ابراهیم متقی: شورای همکاری خلیج‌فارس نماد محافظه کاری منطقه‌ای برای مقابله با نشانه‌ها، نمادها و هنجارهای ایرانی، اسلامی محسوب می‌شود، مجموعه‌ای که کارکرد خود را در دهه 1980 به نمایش گذاشت.

تبارشناسی شورای همکاری خلیج‌فارس نشان می‌دهد که این مجموعه رفتار سیاسی خود را براساس حمایت از اقتدارگرایی سیاسی در خلیج‌فارس سازماندهی کرده است. عربستان به‌عنوان برادر بزرگ‌تر در این شورا ایفای نقش می‌کند. کشوری که دارای تضادهای ایدئولوژیک، ساختاری و ژئوپلیتیک با جمهوری اسلامی ایران است.

از سوی دیگر جهت‌گیری سیاست خارجی و امنیتی عربستان را باید مقابله با ایران در محیط منطقه‌ای و بین‌المللی دانست. رقابت‌های سعودی با ایران صرفاً مربوط به دوران جمهوری اسلامی ایران نیست. این کشور همواره ایران قدرتمند را تهدیدی برای منافع، موقعیت و جایگاه منطقه‌ای خود می‌داند.

دیدار رئیس‌جمهور اسلامی ایران از جزیره ابوموسی بخشی از اراده ایران برای اعمال حاکمیت در جزایر سه گانه است، جزایری که در سال 1932 و در شرایطی که تضادهای رضاشاه با انگلستان گسترش یافته بود از ایران جدا شد. کشتی‌های نیروی دریایی انگلیس عامل اصلی انتقال قدرت از دولت مرکزی به قبایلی بودند که برای سالیان طولانی خراجگذار استاندار فارس بودند. قبایل جاسمی و قاسمی اصلی‌ترین گروه‌هایی بودند که دارای تابعیت ایران بودند اما از خودمختاری نسبی در حوزه منطقه‌ای برخوردار بوده و سیاست‌های خود را براساس محورهای اصلی دولت مرکزی به انجام می‌رساندند.

لازم به توضیح است که چنین مجموعه و قبایلی نه تنها در حوزه‌های جغرافیایی فارس بلکه بوشهر و بندرلنگه ایفای نقش می‌کردند، منطقه‌ای که بخشی از حاکمیت جاودانه ایران بوده و در زمره حوزه جغرافیایی، سرزمینی و امنیتی ایران در دوران‌های مختلف قرار داشته است.

شکل‌گیری دولت امارات عربی متحده براساس اراده انگلیس در سال 1971 انجام پذیرفت، مناطقی که آن را به‌عنوان امارات متصالحه می‌نامیدند توسط انگلیسی‌ها با یکدیگر هماهنگ شده و زمینه شکل‌گیری دولت ساختگی جدیدی را به‌وجود آورد. ماهیت امارات عربی متحده نشان می‌دهد که این کشور هیچ‌گاه از سیاست ملی برخوردار نبوده و صرفاً تابعی از سیاست‌های منطقه‌ای دولت عربستان و همچنین ایالات متحده بوده است. به همین دلیل است که در شرایط موجود ساختار نظامی امارات عربی متحده دارای هواپیماهای پیشرفته اف 4، اف 5 و اف 18 است. از سوی دیگر هلی‌کوپترهای تهاجمی امارات به موشک‌های ضد‌زیردریایی تجهیز شده‌اند. تمامی مولفه‌های یاد شده نشان می‌دهد که امارات به‌عنوان واحد ساختگی محسوب می‌شود که صرفاً برای تشدید بحران‌های منطقه‌ای می‌تواند ایفای نقش کند.

برگزاری اجلاسیه شورای همکاری خلیج‌فارس در 17 آوریل 2012 بیانگر آن است که عربستان نقش مؤثری در تهییج موج‌های سیاسی ضد‌ایرانی ایفا می‌کند، کشوری که تلاش دارد تا قدرت موازنه ایران در منطقه را نادیده انگارد و به‌عنوان نیروی دست نشانده در سیاست منطقه‌ای ایالات متحده به بحران‌سازی‌ مبادرت ورزد. خانم هیلاری کلینتون در اجلاسیه مارس 2012 طائف شرکت کرد.

در این اجلاسیه هیلاری کلینتون تلاش داشت تا وعده‌های خود ‌ به عربستان سعودی که پشتیبان انتخاباتی وی در سال 2008 بود را عملی سازد. تمامی رسانه‌های آمریکایی در جولای و آگوست 2008 خبر دریافت هزینه‌های تبلیغاتی غیرمجاز هیلاری کلینتون از عربستان و امارات را منتشر کردند، هزینه‌ای که در سال 2008 پرداخت شده، باید در سال 2012 در حمایت از کارگزاران منطقه‌ای آمریکا پرداخت شود.

هیلاری کلینتون برای تصاعد جدال‌های امنیتی علیه ایران به کشورهای منطقه وعده داد که از سیستم پاتریوت خود برای حفاظت از آنان استفاده خواهد کرد. چنین وعده‌هایی قبلاً و در ازای حمایت عربستان، امارات و بحرین از صدام حسین در دوران جنگ علیه ایران داده شده بود. لازم به توضیح است که نیروی دفاعی شورای همکاری خلیج‌فارس که خود را در قالب سپر دفاعی جزیره سازماندهی کرده بودند، هیچ‌گونه قابلیتی دربرابر حمله عراق به کویت نشان ندادند، حمله‌ای که در آگوست 1990 انجام گرفت. این حمله نشان داد که متحدین قدرت طلب امارات همانند صدام حسین و خاندان آل سعود هیچ‌گونه تضمینی برای امنیت کشورهای منطقه نخواهند داد.

صدام حسین و فرزندان عبدالعزیز دارای رویکرد هژمونی‌گرای منطقه‌ای هستند. منطق برادر بزرگ‌تر در شورای همکاری خلیج‌فارس نشان داده است که از قابلیت لازم برای پاسخ به نیازهای امنیتی چنین کشورهایی برخوردار نیست. ایالات متحده آمریکا نیز رویکرد امنیتی خود را براساس موضوعات منطقه‌ای، قابلیت هسته‌ای ایران و سیاست خاورمیانه‌ای آن تنظیم می‌کند. در نگرش آمریکایی‌ها دوستان دائمی و دشمنان دائمی وجود ندارد. کشورهای حوزه خلیج‌فارس دچار آسیب پذیری‌های اجتماعی، ناکارآمدی ساختاری و بی‌اعتباری دربرابر قدرت‌های بزرگ هستند.

ممکن است چنین کشورهایی در آوریل 2012 از دوستان ایالات متحده باشند ولی آمریکایی‌ها بر این اعتقادند که دوستان دائمی و دشمنان دائمی در سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی وجود ندارند. آمریکایی‌ها به منافع دائمی فکر می‌کنند. به همین دلیل است که «سیاست الحاقی» (Bandwagoning policy) نمی‌تواند امنیت پایدار را برای کشورهایی ایجاد کند که دارای حاکمیت جعلی، حکومت وابسته و سیاست‌هایی هستند که بحران را تصاعد می‌دهد.

* استاد دانشگاه تهران

 

منبع: همشهری آنلاین