ساعت تقریبا 6 صبح روز جمعه است. ساعتی که همه فکر می‌کنند پس از یک هفته کار و تلاش، زمان استراحت است. اما اینجا ظاهرا هیچکس با استراحت آشنایی ندارد. همه با چهره‌های خسته اما مصمم تلاش می‌کنند.
جمعیت زیادی از زن و مرد و پیر و جوان با ساک، کیف، کیسه و گونی‌هایی پر از انواع و اقسام کالاهایی که برای عرضه آورده‌اند، انتظار باز شدن در پاساژ را می‌کشند.
پاساژ پروانه، جمعه بازاری است در کنار پارکینگ پروانه در چهار راه استانبول تهران، پارکینگ پروانه با قدمتی طولانی‌تر، بیشتر محل عرضه کالاهای عتیقه یا تولیدات صنایع دستی شهرستان‌ها است. اما در پاساژ پروانه به واقع از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را می‌شود پیدا کرد.
در این جمعه بازار که زیر نظر شهرداری تهران اداره و ساماندهی می‌شود، هر نوع کالایی که تصورش را بکنید موجود است از انواع خوراکی‌ها مثل گردو، بادام، زرشک و ... بگیرید تا کیف و کفش و لباس و لوازم خیاطی و پوشاک و تابلو تا عتیقه جات و فرش و صنایع دستی. خلاصه هرآنچه که یک انسان زنده احتیاج دارد را می‌شود در اینجا دید و خرید.
خانمی که تولید کننده دستمال‌های آشپزخانه است و در این جمعه بازار حضور دارد، با اشاره به اینکه جمعه بازار محل مناسبی برای تولید کننده است زیرا فارغ از دغدغه‌های فروش و چک و ...، می‌تواند سهل و آسان سرمایه کار خود را به دست آورده و چرخه کار خود را حفظ کند، مدعی است برای مصرف کننده هم شرایط ایده‌آلی است زیرا بدون واسطه با تولید کننده در ارتباط است و کالای مورد نیاز خود را به مناسب‌ترین قیمت خریداری می‌کند.
او اشاره‌ای هم می‌کند به تعطیلی دیگر بازارهای روز در سطح شهر تهران و هجوم تمام فروشندگان آن بازارهای محلی، به پاساژ و پارکینگ پروانه، که علاوه بر شلوغی بی‌اندازه، پای واردکننده کالاهای بی‌کیفیت چینی را هم به اینجا باز کرده و با عرضه کالاهای بی‌کیفیت با قیمت‌های بسیار نازل، باعث کسادی فروش تولید کننده‌های داخلی شده‌اند.
اما آقای فروشنده البسه وارداتی که می‌گفت از سال 83 در این جمعه بازار حضور دارد و از رونق کسب و کارش بسیار راضی است؛ فقط از کار کردن در روزهای تعطیل خسته شده بود.
در جمعه بازار پروانه که قدم بزنید با چهره‌های بسیاری از دیگر قومیت‌های کشورتان هم رو به رو می‌شوید که به عرضه صنایع دستی منطقه خویش می‌پردازند.
خانم ترکمنی می‌گفت ما هر هفته فقط برای همین بازار به تهران می‌آییم و پس از پایان کار بازار؛ به شهر خود باز می‌گردیم. او در پاسخ به سوالی که پرسیدم مگر اینجا آنقدر فروش دارید که این کار برای شما به صرفه باشد، گفت:
ما مشتری‌های بسیاری داریم که کالاهای ما را به صورت عمده خریداری می‌کنند و به همین دلیل برای ما خوب است.
جمعه بازار پاساژ و پارکینگ پروانه یکی از پر هیاهوترین جاهای این شهر در یک روز تعطیل است.
من که گشت و گذار خوبی در این بازار داشتم. هم خبر تهیه کردم؛ هم خرید خوبی کردم .... اما ... در پایان روز و پایان کار جمعه بازار، بی‌مسئولیتی غرفه داران و رها کردن کلی زباله در محل‌هایی که بساط کرده بودند، صحنه‌های بسیار زشتی را ایجاد کرده بود؛ صحنه‌هایی که به هیچ شکلی قابل توضیح و توجیه نبود.