تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۵:۴۰

دیرزمانی است که دامنه تخریب‌ها، اکوسیستم‌های کوهستانی را در برگرفته تا آنجا که مرتفع‌ترین ارتفاعات کشور نظیر دماوند هم از آن در امان نمانده است.

اکتشاف و استخراج مواد معدنی و به تبع آن راهسازی‌ برای دسترسی به این معادن یکی از تهدیدات عمده محیط‌های کوهستانی است. علاوه براین، اردوهای دسته‌جمعی تحت عناوین مختلف، عامل دیگر تخریب کوهستان‌های کشور است به‌طوری که پس از برگزاری هر یک از این اردوها که گاه شمار شرکت‌کنندگان آن به هزار نفر هم می‌رسد علاوه بر تخریب‌های ناشی از کوبیده‌شدن محیط، انبوهی از پسماندهای تجزیه‌ناپذیر در طبیعت رها می‌شود. این پسماندها اکنون سراسر محیط‌های کوهستانی را پوشانده است؛ به این موارد باید ساخت وسازهای غیرمجاز را هم افزود. با وجود این، هنوز نهادهای متولی حفظ وصیانت کوهستان برای مقابله با این معضل چاره‌ای نیندیشیده‌اند. عباس محمدی، عضو گروه دیدبان کوهستان انجمن کوهنوردان ایران، مدت‌هاست به مناسبت‌های مختلف نسبت به این وضعیت ناگوار هشدار می‌دهد. آنچه در پی می‌آید گزارشی است از وضعیت ناگوار کوهستان‌های کشور به قلم این فعال محیط‌زیست که به مناسبت روز زمین نوشته شده است.

زباله، در همه‌جا!

حضور همه‌جایی پسماندهای جامد، اگر بزرگ‌ترین مشکل محیط‌زیست ایران نباشد، دست‌کم آشکار‌ترین نشانه بی‌مبالاتی ما در حفظ محیط‌زیست کشورمان است. از قله 5670 متری دماوند تا ساحل‌های زیر صفر‌متر دریای خزر و کناره جزیره‌های کوچک و نامسکون خلیج‌فارس، از جنگل‌های پرآبادی شمال تا نقاط بسیار کم‌جمعیت حاشیه بیابان لوت و از کوهستان‌های دوردست کرمان تا دره پررفت‌وآمد هراز- همه‌جا- در چشم‌انداز خود زباله‌های رهاشده را می‌توانیم دید. آیا چنین است رسم مهرورزی به آب و خاک میهن؟! آیا مدیران بخش‌های آموزش، حفاظت محیط‌زیست و منابع طبیعی با دیدن چنین صحنه‌هایی از قصور خود شرمسار نمی‌شوند؟! آیا تک‌تک ما در رویارویی با این چشم‌اندازهای مخدوش، به مسئولیت خویش و به بستری که برای فرزندان و آیندگان‌مان ساخته‌ایم، می‌اندیشیم؟!

دیدن انبوه زباله در منطقه‌های گردشگری مانند کوهپایه‌های نزدیک شهرها، ساحل دریای خزر، محدوده پارک‌های جنگلی و نقاطی که در چند سال اخیر به‌عنوان «منطقه ویژه گردشگری» معرفی شده‌اند، گویا به امری عادی بدل شده و چندان حساسیتی برنمی انگیزد(!) اما برای آنکه ابعاد فاجعه‌آمیز ریخت‌وپاش زباله در طبیعت و محیط‌های انسانی را دریابیم، چند نمونه را از دوردست‌ترین نقطه‌های کشور مثال می‌آورم.

چند نمونه

چند سال پیش، در اطراف «کمپ کویری شهداد» که گویا استانداری کرمان برپا کرده است، تلی از زباله‌های تجزیه‌نشدنی دیدم و در طول 2-3 ساعتی که میان کلوت‌های منطقه پیاده‌روی می‌کردم، بارها به بطری‌های نوشابه و کیسه‌های نایلونی رها شده برخورد کردم. 2سال پیش، به جزیره «هنگام» در خلیج‌فارس رفته بودم؛ قایقی که از بندرعباس آمده بود، ما را در نزدیکی پاسگاه محیط‌بانی جزیره پیاده کرد. در خط ساحلی، روی آب تعداد بی‌شماری بطری خالی نوشابه و روی شن‌های ساحل علاوه بر این، انبوهی از کیسه‌های نایلونی و قوطی‌های کنسروی و انواع زباله‌های دیگر به چشم می‌خورد. در خردادماه سال گذشته، با چند کوهنورد خارجی به دماوند رفته بودم؛ در اطراف هتل- پناهگاه جنوبی (ارتفاع حدود 4100 متر) وجود مقدار زیادی زباله رهاشده، اسباب شرمساری ما شد؛ به علاوه در مسیر قله هم زباله‌های زیادی به چشم می‌خورد. چند هفته پیش، به منطقه کوهستانی کم‌شناخته «تش‌کر» و «هماگ» در فاصله بندرعباس و حاجی‌آباد سیرجان رفته بودم؛ در مسیر قله صعب‌العبور تش‌کر، به‌ویژه در نزدیکی کلبه‌هایی که اقامتگاه تابستانی دامداران است، مقدار زیادی قوطی کنسرو و بطری نوشابه و ظرف‌های پلاستیکی و دیگر پسماندها، چشم را در آن منطقه که سرشار از زیبایی‌های کمیاب است، آزار می‌داد.

پیمان‌نامه اخلاقی

هم‌اینک در فدراسیون کوهنوردی و تا حدودی در باشگاه‌ها و گروه‌های کوهنوردی ایران، به کسانی که دوره‌های مربیگری یا راهنمایی کوهستان را می‌گذرانند، مضمون یک «پیمان‌نامه» تفهیم می‌شود. از آنجا که اصول این پیمان‌نامه می‌تواند راهنمای هر گردشگر و طبیعت‌پیمای مسئولیت‌پذیری باشد، خلاصه‌ای از آن را (با کمی تغییر) در اینجا می‌آوریم: ما کوه‌پیمایان و گردشگران، پیمان می‌بندیم که...

محیط‌های طبیعی را همانگونه که هست بپذیریم؛ چراکه طبیعت را به‌خاطر ویژگی‌های ذاتی‌اش برای فعالیت خود برگزیده‌ایم و قصد نداریم آن را دگرگون‌سازیم.

کمترین زباله‌ای از خود در کوه و دیگر منطقه‌های طبیعی باقی نگذاریم؛ تمامی پسماندهای خود را از کوه پایین می‌آوریم و به جاهای درنظرگرفته‌شده برای زباله می‌بریم. در حد توان خود بخشی از زباله‌های رهاشده را نیز جمع‌آوری خواهیم کرد و از دیگران خواهیم خواست که چنین کنند. محل سرویس‌های بهداشتی را به دور از حریم رود و نهر و چشمه و راه و محل‌های مسکونی و با شیوه‌های اصولی انتخاب خواهیم کرد.

خود را در کوهستان، مهمان و نه صاحبخانه بدانیم؛ کوه‌ها میلیون‌ها سال پیش از ما وجود داشته و به‌گونه‌های متنوع گیاهی و جانوری پناه داده و برای صدها نسل انسانی پیش از ما سرچشمه آب و منشأ برکت‌های بی‌شمار بوده‌اند. به هیچ جانوری آسیب نخواهیم رساند و به آشیانه آنها نزدیک نخواهیم شد، گیاهان را از میان نخواهیم برد، آرامش کوهستان را مختل نخواهیم کرد و به مردم کوه‌نشین احترام خواهیم گذاشت.

چهره کوهستان و عناصر آن را دستکاری نکنیم؛ در حد توان خود، از ساخت‌وساز در نقاط مرتفع کوهستان - به‌ویژه در نقاط با ارزش خاص - جلوگیری خواهیم کرد و یا در موارد ضروری و گریزناپذیر، از دست‌اندرکاران ساخت‌وساز خواهیم خواست که اصول توسعه پایدار را رعایت کنند.

در سفرهای خود، حامل فرهنگ زیست‌محیطی باشیم؛ ضمن احترام به دیگران و به‌ویژه با ارزش قائل‌شدن به فرهنگ اهالی کوهستان و تلاش برای یادگیری از آنان، خواهیم کوشید نکته‌های زیست‌محیطی را با رفتار خود و با تذکرهای دوستانه بپراکنیم. برای سرگرمی، آتش روشن نخواهیم کرد و برای درست‌کردن غذا از چراغ استفاده خواهیم کرد. به دیگران خواهیم گفت که چگونه می‌توانند در مصرف منابع طبیعی صرفه‌جویی کنند، مراتع و جنگل‌ها را حفظ کنند و با متخلفان برخورد کنند. همکاری با گروه‌های مدافع محیط‌زیست و میراث فرهنگی و گوشزدکردن اهمیت اینگونه کارها به دیگران، بخش دیگری از فعالیت ما خواهد بود.

شیوه «سفر مسئولانه» را پیش بگیریم؛ تا حد امکان از وسایل حمل‌ونقل همگانی استفاده خواهیم کرد. «ظرفیت برد» هر منطقه، به‌ویژه منطقه‌های حفاظت شد را درنظر خواهیم گرفت و از کشاندن گروه‌های بزرگ به منطقه‌های طبیعی که ممکن است باعث واردشدن فشار بیش از حد به منابع طبیعی شود، خودداری خواهیم کرد. مقررات منطقه‌های حفاظت شده را دقیقا اجرا خواهیم کرد و به سهم خود تلاش خواهیم کرد که یاری‌رسان محیط‌بانان، جنگل‌بانان و قرق‌بانان باشیم. در حد امکان، خریدهای خود را از شهرها و روستاهای نزدیک به کوهستان انجام خواهیم داد و از اقامتگاه‌ها و راهنمایان محلی استفاده خواهیم کرد تا جامعه محلی از منافع گردشگری ما بهره‌مند شود.

راهکارها

غالبا در مورد منطقه‌های گردشگری می‌گویند که باید سطل‌های زباله بیشتری کار گذاشته شود اما این کار می‌تواند به شکل‌گیری تل‌های زباله در اطراف سطل‌ها بینجامد و به همین دلیل، باید فقط محدود به کناره جاده‌های اصلی و جاهایی شود که خدمات منظم جمع‌آوری زباله وجود دارد و هزینه آن هم باید با روش‌هایی، از بازدید‌کنندگان منطقه و پدیدآورندگان زباله تامین شود. آنچه بیشتر ضرورت دارد، آموزش روش‌های گردشگری مسئولیت‌پذیر، مکلف‌ساختن بازدید‌کنندگان از طبیعت و منطقه‌های روستایی به بازگرداندن پسماندهای خود به شهر و برقرارساختن روش‌های نظارت بر رفتار گردشگران و برخورد قانونی با آلوده‌کنندگان محیط‌زیست است. این نظارت، آنگونه که به‌نظر می‌رسد، چندان هم دشوار نیست؛ در منطقه‌های پررفت‌وآمد می‌توان از نیروی محلی (دامداران و روستاییان) یا اداره‌کنندگان اقامتگاه‌ها و پلیس و در منطقه‌های دوردست از راهنمایان محلی و عشایر استفاده کرد. گذشته از این، می‌توان از ابزارهای تشویقی و مالی هم استفاده کرد: برای مثال می‌توان برگه‌های کوپنی ابداع کرد که در ازای دادن پسماندهای خشک به مراکز معین، ارائه ‌شود و ورود به بعضی از منطقه‌ها (مثلا دماوند، علم‌کوه، جنگل ابر، تنگ واشی، منطقه‌های حفاظت‌شده، پارک‌های ملی و...) فقط با نشان دادن این برگه‌ها ممکن باشد. یا در مبادی ورودی منطقه‌های گردشگری پرازدحام مانند کلاردشت و شهرهای ساحلی، ارائه تعداد مشخصی از این برگه‌ها الزامی شود.

اقدام دیگر که می‌تواند از سوی مدیران گردشگری و محیط‌زیست کشور صورت گیرد، ممنوع‌ساختن استفاده از ظرف‌های دورانداختنی و رومیزی‌های یک‌بارمصرف در غذاخوری‌ها همچنین ممنوع‌ساختن ارائه کیسه نایلون مجانی در فروشگاه‌ها، ملزم‌ساختن رستوران‌ها و فروشگاه‌ها و ویلاداران به تحویل زباله‌هایشان به‌صورت تفکیک‌شده و بستن مالیات و عوارض سنگین بر تولید و مصرف نایلون‌هاست. لازم به یادآوری است که برخوردهای قانونی سختگیرانه، می‌تواند جنبه پیشگیرانه و آموزشی هم داشته باشد؛ چراکه طرح موضوع در رسانه‌ها (همچون مورد تعیین جریمه برای پرتاب‌کنندگان زباله از خودرو) توجه‌ها را به موضوع جلب می‌کند.