نقشههای عوض شده نیز به یکی از این معضلات می پردازد. کودکان و نوجوانانی که والدین خود را از دست دادهاند و به نوعی به دنبال والدین و سرپرستان جدید میگردند...
قرار نیست هر فیلمی که رگههایی از خنده و شادی در داستانکهایش باشد یک کمدی اصیل باشد. در واقع فیلمسازی در این ژانر به گفته اساتید هنر هفتم مشکلترین ساخت و سازها است و از طرفی وسوسه انگیز نیز هست. از این رو کمتر فیلمساز شناخته شدهای هست که بالاخره سری به این ژانر نزده باشد. اهمیت این ژانر محبوب سینمایی به مخاطبان فراوان آن برمیگردد و برخی از فیلمسازان با استفاده از همین ظرفیت ممتاز در فیلم های کمدی درام خانوادگی به بیان برخی از مشکلات می پردازند و طی روایت ماجرایشان ضمن ارائه راه حل، پایانی خوش نیز بر داستانشان ارائه میدهند و بهتر میدانید که اکثر این آثار را نمیتوان با دلداگی واقعی تا انتها تماشا کرد.
فیلم کمدی در تمام زیر شاخههایش اگر واقعا بتواند چنان ظرفیت دراماتیکی از خودش نشان دهد که بواسطه آن تماشاگرش تا انتها همراهیاش کند کاری کرده است کارستان.
داستان فیلم نقشههای عوض شده نیز دقیقا همینگونه است. یک کمدی درام که معلوم نیست وجهه خانوادگی اش را باید اصل قرار داد یا اینکه صرفا این فیلم را یک داستان سرهم بندی شده دانست.
نقشه های عوض شده در باره زوجی است به نامهای سالی و جیسون که هرکدام در حرفه خود بسیار موفق هستند. سالی در کار موزیک است و جیسون شوهرش در سازمان هوا فضا کار میکند. هر دوتای آنها افرادی هستند که اهل برنامه ریزی برای زندگی و آینده نشان میدهند. برای هر برنامه ای هرچند ساده و پیش پاافتاده مدتها نقشه میکشند و دست برقضا از این کار نیز بسیار لذت میبرند.
اما قرار نیست همواره برنامههای آنها جواب بدهد. مدتی از ازوداج این دو نگذشته است که اتفاقی ناگوار مسیر زندگی آنها را تغییر می دهد. دوست نزدیک و خانوادگی آنها در یک تصادف غم انگیز در اوگاندا کشته شده و از این بایت سالی و جیسون بسیار متاثرشدهاند اما وقتی خبردار میشوند که اسم آنها بعنوان والدین کودکان دوست از دست رفته شان اعلام شده ، ابتدا به ساکن و در واکنش به این خبر، دیگر همه زندگی و آینده شان را برباد رفته میدانند...
در نقشههای عوض شده اصلی ترین عنصری که توانسته قصه را سرپا نگه دارد نه بازی خوب بازیگران است و نه کارگردانی فیلم،شاخص اصلی مضمون فیلم است.پدرخوانده شدن و مادر خواندگی برای زوجی که تازه ازدواج کرده و هیچ تصور و تجربه ای هم از این کار ندارند. بامزه اینجااست که سالی و جیسون قرار نیست مثلایک طفل دوساله آمریکایی را به فرزندخواندگی قبول کنند. دوست آنها که در اوگاندا کشته شده سرپرستی از 4 کودک و نوجوان را به عهده داشته و قرار است که حالا به یکباره خانوادهای پرجمعیت تشکیل شود و مسئولیتش بر عهده این زوج جوان و به ظاهر نابخرد گذاشته شود.
تفاوت سنی و تفاوت فرهنگی این 4 کودک و نوجوان نیز حساسیت برانگیز است و برای تماشاگر خوشایند و اینکه بالاخره سرنوشت این 4 کودک و نوجوان چه میشود. این ها اختلاف سنی فاحشی نیز باهم دارند.در واقع کوچکترینشان 5 سال دارد و بزرگترین 15 ساله است.با این همه سالی و جیسون کارهای اداری را انجام می دهند و رسما جردن، خاویر، کالب و سان لی به عنوان فرزند خوانده آنها به منزلشان نقل مکان می کنند.
ترکیب فرهنگها و ملت وندی به جای شهروندی و هم وطن بودن در نقشه های عوض شده، شعار اصلی است. چالشهای بین فرهنگها، سوتفاهمها و هم چنین دردمندی و همذات پنداری واقعی نیز در برخوردهای بین آنها قابل دریافت است.
جالب اینجااست که حتی زبان این بچه ها نیز با هم فرق می کند واگرچه همگی می توانند انگلیسی کمی تا قسمتی صحبت کنند ولی واقعیت این است که سان لی دختر فسقلی 5 ساله اصالتا کره ای است،خاویر اصلیتی اسپانیایی دارد و کالب اگرچه ظاهرا یک آفریفایی-آمریکایی بنظر میرسد ولی فرانسه زبان است و در اوگاندایی بزرگ شده که بدین زبان صحبت می کردند.جردن نیز دختری است که اگرچه مشکل زبان ندارد اما ابتدا به ساکن نمی تواند خودش را با بقیه وفق دهد.
تاثر، اندوه، خشم و بی اعتمادی، اما مهمترین عناصر در شکل گیری داستانکها در نیمه دوم فیلم نقشه های عوض شده است.سان لی به دلیل وابستگی شدید به خانواده سولارته فقید،بسیار دل نگران است و اصلا نمی خواهد از در دوستی با والدین جدیدش درآید.او در همین سن کم افسرده نشان می دهد و اعتمادی به سالی و جیسون ندارد. جردن نیز به عنوان دختری نوجوان اگرچه زندگی در آمریکا را بهتر از بودن در اوگاندا می داند اما مشکل دوست یابی برایش به چالشی عظیم بدل شده و اندوهگین است.کار برای کالب پسر ده ساله سیاهپوست فرانسه زبان بهتر از سان لی و جردن نیست. او به شدت نسبت به خاویر واکنش نشن می دهد و از اینکه خانواده ی سولارته را از دست داده غمگین است و در این بین فقط خاویر است که می کوشد خود را بی خیال نشان دهد ولی در ادامه تماشاگر متوجه میشود که او نیز گاهی متاثر است و گاهی خشمگین و بیاعتماد. مدتی نمی گذرد که افراد خانواده کم کم به هم خو میگیرند و دوباره سالی و جیسون به اصل خود برمیگردند. یعنی این بار شروع می کنند به برنامه ریزی .آنهم برنامه ریزی های کلان برای یک خانواده پرجمعیت شش نفره که فرزندانش 5ساله تا 15 ساله اند. به زعم سالی و جیسون موسیقی میتواند مهمترین عامل برای اتحاد خانواده تازه تشکیل یافته شان باشد. یک گروه موسیقی که از چهار فرزند خوانده آنها سرو شکل گرفته باشد...
موضوعی که نقشه های عوض شده بدان می پردازد در تمامی کشورها بسته به موقعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی،موضوعی است که عینیت دارد و چیز غریبی نست.فرزند خواندگی در همه جا وجود دارد اما این روند اخیرا بواسطه فعالیت های یونیسف در کشوهای اروپایی و آمریکای شمالی بسیار رشد داشته است.برای برخی نیز این کار ،یک فعالیت اجتماعی لوکس است که از آن برای بیشتر مطرح شدن استفاده می کنند.نمی شود فیلم نقشه های عوض شده را دید و یا درباره اش نوشت و اشاره ای به براد پیت و آنجلینا جولی نکرد.زوجی که مدتها است باهم زندگی می کنند و علیرغم اینکه رسما ازدواج نکرده اند اما4کودک را نیز رسما به عنوان فرزند پذیرفته اند. شاید اصلا این فیلم در باره آنها باشد. نگاه لوکس و تجملی به مقوله فرزند خواندگی مانند همین کاری که پیت و جولی انجام داده اند به هرحال تفاوت اساسی با کاری دارد که یک زوج گمنام و عادی مانند همین کاراکترهای سالی و جیسون انجام داده اند و عمده نویسندگان و منتقدان سینمایی نیز به این مهم اشاره داشته اند که دست برقضا تذکری بسیار به جا نیز بوده است.
به مانند عمده آثار متعلق به سینمای کمدی و دارم های کمیک خانوادگی،نقشه های عوض شده نیز از دو نیمه تشکیل شده است. نیمه اول که متعلق به جیسون و سالی در ابتدای ازدواجشان و تنهایی شان است به نسبت قسمت دوم ضعیفتر است. در نیمه دوم با همراه شدن شخصت های سان لی،خاویر،جردن و کالب و تغییر فضا ، این دو نفر نیز بیشتر پردازش میشوند. تاثیر گذارترین سکانس ها اما،سکانسهای داخلی است.که اگرچه آرامتر روایت می شوند و شری و شلوغی نماهای بیرونی را ندارند اما به سبب برخی نمادهای فرهنگی و معنوی مستتر در داستانکها بیشتر بدل مینشینند و تماشاگر را برای دنبال کردن ماجرا تا پایان فیلم ترغیب میکنند.
Change the plans
کارگردان: جان کنت هریسون/ فیلمنامه:کارن هال/ زمان فیلم:85 دقیقه/ محصول: 2011 آمریکا و کانادا
بازیگران: بروکی وایت(سالی)، جو فلانیگان (جیسون)، جیمی لین اوانز (جردن)،بابی سوتو (خاویر)، ژاکوب دمپسی (کالب) و کلاریسا سووکو (سان لی)