به گزارش همشهریآنلاین، وزیر مسکن و شهرسازی کابینه دوم هاشمی رفسنجانی در گفتگویی درباره انتخابات سال آینده ریاست جمهوری توضیحاتی داده است که بخشی از این اظهارات به نقل از هفته نامه تجارت فردا در زیر آمده است:
- در مورد شما زمزمههایی شنیده میشود که احتمالاً یکی از افرادی هستید که وارد صحنه انتخابات میشوید.
- اینها هم از مشکلات اجتماعی ایران است. ما قرار است یک شهروند فعال باشیم. اینها گمانهزنی است که مبنای درستی هم ندارد. تمام بحثم این است که من میتوانم یک شهروند فعال باشم. آدمی هستم که در حوزه سیاست و اجرا بودهام و میتوانم به سهم خودم اثر اندکی برای خروج از این وضعیت داشته باشم و فکر میکنم که وظیفه دارم برای خروج از این وضعیت فعال باشم.
- بعضی از چهرههای اقتصادی، با این سوال مواجه هستند که به دنبال مطرح کردن نام خودشان هستند و میخواهند جایگاه خود را تقویت کنند اما هیچ وقت اهل شرکت در انتخابات نیستند؟
- قضاوت را به خوانندگان بسپارید. من فقط یک شهروند فعال هستم.
- آیا یک شهروند فعال نمیتواند نامزد انتخابات ریاستجمهوری باشد؟
- میتواند باشد، اما من فقط یک شهروند فعال هستم.
- آقای دکتر شما در انتخابات دوره قبلی هم همچنان یک شهروند فعال بودید.
- باز هم هستم. من فکر میکنم که در هر صورت استفاده از فرصت انتخابات حق قانونی همه شهروندان ایران است که از آن استفاده کنند. یکی از چیزهایی که شما به آن اصلاً نپرداختید، این است که صرفاً به مساله ریاستجمهوری متمرکز شدید. اتفاقاً همزمان با انتخابات ریاستجمهوری، انتخابات شوراهای شهر است که خیلی پراهمیت است و جایی است که مردم میتوانند در یک دموکراسی مستقیم برای حداقل بهبود محیط زیست محل سکونت خودشان شرکت داشته باشند. آن هم در واقع کاملاً تحتالشعاع قرار گرفته است.
- حالا امکان دارد که شما در این انتخابات شرکت کنید؟
- در واقع همه میتوانند شهروند فعال باشند و از حق فرصت انتخابات هم همه میتوانند استفاده کنند.
پس شما اعلام میکنید که شرکت نمیکنید یعنی به عنوان نامزد انتخابات شرکت نمیکنید؟
نه، عرض کردم که همه این حرفها گمانهزنی است و ارزشی بیش از آن ندارند. اینگونه تصمیمها در سطح انتخابات ریاستجمهوری باید به صورت جمعی اتخاذ شود و تاکنون هیچ تصمیمی اتخاذ نشده است. بنابراین پاسخ سوال شما منفی است.
- شنیده میشود که آقای ناطقنوری میخواهند بیایند، شما میتوانید جواب دهید که من سخنگوی ایشان نیستم. اما اگر آقای ناطق از شما برای آمدن و نیامدنشان سوال کنند، شما به ایشان چه مشورتی میدهید؟
- من حضور شخصیتهایی در این سطح را مثل ایشان یا آقای خاتمی و هاشمی را فقط در شرایط بحرانی قابل قبول میدانم. من با گردش نخبگان موافقم، در واقع اگر ایشان از من مشورت بخواهند که من تمایل دارم در این انتخابات شرکت کنم؛ من میگویم آیا فکر میکنید که بحران است و شما قصد دارید برای نجات ملی شرکت کنید؟ اگر پاسخ مثبت باشد سوال دیگر این است که آیا ارکان حاکمیت، از شما خواستند به عنوان فردی که بخواهد مدیریت جریان نجات ملی را انجام دهد، در صحنه رقابت حضور پیدا کنید؟ زیرا اگر چنین اتفاقی رخ نداده باشد و از ارکان حاکمیت چنین دعوتی صورت نگرفته باشد دلیلی بر آمدن چهرههایی مانند ایشان وجود ندارد. من میگویم که در یک جریان عادی انتخابات، باید اجازه داده شود که در واقع چهرههای جدیدی بیایند. در یک شرایط فوقالعاده برای نجات ملی حضور چنین چهرههایی حتماً مفید و ضروری است.
- اما چهرههای جدید، آن سرمایه اجتماعی را ندارند.
- سرمایه اجتماعی به جریان فکری تعلق دارد، نه صرفاً به یک فرد. افزون بر این آن را باید ایجاد کرد. در شرایطی که ما به مراحل بحران نرسیدهایم و میخواهیم یک انتخابات رقابتی سالم و منصفانه ایجاد کنیم، پیشنهاد من این است که شخصیتهای بزرگ اجتماعی به جای اینکه خودشان مستقیماً تصدی داشته باشند، از افراد دیگر حمایت کنند.
- یعنی این دوره از انتخابات هم به نظر شما یک انتخابات عادی است؟
- حالت بحران و نجات ملی وقتی است که در واقع رسماً وضعیت فوقالعاده اعلام میشود و رهبری ورود پیدا میکند. من فکر نمیکنم که ما وارد آن مرحله شده باشیم که در واقع بخواهیم جریانات عادی قانونی کشور را متوقف کنیم. من میدانم که چقدر مشکل داریم. صحبتهای من برای این نیست که بگویم مشکل نداریم، ولی در آخر کار باید صحبتهایمان دقت داشته باشد. باید دقیق بگوییم. آیا ما در وضعیتی هستیم که میخواهیم انتخابات برگزار نکنیم و یا یک چهره به عنوان چهره نجات ملی ورود پیدا کند!؟
- ممکن است که شرایط بینالمللی ما را به اینجا بکشاند؟
- من نمیدانم. الان در این موقعیت نیستیم. اگر قرار است انتخابات رقابتی و منصفانه باشد، در آن صورت دلیلی ندارد که حتماً شخصیتهای طراز اول بیایند و شرکتکننده باشند. آنها میتوانند دفاع کنند و افراد دیگر شرکتکننده باشند. اگر ما دموکراسی را قبول داریم؛ دموکراسی بر مبنای گردش نخبگان است. اینکه میگوییم این کشور فقط یک رئیسجمهور مثل آقای خاتمی یا آقای هاشمی دارد، به نظر من با فرضیه دموکراسی اساساً سازگار نیست؛ لذا ما باید قبول کنیم که این گردش نخبگان صورت بگیرد. زمانی اگر خدایی ناکرده جنگی باشد و اتفاقی رخ دهد، در آن زمان میگوییم که فعلاً کسی بیاید این تمامیت ارضی و یکپارچگیمان را حفظ کند؛ شاید کسی به عنوان دولت نجات ملی بیاید. خیلی از کشورها در شرایط بحران، دولت نجات ملی تشکیل دادهاند. در آن حالت حتماً باید کسانی مثل همین شخصیتهای طراز اول ایران بیایند آن کار را انجام دهند. اما اگر بحث انتخابات است، خب اجازه بدهند دیگران بیایند. در کشورهای پیشرفته با وجود آنکه منع قانونی نبوده کدامشان برای دوره سوم آمدهاند و آنان که برای دور سوم به قدرت رسیدند اغلب دورهشان را به پایان نبردند. به خانم تاچر و تونی بلر نگاه کنید! بنابراین این طور نیست که آنها همواره حضور داشته باشند و باید اجازه دهند که افراد دیگر حضور داشته باشند.