ماه مبارک رمضان و روزهداری نیز بهدلیل مناسک خاصی که جزو الزامات و اقتضائات آن است، تأثیرات اجتماعی گستردهای بر جامعه دارد. دکتر سیدضیاء هاشمی، استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگو با ما به تغییرات اجتماعی ای که درماه رمضان در سطح جامعه پدید میآید اشاره کرده است. وی مولف کتاب «مباحث تغییرات اجتماعی در نهجالبلاغه» و رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.
- روزهداری موجب بروز چه تغییراتی در سطح جامعه میشود؟
مناسک و احکام دینی متناسب با تعریفی که از بشر و جامعه بشری ارائه میشود، ماهیت عینی، معنوی، فردی و اجتماعی دارند. توصیههای دینی، ناظر بر رشد و سعادت فرد و جامعه هستند که این امر به واسطه اصلاح فرد صورت میگیرد و از آنجا که دین اسلام جهتگیری اجتماعی دارد، بر این باور است که بدون اصلاح جامعه، اصلاح فرد میسر نیست. به همین دلیل تمام احکام دینی ما از بعد اجتماعی برخوردارند اما این بعد در برخی از آنها پررنگتر است، برای مثال امر به معروف و نهی از منکر یا احکام قضایی اسلام کاملا جنبه اجتماعی دارند؛ به این معنا که اگر حاکم اسلامی یا مدیریت جامعه نتوانند براساس مبانی دینی، احکام قضایی را اجرا کنند، جامعه سلامت خود را از دست میدهد و اعضای آن با مشکل مواجه میشوند. این مشکل در دو زمینه بروز پیدا میکند؛ سختشدن زندگی مردم و فراهمنشدن امکان رشد برای آنها. بنابراین مجموعه احکام دینی، ناظر بر اصلاح و تربیت فرد و جامعه است. از سوی دیگر تمام احکام علاوه بر بعد عینی و آشکار، از جنبههای معنوی و پنهان نیز برخوردارند. به این معنا که گرسنگی یکی از ابعاد آشکار روزهداری است اما اگر فقط به این بعد اکتفا کنیم، به فلسفه روزه پی نمیبریم. کاهش مصرف درماه مبارک رمضان موضوع مهمی است چراکه سبب میشود یاد بگیریم چگونه مصرفمان را بهعنوان اعضای جامعه اسلامی کنترل کنیم ولی علاوه بر آن، تجربه گرسنگی موجب میشود انسان نسبت به ضعف خود در برابر قدرتهای درونی و بیرونی، مادی و معنوی و الهی و شیطانی آگاه شود. به این ترتیب به او تذکر داده میشود که تو به اندازهای ضعیف هستی که اگر چند ساعت زمان غذا خوردنت عقب بیفتد، دچار مشکل میشوی؛ پس تکبر و خودبینی را باید کنار بگذاری. از سوی دیگر از بعد اجتماعی، تجربه گرسنگی سبب میشود به یاد گرسنگان بیفتیم. همچنین متوجه ارزش نعمتهایی که در شرایط عادی به آنها بیتوجه هستیم، میشویم. درک و فهم نیازمندان و همدلی با آنها نیز پیامد اجتماعی روزهداری است.
- با این اوصاف روزهداری چه نتایجی برای جامعه در پی دارد؟
اولا احکام روزه تمام افراد جامعه را مخاطب قرار میدهد. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام؛ ای مومنان بر تمام شما روزه واجب شده است». درماه مبارک رمضان تمام مسلمانان باید با یکدیگر در زمان مشخص، کار مشخصی را انجام دهند، از اینرو در این ایام، همه با هم در یک مقوله و طبقه اجتماعی خاص قرار میگیرند و هویت واحد پیدا میکنند. تمام ما اختلافاتی درونی با یکدیگر داریم اما اشتراکاتی نظیر خدا، قرآن و روزه نیز بین ما وجود دارد که روزهداری درماه رمضان، موجب یادآوری، بازنگری و تقویت این هویت مشترک میشود. ما نهتنها با اعضای خانواده خود بلکه با شهر، کشور و حتی تمام مسلمانان جهان یکماه مبارک رمضان داریم که در آن مراسمی چون شبهای قدر و عید فطر برگزار میشود. این مناسک سبب میشود جابهجا و نو به نو اشتراکات ما تازه شده، تکرار و یادآوری شود. این وجوه مشترک، عبادی هستند، چنانکه ما با هم سیر الیالله را انجام میدهیم و از مواهب مادی زندگی انقطاع پیدا میکنیم. در اینماه خوردن و آشامیدن حرام میشود تا ما تجربهای کسب کنیم که به واسطه آن بتوانیم از برخی لذایذ دنیوی بپرهیزیم. با این هدف که لذایذ دنیوی ما را به خدمت نگیرند بلکه ما آنها را در اختیار داشته باشیم. به این ترتیب یاد میگیریم که درصورت لزوم، مصرف نکرده یا خواستههایمان را کنترل کنیم. بهعبارت دیگر روزهداری شخصیتی مستقل از مصرف را در ما شکل میدهد تا بتوانیم با استفاده از امکانات موجود و استفاده از مصرف بهعنوان یک ابزار، به سمت رشد و بالندگی حرکت کنیم. فرزند رمضان بودن برای جامعه اسلامی یعنی فردی مستقل، بااراده و باانگیزه بودن که قدرت مقاومت در مقابل سختیها و ناملایمات را دارد.
فرد روزهدار نستوه است، به این معنا که به ستوه نمیآید. کسی که میتواند یکماه در برابر آنچه بر سر سفرهاش وجود دارد، مقاومت کند، در 11ماه دیگر سال، به طریق اولی قادر به مقاومت در مقابل نداشتههای خود خواهد بود. چنین فردی اگر روزی بهدلیل فقر یا برخی مصالح، از بعضی امکانات محروم شد، برای مقاومت در برابر آنها آمادگی دارد. نه فقط من و شما که جامعه برای مقاومت آماده است. اگر روزه، چنین افراد باارادهای تربیت کند، جامعه را از کرختی، بیانگیزگی و ضعف خارج کرده و اعضای آن را به افرادی مقاوم، باانگیزه و صبور تبدیل میکند؛ در نتیجه میتواند در عرصه کارهای علمی هم به موفقیت دست یابد. انسانهایی که به این شکل تربیت شدند در کار عملی و یدی هم قدرت مقاومت دارند. در واقع روزه انسانها را مقاوم، صبور و جدی بار میآورد، درحالیکه ما عکس این موضوع را در جامعه خود مشاهده میکنیم، بهطوری که درماه رمضان ساعت کار را کاهش میدهیم. بهنظر من این امر با فلسفه روزهداری همخوانی ندارد. این درست نیست که وقتی روزه میگیرید به هر شکلی روز را به شب برسانید، حتی اگر شد تمام روز را بخوابید چرا که قرار است روزه ما را برای جبران عقبماندگیهای معنوی و تربیتی آماده کند.
- ماه رمضان برای جامعه اسلامی چه پیامی در بطن خود دارد؟
پیامماه مبارک رمضان و روزهداری برای مومنان و جامعه اسلامی این است که اعضای جامعه باید برای روزهای سخت تربیت شوند. روزهای سخت در هر شرایطی، حتی در وضعیت عادی هم وجود دارد. شاید برخی بگویند روزهای سخت در محاصره اقتصادی رقم میخورد ولی پیامبر اکرم(ص) فقط در دوره سهساله محاصره شعبابیطالب روزهداری نکردند بلکه در تمام سالها، حتی بعد از پیروزیهای فراوان و حاکمیت بر جزیره العرب، باز هم روزه میگرفتند چراکه همچنان تا رسیدن به آرمانهای متعالی خود راه زیادی در پیش داشتند. اصلا آرمان، نقطهای است که هرگز به آن دست پیدا نمیکنیم و همواره باید به سمت آن حرکت کنیم. به این ترتیب همیشه روزهای سخت وجود دارد، البته این سختی نسبی است، گاهی اوقات بر حسب ظاهر رفاه و آرامش نسبی در جامعه حاکم میشود و گاهی از این امکانات ظاهری هم محروم میشویم. درهرحال ما برای رسیدن به افق ایدهآلمان باید همواره حرکت کنیم. این تلاش حتی پس از ظهور حضرت ولیعصر(عج) نیز وجود دارد و نباید از تلاش، کوشش، انگیزه و مقاومت دست کشید چراکه کمال انسان حد نهایت ندارد. ما به هر مرحلهای هم که دست پیدا کنیم، باز مدارج بالاتر وجود دارد؛ مثل دانش که هرگز تمام نمیشود و دانشمندترین دانشمندان هم در آخرین روزهای عمرشان آرزو میکنند که علم بیشتری کسب کنند. هیچ دانشمندی نیست که در پایان عمر خود بگوید من هیچ هدف دیگری ندارم و به تمام آرمانهایم رسیدهام. ممکن است بگوید من به اندازه توان خود به اهدافم دست یافتم اما این اهداف تمامشدنی نیست. از اینرو میتوان گفت تمام روزها نسبت به آرمانهای متعالی مادی و معنوی ما، سخت است. پس همه افراد باید برای رسیدن جامعه به حد ایدهآل خود تلاش کنند. روزهداری فرصتی فراهم میکند که انسانها برای شرایط سخت آماده شوند و در رفتار فردی و تعاملات اجتماعی خود تامل کنند.
- آیا تاکنونماه رمضان و روزهداری توانسته چنین افرادی در جامعه ما تربیت کند؟
ما نتوانستهایم نتیجه مطلوبی بهدست آوریم چراکه با دو نوع ضعف در فهم فلسفه روزهداری مواجهیم؛ نخست اینکه انسان اجتماعی را نمیشناسیم؛ یعنی توجه نداریم که کمال ما منوط به کمال جمع است و موجوداتی اجتماعی هستیم که نمیتوانیم منفرد از جامعه عمل کنیم. هر یک از تکالیف فردی زمانی به حد اعلای خود میرسد که جامعه، آن را همراهی کند و این امر زمانی محقق میشود که یکایک اعضای آن با این ارزشهای مشترک همراه شوند و بتوانند آنها را عینیت بخشند. از اینرو وقتی روزه را یک مفهوم کاملا فردی درنظر میگیریم، نتیجه این میشود که افراد روزه میگیرند تا تکلیفی را ادا کنند و کاری بهکار دیگران هم ندارند. این نگاه نمیتواند به رشد انسان اجتماعی منجر شود. پس یک مسئله این است که ما بعد اجتماعی تکالیف دینی را درنظر نمیگیریم چرا که توجه نداریم که انسان به تعبیر فارابی «مدنیبالطبع» است و ذاتا باید در مجموعه گروه، خانواده و جامعه رشد کند. در غیر این صورت همانطور که نمیتواند به تنهایی زبان بیاموزد، تعاملات خود را شکل دهد و از بسیاری لذایذ مشروع استفاده کند، از رشد هم محروم میشود. دین هم برای انسان اجتماعی نازل شده است و راه تکامل فرد را در جامعه نشان میدهد ولی از آنجا که ما تکالیف را ناظر به فرد میگیریم، ممکن است فهم درستی از فلسفه احکام بهدست نیاوریم. نکته دوم این است که ساحت معنوی انسان را جدا از ساحت مادی او تلقی میکنیم. به این معنا که گمان میکنیم در جایی باید برای رشد مادی تلاش کرد و در جای دیگر از نظر معنوی پیش رفت، برای مثال در جایی باید غذا بخوریم و در جای دیگر عبادت کنیم، درحالیکه از منظر دینی غذا خوردن نوعی عبادت است، کما اینکه در روایت آمده است خوابیدن ما هم در ماه رمضان عبادت است. در ماههای دیگر نیز خوابیدن ما عبادت محسوب میشود، مشروط به اینکه به قصد قربت انجام شود. براساس روایتی که میگوید نگاه کردن به وجه عالم عبادت است، درس خواندن هم عبادت به شمار میرود. به این ترتیب هرکاری که موجب رشد و تکامل انسان میشود، عبادت است چراکه عبادت بهمعنای تعبدورزی نسبت به خالق متعال است. خداوند ما را برای رشد و تکامل خلق کرده و عبادت مسیر دستیابی به تکامل است. البته عبادتهایی مانند نماز و روزه اگر تبدیل به عادت شوند، ارزش عبادی خود را از دست میدهند. چنانچه در قرآن کریم آمده است «ان الصلاه تنهی عن الفحشا و المنکر»؛ نمازی که موجب نهی از فحشا و منکر نشود، نماز نیست». خدمت به خلق، احسان به همنوع، احترام به والدین، حتی رعایت نوبت در صف نیز نشاندهنده کمال است. بنابراین بعد مادی و معنوی را نمیتوان در تربیت انسان از یکدیگر جدا کرد.
- چگونه میتوان از مناسکیشدن بیش از حد روزهداری و غفلت از فلسفه باطنی آن جلوگیری کرد؟
انسان موجودی دو وجهی است که نمیتوان ساحت مادی و معنوی او را از یکدیگر تفکیک کرد. حاصل تفکیک این دو بعد گسترش مناسک صوری و بیهویت در سطح جامعه است. با این نوع نگاه روزهداران از عبادت خود لذت نمیبرند و آن را به چشم زحمت مینگرند. مثل این است که ما را وادار کنند یک ساعت بدویم، ما دائم به ساعت نگاه میکنیم تا ببینیم کی زمان به پایان میرسد ولی اگر توپی جلوی پایمان بیندازند و بگویند یکساعتونیم وقت دارید فوتبال بازی کنید، خداخدا میکنیم که مربی تعویضمان نکند و اجازه دهد حتی در وقت اضافه هم بازی کنیم تا خودمان را بیشتر نشان دهیم. هر دوی اینها دویدن است اما یکی دویدن هدفمند و لذتبخش و دیگری اجباری و براساس الزام بیرونی است. به ما هم گفتهاند که شما موظفید در این یکماه به تلاش و عبادت هدفمند بپردازید. ما نیز تا زمانی که هدف عبادت را درک میکنیم، تلاش کرده و از آن بهرهمند میشویم. بنابراین اگر فلسفه روزه را به درستی بشناسیم و آن را عبادتی بدانیم که موجب رشد فردی و اجتماعیمان میشود، از آن نمیگریزیم. ولی طبیعی است که روزهای که نتیجهبخش نباشد، جذاب نیست.
- روزه نتیجهبخش برای جامعه چه روزهای است؟
روزهای نتیجه بخش است که فهم درستی از آن داشته باشیم. اگر ما خود را بهعنوان عبد در برابر معبود بدانیم و با قصد قربت روزه بگیریم، به خداوند و معبودی که عبد او هستیم، نزدیک میشویم. اگر فلسفه تعبد برایمان روشن نشود، روزهداریمان بینتیجه خواهد بود.
- چطور میتوان این فلسفه را به مردم آموزش داد تا از مناسک صرف دور شوند؟
در اینجا دو بعد ایجابی و سلبی باید مورد توجه قرار بگیرند. در بعد ایجابی، تربیت و تبلیغ مطرح میشود. تربیت یعنی اینکه انسانها از کودکی تا بزرگسالی فرایند جامعهپذیری دینی را طی کنند. به این ترتیب فهم و شناخت از خانواده تا نظام آموزش و پرورش و رسانهها گسترش پیدا کند. همچنین رسانهها با روشهای مستقیم و غیرمستقیم میتوانند به این موضوع بپردازند. بهویژه با تبلیغ غیرمستقیم که یکی از اصول روایی و دینی ماست. زمانی که در یک فیلم قهرمان داستان برای آموزش قرآن به یک روستا میرود، تأثیر بسیار بیشتری خواهد داشت تا اینکه کسی در یک سخنرانی بگوید به روستاها بروید و قرآن آموزش دهید. از شعار و تظاهر نیز باید پرهیز کرد؛ چراکه نتیجه معکوس دارند. بعد سلبی و پرهیز از الگوسازیهای غلط نکته دیگری است که باید به آن توجه داشت. همچنین باید از ورود انگیزههای غیردینی به حوزه رفتاری جلوگیری کرد. در حوزه رفتار دینی، اصلی وجود دارد مبنی بر اینکه «لا اکراه فیالدین». بر این اساس نمیشود افراد را به زور به روزهداری وادار کرد. میتوان به زور گفت روزهخواری نکنید، آن هم با الزام منطقی ولی نمیتوان کسی را مجبور به روزهداری کرد. اگر فکر میکنیم که میتوان دین را با زور و اجبار گسترش داد، ضددین رفتار کردهایم. ترویج دینداری متظاهرانه و کاسبکارانه نیز موجب گریز مردم از دین میشود. در چنین شرایطی ظاهر حفظ میشود ولی اعتقاد باطنی وجود ندارد، از اینرو بهتدریج ظاهر هم از بین میرود. به همین دلیل باید از گسترش روشهای شعارگونه و جبرگرایانه اجتناب و روشهای درست تربیتی را جایگزین آنها کرد.
- معمولا درماه رمضان شاهد رکود در زمینههای گوناگون اعم از علمی، اقتصادی و... هستیم. بهنظر شما برای رفع این مشکل چه راهکاری وجود دارد؟
اتفاقا مجموعه بهرههای مادی و معنوی جامعه در ماه مبارک رمضان افزایش پیدا میکند. ممکن است ساعت کار کاهش یابد اما افراد با انگیزه درونی کار میکنند تا نان حرام به خانه نبرند، این یعنی کمکاری و کمفروشی نمیکنند. این فرهنگ در ماه رمضان ساخته میشود و نتیجه آن در آینده دیده خواهد شد. بنابراین نباید تا این اندازه کمی به موضوع نگریست. البته اگر کمیت و کیفیت، هر دو کاهش یابند، با فلسفه روزه ناسازگار است. روزه واقعی باید محصول، جدیت و دقت کار را ارتقا دهد. آنچه درماه مبارک باید مورد توجه قرار بگیرد، انگیزه و جدیت در کار و تلاش است. این امر باید به شکل عینی دیده شود و جامعه در درازمدت نتایج آن را لمس کند.
- آنچه بهصورت علنی میبینیم این است که درماه رمضان آسیبهای اجتماعی بهطور چشمگیری کاهش مییابد اما با به پایان رسیدن این ماه، دوباره با همان مشکلات قبلی در سطح جامعه مواجه میشویم. به این ترتیب نمیتوان اثرات تربیتی اینماه را برخلاف آنچه شما اشاره کردید، در تمام سال مشاهده کرد. بهنظر شما علت این امر چیست؟
درهرحالماه رمضان ویژگیهای خاصی دارد. در ادبیات دینی ما هم آمده است که شیطان در اینماه دستبسته است. اما اگرماه رمضان خوبی داشته باشیم، ماه شوال نسبت به شعبان بهتر خواهد بود و یک پله به جلو خواهیم رفت. بنابراین اگر فلسفه نماز و روزه در فرایند تربیتی، آموزشی و تبلیغی به درستی بیان شود و الگوسازی درستی صورت گیرد، منطق دینی به بهبود شرایط اجتماعی کمک میکند. اما متأسفانه ما در حال حاضر عملکرد تبلیغی صحیحی نداریم. البته نمیتوان توقع داشت در اینماه تمام مشکلات حل شود اما میتوان یک پله بالاتر رفت تا سال بعد که دوباره ماه رمضان از راه میرسد و جامعه میتواند یک گام دیگر پیش رود.
- با توجه به اینکه شما در زمینه جامعهشناسی جوانان کار کردهاید، وضعیت گرایش جوانان به روزهداری را چطور ارزیابی میکنید؟
تحقیقات نشان میدهد که جوانان در بعد اعتقادی، تجربی و شناختی گرایش زیادی به دینداری دارند اما در حوزه مناسکی وضعیت خوبی نداریم چراکه سبک زندگی ما دستخوش تغییر شده است. از سوی دیگر بخشی از جوانان در جامعه ما با عرصههای عینی، یعنی فضاهای مکانی و اجتماعات دینی احساس یگانگی نمیکنند. علت این مشکل بیش از آنکه به جوانان بازگردد، از ناحیه دافعههایی است که در این اماکن وجود دارد و معمولا نیز ناشی از فهم سطحی است؛ مثلا اگر جوان با ظاهری که ما نمیپسندیم در اماکن مذهبی وارد شود، مورد استقبال قرار نمیگیرد، طبیعتا این جوان هم ترجیح میدهد کمتر به چنین مکانی بیاید. بنابراین در حوزه رفتارهای جوانان باید تا اندازهای منعطف عمل کنیم و تنوع را بپذیریم. عدمپذیرش این امر سبب میشود جوانان از محافل دینی طرد شوند و در نهایت احساس شود به مناسک دینی بیتوجه هستند.
برخوردهای شعاری و کاسبکارانه ممنوع
متأسفانه ما نگاه صوری، عوامانه و ظاهربینانهای به روزه داریم؛ به همین دلیل از آن نتیجه واقعی نمیگیریم. عبادت بدون انگیزه قلبی و درونی تحقق پیدا نمیکند. انگیزه فردی نیز با الزام بیرونی محقق نمیشود بلکه با تشویق و تسهیل ایجاد میشود. بنابراین باید مردم را به دینداری تشویق کرد. ایجاد کنترل بیرونی بیش از حد، بیتأثیر است. جایی شنیدم که درماه رمضان باید رستورانهای خارج از شهر هم تعطیل شوند؛ چنین اقداماتی مسلما نتیجهبخش نخواهد بود. برخی از افراد بیمارند یا شرایط سنی به آنها اجازه روزهداری نمیدهد، باید رستورانی وجود داشته باشد که این افراد بتوانند غذا بخورند. آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که تظاهر به روزهخواری نشود؛ یعنی رستوران نباید در ویترینش از مشتری پذیرایی کند. در شهری مانند تهران که روزانه حدود دومیلیون نفر مسافر دارد، باید امکاناتی برای غذاخوردن مسافران فراهم شود. بیشک باید از تظاهر به روزهخواری جلوگیری کنیم اما برخوردهای قهری، نتیجه معکوس میدهد. کما اینکه سال گذشته برای یکی از فوتبالیستهای معروف پروندهسازی کردند چراکه مدیرعامل آن باشگاه میخواست از شعار روزه سوءاستفاده کند. اولا که اگر این بازیکن روزهخواری کرده چرا قبلا با او برخورد نشده است؟ ثانیا چرا این موضوع را رسانهای میکنید؟ این امر اشاعه فحشاست و گناه کبیره بهحساب میآید و چه بسا معصیتی بزرگتر از روزهخواری است. چنین استفادههای ابزاریای از مفاهیم دینی کمرنگ شدن این آموزهها را در سطح جامعه بهدنبال دارد. چه بسا یکی از علتهای کاهش اثرات روزهداری، همین برخوردهای شعاری، کاسبکارانه و غیرصادقانه با این فریضه است.