‌هایی هستند که دو استوانه فوق‌الذکر را تقویت خواهند کرد. سیاستمداران برجسته مصری با توجه به ظرفیت‌های فکری، فرهنگی و تاریخی، این توان را دارند که دور از جمود، شعار، افاده و توهم، مصر را به یک کشور قدرتمند طی دو دهه آینده تبدیل کنند.

دکتر محمود سریع‌القلم/استاد دانشگاه شهید بهشتی

همشهری دیپلماتیک