گروه سیاسی: دادگاه علنی رسیدگی به اتهامات یکی از عوامل اصلی حادثه تروریستی زاهدان روز شنبه 28 بهمن ماه در سالن شهید بهشتی دادگستری سیستان و بلوچستان برگزار شد.

در ابتدای جلسه دادگاه «محمد مرزیه» معاون دادستان استان سیستان و بلوچستان کیفرخواست را ارائه کرد و خواستار صدور اشد مجازات برای متهم شد.آنگاه، قاضی دادگاه انقلاب از متهم خواست ضمن معرفی خود در مورد نحوه جذب شدنش به این گروه و عملیاتی  را که انجام داده توضیح دهد‌. متهم اینگونه سخن گفت: «من «نصرالله شنبه زهی» فرزند فقیر محمد صادره از خاش و دارای 5 فرزند و سنی مذهب هستم.
 

دو سال پیش با همدستی چند نفر، از بانک رفاه کارگران زاهدان 36 میلیارد تومان سرقت کردیم و پس از آن به پاکستان گریختم و در آنجا مغازه کوچکی باز کردم. روزی حسین ریگی با نام مستعار یاسر به من مراجعه کرد و گفت بیا با ما کار کن، خرجی زن و بچه‌ات را می‌دهیم و قرار شد ماهی 5 هزار روپیه بابت کرایه منزل، 12 هزار روپیه خرجی زن و بچه و 3 هزار روپیه پول آب و برق، از گروه عبدالمالک دریافت کنم. از حدود 45 روز پیش همکاری من با این گروه شروع شد.

روز 13 بهمن به عنوان مسافر، سوار پیکان سواری شدیم و وقتی به مقصد در خیابان جانبازان رسیدیم از راننده خواستیم ماشین را داخل خانه ببرد، بعد به او گفتیم تو الان گروگان ما هستی و می‌خواهیم خانواده‌ات برای آزادی تو 20 میلیون تومان به ما بدهند، اجازه بده طناب به گردنت بیندازیم و از تو فیلم بگیریم و برای خانواده‌ات بفرستیم تا آنها مجبور شوند پول بدهند. بعد طناب را به گردن او انداختیم و یاسر (حسین) صندلی را از زیرپایش برداشت و من فیلمبرداری کردم.

پس از قتل راننده پیکان جسدش را داخل صندوق عقب ماشینش گذاشتیم و من به همراه یاسر، یونس و عبدالغنی در حالی که مسلح به سلاح کلاش بودیم به راه افتادیم. یک دستگاه پیکان دیگر به سرنشینی عبدالمنان و یک نفر دیگر از اعضای گروه پشت سر ما حرکت می‌کردند، آنها نیز مسلح بودند و قرار بود زمانی که ما با نیروهای انتظامی درگیر می‌شویم آنها فیلمبرداری کنند و ضمناً هوای ما را داشته باشند. سر چهارراه بلوار معلم و بزرگمهر وقتی ماشین نیروی انتظامی را دیدیم، 4 نفری از پیکان پیاده شده و به سمت مأموران شلیک کردیم بعد هم اسلحه آنها را برداشته و از محل فرار کردیم.

عبدالمنان هم از صحنه درگیری فیلمبرداری کرد، پس از آن خودرو سرقتی را در کوچه‌ای رها کرده و با پیکان خودمان که پشت سر ما بود به منزل رفتیم و یکی از همدستانم به نام حسین (معروف به یاسر) خبر عملیات را با گوشی ماهواره‌ای به عبدالمالک داد. طراحی عملیات علیه اتوبوس سپاه حدود 4 تا 5 روز طول کشید و پس از جمع‌آوری اطلاعات لازم در مورد زمان و مسیر تردد اتوبوس، قرار شد عملیات روز شنبه 28 بهمن انجام شود، اما در تماس گروه با عبدالمالک او عملیات را جلو انداخت و قرار شد صبح چهارشنبه 25 بهمن انجام شود.

برای اجرای عملیات وانت پیکان را با 80 تا 90 کیلو مواد منفجره بمب گذاری کردیم و در مسیر تردد اتوبوس قرار دادیم و 4 نفر عضو گروه با یک دستگاه پیکان و یک دستگاه موتورسیکلت ما را پشتیبانی کردند تا به نزدیک محل رفتیم و خودمان را پشت تپه مقابل آنجا مخفی کردیم. زمانی که اتوبوس به وانت نزدیک شد من که وظیفه فیلمبرداری را به عهده داشتم قبل از انفجار، دوربین را روشن کردم تا آماده فیلمبرداری از صحنه انفجار باشم ،در ضمن 2 نارنجک و یک کلت «مگاروف» نیز در اختیارم بود تا اگر مردم خواستند مرا دستگیر کنند از آنها استفاده کنم.

از لحظه انفجار، کار فیلمبرداری از صحنه را انجام دادم اما خواستم سوار موتور شوم که موتور از دست همدستم افتاد ، بعد از آن دوربین از دست من افتاد و خواستم فرار کنم که یک نفر به من حمله کرد و من چند گلوله به او شلیک کردم تا مرا نگیرد و 5 گلوله هم به سمت مردم شلیک کردم. دوباره سوار موتور شدیم تا فرار کنیم ولی مردم اجازه ندادند و مرا گرفتند، همراهانم نیز به سمت مردم تیراندازی کردند و نارنجک انداختند. در زمان درگیری نیروهای انتظامی هم آمدند  ولی به سمت ما تیراندازی نکردند شاید به این علت که مردم جمع شده بودند.»

متهم در خصوص نحوه تردد از داخل خاک پاکستان به ایران و بالعکس گفت: از 45 روز پیش که با این گروه همکاری را آغاز کردم اولین باری بود که به داخل خاک ایران می‌آمدم. به وسیله یک دستگاه تویوتا اوزبیل 72 به زاهدان وارد شدم و کسی مانعم نشد.
 مواد منفجره را عبدالمالک از داخل پاکستان و افغانستان تهیه کرده و گروه ما این مواد را از پاکستان وارد زاهدان کرده بود و کشتن راننده خودروهای مسافرکش با دستور و هماهنگی عبدالمالک صورت می‌گرفت.

اعضای گروه در پاکستان به صورت مسلحانه رفت و آمد می‌کنند و تا به‌حال کسی از آنها  دستگیر نشده است و اعضای گروه کسانی هستند که در قتل، بمب گذاری، آدمکشی و سرقت شرکت داشته‌اند.

هر ساله تعدادی به عنوان جماعت تبلیغی از ایران به پاکستان می‌آمدند و خیلی‌ها به دیدار عبدالمالک می‌رفتند.  من هم 3 روز با جماعت تبلیغی رفتم و آنها به ما می‌گفتند اینها (شیعیان) امامان ما را قبول ندارند و به ما می‌گویند شما کافرید. به همین جهت باید اینها یعنی «شیعیان» را بکشید. » وی در پایان با قبول کلیه اتهام‌ها گفت:« من توسط گروه عبدالمالک اجیر شدم و الان برای کارهای گذشته‌ام پشیمانم و می‌خواهم با دولت همکاری کنم و طلب عفو از دادگاه را دارم.»

این متهم به اعدام محکوم و حکم او  اجرا  شد.