مجلات و فصلنامههای متعددی به موسیقی میپردازند که بهنظر میرسد هنوز نتوانسته اند به طور جدی به مقوله نقد بپردازند. برنامه نقد نغمه که از سال 1386 بههمت مرکز موسیقی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران آغاز شد، تنها برنامه جدی نقد موسیقی در شرایط امروز است.
سید عباس سجادی، مدیر موسیقی سازمان فرهنگی وهنری شهرداری تهران خبر از ادامهدار بودن این برنامه در سال جدید میدهد. به گفته این شاعر و ترانهسرا، منتقد حرفهای شخصی است که علاوه بر شناخت حوزه مربوط، با موارد دیگر نیز آشنایی داشتهباشد:« باید نقد را بهعنوان علم بپذیریم که علاوه بر شناخت حوزه مربوط نیازمند شناخت حوزههای دیگر همچون جامعهشناسی، فلسفه و علوم دیگری است تا به منتقد در نوشتن و اظهارنظر کمک کند. باید بپذیریم که ما در حوزه موسیقی صاحبنظر بسیار کم داریم. به اعتقاد من منتقدان موسیقی به اندازه انگشتان یک دست هم نیستند».
سهراب پورناظری، آهنگساز و خواننده گروه شمس به کمبود منتقد در حوزه موسیقی اشاره دارد:«متأسفانه برخلاف اینکه در حوزههای دیگر هنر منتقدان تخصصی وجود دارد، اینجا منتقد تخصصی موسیقی کم داریم؛ یعنی افرادی که توانایی بررسی اثر موسیقایی را داشته باشند بسیار کم است».به گفته این آهنگساز عدمتخصص حرف اول را در این زمینه میزند:«از سوی دیگر حوزه خبرنگاری، هم مانند حوزه موسیقی حوزه پردرآمدی نیست و فرصتهای شغلی این دو حوزه بسیار اندک است، به همین دلیل این موارد باعث میشود که انگیزه برای کار کردن کم بشود».
موسیقیدانان به جای منتقد
21برنامه، حاصل عمر 4ساله برنامه نقد نغمه است. با توجه به اینکه تعداد منتقدان این عرصه بسیار کم است، سؤال اینجاست که منتقدان این نشست چه کسانی هستند؟ سجادی کمبود منتقد را مانعی برای نقد نکردن نمیداند:«این کمبود دلیل نمیشود که ما به نقد موسیقی نپردازیم. ما تمام تلاشمان را میکنیم تا از همه کسانی که دستی در نقد دارند بهره ببریم».
آهنگسازان، نوازندگان و اهالی موسیقی انتخاب این برنامه هستند؛ به عبارت دیگر این افراد در مقام منتقد مینشینند. سجادی دراینباره میگوید:«ما به سراغ افرادی میرویم که سابقهای در این کار دارند و میتوانند در این عرصه صاحبنظر باشند. اهالی موسیقی شناخت خوبی از این حوزه دارند».پورناظری نظر دیگری در این رابطه دارد:«متأسفانه اهالی موسیقی هم منتقد نیستند. زمانی که یک کار توسط یک موزیسین نقد میشود، بسیاری از نکات نادیده گرفته میشود. متأسفانه ما در حوزه نقد موسیقی با فقر منتقد روبهرو هستیم».
با احتیاط نقد کن
کفه دیگر نقد هنرمندان هستند. شاید روحیه هنرمندان باعث شده که منتقدان بااحتیاط حرکت کنند. مدیر موسیقی سازمان فرهنگی وهنری شهرداری تهران تکرار نقد را حلال این مشکل میداند: «هرچیزی که تکرار بشود، جای خودش را باز میکند. سیاستهای متفاوتی که در قبال موسیقی بودهاست، باعث شده که ثباتی در موسیقی شکل نگیرد. این عدمثبات باعث شده که حوزههای جانبی آن مثل نقد فراموش شود. به همین دلیل نقد موسیقی هم دارای اوج و فرود بودهاست. ضمن اینکه در این کم بازاری و کم رونقی موسیقی، اهالی موسیقی همین اندک نقد را برنمیتابند و فکر میکنند این کار به بدنه ضعیف موسیقی ضربه میزند و موسیقی به سمت انزوا میرود. درحالیکه اگر بازار موسیقی رونق بگیرد، نقد موسیقی نهادینه میشود و طبیعی است که درکسادی بازار موسیقی کسی به سمت نقد موسیقی نمیرود».
سجادی به ضعف در نقد اشاره دارد و برای تایید حرفش به سالی اشاره میکند که حضور طرفداران خوانندهای در سالن باعث شد منتقدان از ترس طرفداران او از نقد آثار بپرهیزند:«بهنظرم ما در این حوزه خیلی ضعف داریم. حتی منتقدان موسیقی با ملاحظه اینکار را انجام میدهند، درحالیکه ما باید به سمت تحمل فضای نقد و شجاعت ابراز نقد برویم. در برنامه نقد نغمه، در حقیقت تمرین نقد میکنیم؛ یعنی این برنامه شروع نقد است. به هرحال این نخستین برنامه نقد موسیقی است و ما توقع داریم حالا که شهرداری تهران این برنامه را شروع کرده، نهادهای دیگر هم به کمک بیایند تا فرهنگ نقد موسیقی نهادینه بشود. بهنظرم اگر هر هنری درون خودش نقد نداشتهباشد از هدف اصلی خود دور میشود».
دوری از تلویزیون
اگر در برنامههای تلویزیونی از نقد فوتبال تا سینما دیده میشود، کمبود نقد هنر موسیقی بهشدت به چشم میخورد. سهراب پورناظری به این کمبودها اشاره دارد:«بزرگترین خدمت در حوزه فرهنگ و هنر را تلویزیون میتواند انجام بدهد که در این مورد رسما هیچ کاری انجام نمیدهد. جای خالی فرهنگسازی موسیقی بهشدت در تلویزیون به چشم میخورد. تلویزیون رسانهای است که مخاطبان زیادی دارد و متأسفانه عرصه را برای موسیقی مبتذل و بیارزش باز گذاشته است. زمانی که تلویزیون برای موسیقی ارزشمند فرهنگسازی کند، طبیعتا کسی به سمت موسیقی مبتذل نمیرود اما زمانی که تلویزیون در این عرصه کم کاری میکند، طبیعی است که عرصه را برای دیگر ژانرهای سبک موسیقی باز میگذارد».
کمبود نقد در رسانه ملی از سوی دیگر به هنرمندان مربوط میشود؛ هنرمندانی که ترجیح دادهاند از این رسانه دوری کنند؛ به عبارت دیگر در مقابل تلویزیون سکوت را انتخاب کردهاند. پورناظری در این باره به سیاستهای اشتباه تلویزیون اشاره دارد:«زمانی که هنرمندان سیاستها و اظهارنظرهای تلویزیون را میبینند که همسو با تفکر حرفهای و رسالت هنری موسیقی نیست و تا زمانی که تلویزیون نگاه ابزاری به موسیقی داشته باشد، طبیعی است که هنرمندان هم از تلویزیون دوری کنند».
زمانی که نقد رونق میگیرد
«زمانی که ما به استاندارد صنعتی موسیقی نرسیدهایم باید میزگردهایی با حضور موزیسینهای صاحب تفکر در مورد نقد برگزار کنیم تا کمبود نقد جبران شود». این صحبتهای آهنگساز گروه شمس برای حل مشکل کمبود نقد است. اما سجادی اقتصاد دنیای موسیقی را در رونق نقد موسیقی بسیار مؤثر میداند:«صنعت سینما بهدلیل بازار پررونقی که دارد هنوز در عرصه نقد انتقاداتی به آن وارد است اما در عرصه موسیقی ما در آغاز مسئله میلنگیم و اقتصاد موسیقی ما صفر است. اگر حمایت دولتی و برخی از سازمانها نباشد، جز اندک گروههای موسیقی، دیگر گروههای موسیقی امکان روی پا ایستادن را ندارند».
سید عباس سجادی رونق موسیقی را باعث رونق نقد آن میداند:«زمانی نقد رونق میگیرد که خود هنر رونق داشتهباشد. در حال حاضر همه موسیقیها شبیه به هم هستند و موسیقی پاپ هم استاندارد نیست و این نشانه آن است که اسلوب تعریف شده ای در موسیقی کشور نداریم. بهره از سخن منتقد خوبمان عبدالعلی دستغیب میبرم که میگوید: بازار هنری امروزی ما مثل میدان مسابقهای بینظم است که شرایط مسابقه معلوم نیست و هرکس از هرجایی حرکت میکند و به هرجا میرسد و یا نمیرسد خودش را قهرمان میداند».