ظهر سوم اردیبهشت ماه امسال ساکنان یکی از خیابانهای منطقه 3 تهران وقتی متوجه شدند که یک کامیون بهصورت غیرقانونی در حال تخلیه فاضلاب در جوی آب کوچه است، با سامانه 137 شهرداری تماس گرفتند و آنها را در جریان قرار دادند. بعد از این تماس ماموران شهربان، حریمبان شهرداری منطقه 3 برای بررسی موضوع در محل حاضر شدند.
راننده کامیون به محض دیدن ماموران شهرداری پایش را روی پدال گاز گذاشت و اقدام به فرار کرد. ماموران شهرداری نیز به تعقیب او پرداختند. دقایقی بعد وقتی کامیون به خیابان سئول رسید، بهدلیل سربالایی بودن مسیر و بار زیاد، نتوانست به فرار ادامه دهد و راننده ناچار به توقف شد. در همین هنگام یکی از ماموران شهرداری به نام جواد میرزایی به سمت کامیون رفت تا به تحقیق از راننده متخلف دست بزند. او از پله کابین کامیون بالا رفت اما راننده کامیون با وی درگیر شد و در همین هنگام با میلهای فلزی چندین ضربه به سر مامور شهرداری زد.
مامور جوان نقش زمین شده و راننده متخلف به سختی کامیون را به حرکت انداخت و از محل فرار کرد. دیگر ماموران شهرداری با مشاهده این صحنه با پلیس و اورژانس تماس گرفتند و موضوع را گزارش کردند. با حضور آمبولانس اورژانس در محل، جواد میرزایی به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر ضربههای سختی که به سرش وارد شده بود به کما رفت و در قسمت آی سی یو بیمارستان بستری شد.
همزمان با انتقال مامور وظیفه شناس به بیمارستان ماموران شهرداری به تعقیب راننده کامیون متخلف که به سمت غرب پایتخت فرار میکرد، پرداختند. کامیون به سمت جنت آباد رفته بود که ماموران گشت کلانتری 138 جنتآباد نیز وارد عمل شدند و با اجرای طرح مهار، کامیون مورد نظر را شناسایی کردند و به راننده دستور ایست دادند. این مرد با مشاهده ماموران، کامیون را رها کرد و با پای پیاده به فرار ادامه داد که ماموران او را دستگیر و به کلانتری منتقل کردند.
مرگ مغزی
در حالی که راننده کامیون به اتهام ضرب و شتم مامور شهرداری بازداشت شده بود، تلاش پزشکان بیمارستان ولیعصر برای درمان جواد ادامه داشت. شدت ضرباتی که به سر او وارد شده بود آنقدر زیاد بود که وی هیچگاه به هوش نیامد و تلاشها برای درمان او نتیجهای نداشت.
مجید میرزایی، برادر مامور وظیفه شناس شهرداری روز گذشته در گفتوگو با همشهری گفت: برادرم13 روز در کما بود و در این مدت همه ما دعا میکردیم که او به زندگی برگردد. دختر 5 ساله او هم مدام بیقراری میکرد و میگفت که میخواهد پدرش را ببیند اما برادرم به هوش نیامد. وقتی گفتند برادرم مرگ مغزی شده، دنیا روی سرمان خراب شد. مادرم باورش نمیشد که این اتفاق افتاده و به همین دلیل وقتی موضوع پیوند اعضا مطرح شد، او ابتدا مخالفت کرد چون تصور میکرد که برادرم زنده میماند. صبح جمعه، یک تیم 5 نفر از متخصصان آخرین آزمایشها را انجام دادند و همگی آنها اعلام کردند که مرگ مغزی جواد قطعی است و او دیگر به زندگی برنمیگردد. وقتی این خبر را دادند مادرم نیز رضایت داد که اعضای بدن او را اهدا کنیم.
آخرین دیدار
روز گذشته، دختر 5 ساله مامور شهرداری به همراه مادر، مادر بزرگ و دیگر اعضای خانواده اش راهی بیمارستان شدند تا برای آخرین بار با وی ملاقات کنند. برادر او ادامه میدهد: لحظه سختی بود؛ دیدن اینکه برادرزاده 5 سالهام در حالی که اشک میریخت از پدرش خداحافظی میکرد. یکی از دلایلی که باعث شد ما اعضای بدن او را اهدا کنیم، خواسته خودش بود. برادرم همیشه در این خصوص حرف میزد و مطمئن هستیم که اگر او هم جای ما بود، همین کار را میکرد.
حتی چند سال پیش که یکی از دوستانش بر اثر حادثهای دچار مرگ مغزی شده بود، برادرم آنقدر وساطت و پا در میانی کرد که خانواده دوستش راضی شدند اعضای بدن او را اهدا کنند. به همین دلیل ما با اهدای اعضا موافقت کردیم. بعد از اینکه برگه اهدا را امضا کردیم، گفتند که کلیهها و کبد برادرم قابل پیوند است و بعد از خداحافظی ما، او را به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل کردند تا عمل اهدا انجام شود.براساس این گزارش، با شکایت خانواده میرزایی رسیدگی به پرونده راننده متخلف در دادسرا آغاز شده است.