تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۸۶ - ۰۴:۴۹

علیرضا یزدانی: فراهم کردن امکان تکثیر یک اثر تصویری را می‌توان یکی از ویژگی‌های مهم و اساسی چاپ برشمرد.

برای نخستین بار با کنده‌کاری روی چوب بود که این امکان پدید آمد و پس از آن چاپ با تکنیک‌های دیگر مانند کالکو گرافی، لیتوگرافی و سریگرافی یا سیلک اسکرین، هر کدام با کلیشه‌هایی از جنس‌های متفاوت، یکی پس از دیگری پا به عرصه گذاشتند.

آنچه که با رشد و گسترش چاپ‌های دستی روی داد جانشین شدن تعدد و کثرت اثر هنری به جای یگانگی و یکتایی آن بود که در پی خود، آثار هنری را در مقیاسی بزرگ نمایش پذیر ساخت. گرچه این چیرگی بر تک بودن اثر هنری، اصالت آن را زیر سؤال برد، اما با حاکم شدن قانونمندی‌هایی بر فرآیند چاپ‌های دستی، هر یک از نسخه‌های چاپ شده، حکم اورجینال یا اصل را پیدا کردند.

در این فرآیند ضمن این که کلیشه چاپ حتماً باید توسط خود هنرمند یا نظارت وی آماده شود، تعداد محدود نسخه‌های چاپ شده، قید شماره نسخه و تیراژ و همچنین امضای هنرمند الزامی است و حتی در برخی نمایشگاه‌های معتبر نسخه چاپ شده‌ای از کلیشه تخریب شده به نمایش درمی‌آید.

آنچه که از مطالعه تاریخ هنر غرب به دست می‌آید و این نمایشگاه گواه بر آن است اشتیاق هنرمندان به پدید آوردن آثاری در حوزه چاپ‌های دستی بوده است.

اغلب آنان در دوران فعالیت‌های هنری خود جذب چاپ و تکثیر طراحی‌های خود شده‌اند. از آلبرت دورر، نقاش و حکاک آلمانی دوره رنسانس گرفته تا رامبراند هلندی قرن هفدهم. از پیرانه‌زی، حکاک و معمار قرن هجدهم ایتالیا گرفته تا فرانسیسکو گویا، نقاش و حکاک اسپانیایی و از مانه، و دگا، نقاشان امپرسیونیست گرفته تا تولوزلوترک، هانری ماتیس، پیکاسو، براک، کله، میرو، کته کولویتس، شاگال، موراندی، جاسپر جونز، دیوید هاکنی و بسیاری دیگر از هنرمندان بزرگ و برجسته قرن بیستم.

حدود یک صد سال پیش بود که دستگاه چاپ سنگی وارد ایران شد و با راه‌اندازی آن تجربه‌های نوینی آغاز گردید. در این نمایشگاه می‌توانیم اولین چاپ‌های سنگی خمسه نظامی و شاهنامه فردوسی را ببینیم که به سال‌های 1261 و 1262 هـ.ق مربوط می‌شوند. هزار و یک شب، مختارنامه، حمله حیدری و کلیات سعدی نمونه‌های دیگری از چاپ‌های سنگی آن دوره هستند که می‌توانیم تماشاگر طراحی‌ها و کیفیت‌ چاپ آنها باشیم. از نام‌آورترین تصویر‌گران این دوره می‌توان علیقلی خویی را نام برد.

آثار هنرمندان معاصر ایران، بخش دیگری از کارهای به نمایش درآمده در این نمایشگاه است. باید اقرار کرد که پس از دیدن آثار هنرمندان غربی، بسیاری از کارهای ایرانی، ضعیف به نظر می‌رسند.

وقتی آثاری چون «دسته گل قرمز» مارک شاگال، «زن گریان» و «مجموعه بوفون» پابلو پیکاسو، کارهای خوان میرو، «کلسیون هالیوود» دیوید هاکنی، آبستره‌های اوباک، «زاپاتا»ی دیگوریورا و «بازیگر کابوکی» تاگاوا تویوکونی، را تماشا می‌کنیم، متوجه می‌شویم که کارهای ایرانی از جسارت و قدرت تکنیکی کمتری برخوردار هستند، که بخشی از آن مربوط به طراحی و بخش دیگر آن ناشی از عدم درک درست زبان مدیومی است که هنرمند برای اجرای کارش برگزیده است.

 با این وجود، در میان آثار ایرانی می‌توان کارهای جعفر روحبخش، ابراهیم حقیقی، علیرضا اسپهبد، مینا نوری، عبدالحمید پازوکی، ثمیلا امیرابراهیمی، همایون سلیمی، داود امدادیان، یعقوب امدادیان و بابک گرمچی را به عنوان آثار قابل تأمل نمایشگاه ذکر کرد و از چیدمان بسیار زیبای احمد نادعلیان نام برد که در کنار آثار چاپی نظرها را به خود جلب می‌کند.


گرچه به نظر می‌رسد به علت عدم حضور برخی از هنرمندان در این نمایشگاه، وضعیت واقعی هنر چاپ‌های دستی در ایران به شکلی کامل ارائه نشده است، اما برگزاری چنین نمایشگاهی در همین حد و اندازه نیز فرصت مغتنمی را برای همه هنرجویان و هنردوستان ایجاد کرده است تا قابلیت‌های انواع چاپ‌های دستی را به عنوان مدیومی هنری و انعطاف‌پذیر ملاحظه نمایند.

در راستای حصول شناخت بیشتری از واقعیت‌های این هنر در کشورمان و ارزیابی اولین نمایشگاه دو سالانه با آقایان احمد وکیلی(نقاش و دبیر نمایشگاه)، ابراهیم حقیقی( گرافیست پرکار و سرشناس کشورمان) و رضا هدایت(نقاش و شاعر)، به گفت و شنود پرداختیم.

احمد وکیلی در پاسخ به این که برای گسترش چاپ دستی چه باید کرد؛ می‌گوید: اولاً این رشته هنری باید در دانشگاه‌ها جدی‌تر گرفته شود، ثانیاً ایجاد مدارس چاپ و تربیت افرادی به عنوان تکنیسین چاپ مد نظر قرار گیرد و نمایشگاه‌های بیشتری نیز از آثار چاپی برگزار شود.

او همچنین در مورد ارتباط مردم و طرز تلقی و ذهنیت آنان نسبت به آثار چاپی می‌گوید: «فرهنگ دیواری در جامعه ما ضعیف است و با تصویر بسیار سطح پایین پر شده است. برای بالا بردن فرهنگ دیواری، نقاش‌های ما باید در حوزه چاپ‌های دستی بیشتر کار کنند، چرا که مردم راحت‌تر می‌توانند کارهای چاپی هنرمندان را خریداری کنند تا این که بخواهند تابلوهای چند میلیونی بخرند.»

وکیلی در ادامه می‌گوید: این نمایشگاه نشان داد که نقاش‌های ما چقدر متوجه چاپ‌های دستی نیستند و در اروپا چقدر متوجه هستند و این که در دوره قاجار چقدر با این مدیوم درست برخورد کردند ولی نقاشان امروز ما با آن غریبه هستند و نتوانسته‌اند آن را لمس کنند.

این هنرمند وضعیت کنونی هنر چاپ در ایران را چنین توصیف می‌کند: «اگر بخواهیم در سطح کلان به آن نگاه کنیم، متأسفانه یک فاجعه بیشتر نیست. کسانی را هم که شما در این نمایشگاه می‌بینید، نیمی از آنها فقط دوره کوتاهی  از آن را تجربه‌ کرده‌اند و تعدادی هم که متوجه ارزش‌های آن بوده‌اند، عاشقانه آن را پی گرفته‌اند، وگرنه همه می‌دانیم که در ایران آثار چاپ دستی خریدار ندارد.»

محورهای اساسی نمایشگاه از نظر وکیلی این گونه بیان شده‌اند: «در این نمایشگاه سه محور اساسی برای من اهمیت داشت. اول این که در ذهن هنرجو این سؤال ایجاد شود که چرا این همه نقاش در کشورهای غربی این کار را تجربه کرده‌اند؟ و با نگرش آنها و برخوردشان با این مدیوم آشنا شوند. دوم این که کارهایی که هنرمندان معاصر ایران کرده‌اند را ببینند و با کارهای دیگران مقایسه کنند و سوم، کارهای دوره قاجار را مشاهده کنند که در آن دوره چگونه توانسته‌اند آن قدر صریح و ساده میراث تصویری پیش از خود را با زبان چاپ سنگی بیان کنند در حالی که نقاشان معاصر نتوانسته‌اند این تجربه را درونی کنند.»

ابراهیم حقیقی نیز در پاسخ به این سؤال که چرا هنرمندان غربی نسبت به چاپ‌های دستی این همه رغبت نشان داده‌اند و  این اشتیاق از کجا ناشی می‌شود، می‌گوید: «این اشتیاق در تکثیر است. آرتیست‌ها دلشان می‌خواهد با این مدیوم طبع‌آزمایی بکنند. می‌بینیم که تمام آرتیست‌های اروپایی خودشان را در این حیطه آزموده‌اند. هم نقاشان کلاسیک، هم نقاشان مدرن. علاوه بر این، آزمودن تکنیک هم هست. رفتار جدیدی را می‌طلبد و برای نقاشان تجربه متفاوتی است.»

حقیقی در مورد علت کم‌کاری هنرمندان ایرانی در این حیطه می‌گوید: «وقتی چاپ سنگی که در دوره قاجار فعال بود، جایش را به ماشین‌های چاپ جدید می‌دهد و منسوخ می‌شود، دیگر در توان هیچ آرتیست منفردی نبوده که بخواهد کارگاه لیتوگرافی راه بیندازد. اما علاقه‌مندانی که از طریق اروپا با چاپ‌های کالکوگرافی آشنا می‌شوند برای خودشان امکاناتی تأمین می‌کنند که کار کنند و آن هم بسیار اندک است.

 پس کمبود ابزار و نبودن مجری خبره می‌تواند یکی از دلایل کم‌کاری هنرمندان ایرانی باشد. خاطرم هست بعضی هنرمندان وقتی شنیدند کارگاه خانم نوری راه افتاد شروع کردند به کار کردن. مثلاً بهرام دبیری در آن موقع تجربیات بسیار زیبایی  داشت.»

این هنرمند گرافیست در جایی دیگر می‌گوید: «از دیدن آن همه کار که تاکنون در انبار بود و ما ندیده بودیم، یا حتی از دیدن کارهای ایرانی، هیجان زده شدم. از دوباره دیدن کارهای علیرضا اسپهبد که کارهای بسیار زیبایی بود، بسیار خوشحال شدم. یا کارهای خانم امیر ابراهیمی، یا کارهای خانم نوری، پرویز تناولی و یا روحبخش.

دوباره دیدن اینها برای من غنیمت بود. بعضی از کارهای هنرمندان ایرانی را حتی کمتر از تجربیات شاگال یا میرو ندیدم. البته کارهای ضعیفی هم بود و اشکالی نمی‌بینم که این کارها هم بر روی دیوار آمده باشد. در هر حال تجربه‌ای است که آرتیست ما کرده و باید دیده شود. قطعاً اگر این نمایشگاه تداوم داشته با‌شد، دو سال دیگر این وضعیت پالوده می‌شود. بعد از صد سال که هیچ نمایشگاهی نداشته‌ایم طبیعی است که ضعف‌هایی هم در آن باشد.»

حقیقی در پاسخ به این که زمینه‌ها و ریشه‌های این کم‌کاری و عقب‌افتادگی را در چاپ‌های دستی، در کجا باید جستجو کرد، چنین اظهار نظر می‌کند: «من ریشه را در دانشگاه می‌بینم. باید کارگاه‌های چاپ دستی در دانشگاه‌ها احیا شوند. وضعیت فعلی دانشگاه‌ها، در دانشجو رغبت ایجاد نمی‌کند که کار هنری بکند. به نظر من هیچ چاره‌ای جز آموزش دانشگاهی نداریم.

خاطرم هست که یعقوب امدادیان حدود پانزده سال پیش تعداد کمی پرس چاپ دستی تولید کرد، اما به سختی توانست آنها را به فروش برساند. خانم نوری هم که کارگاه چاپ راه‌اندازی کرده بود نتوانست ادامه بدهد، چون خیلی هزینه‌بر است. در تمام جاهای جهان، شهرداری‌ها هستند که در احداث یک چنین کارگاه‌هایی کمک می‌کنند.

 شهرداری‌ ما می‌تواند به این مسئله بیندیشد. اگر دانشگاه‌های ما از یک طرف هنرمندانی را تربیت می‌کنند از طرف دیگر کارگاه‌های این‌چنینی را هم شهرداری‌ها می‌توانند راه‌اندازی کنند و تکنیسین‌های ماهر تربیت کنند. شما تصور کنید اگر در هر  فرهنگسرایی یک کارگاه چاپ دستی درست شود که علاوه بر آموزش، به هنرمندان هم برای اجرای طرح‌هایشان سرویس بدهد، مقداری از این کمبودها جبران خواهد شد.»

چه برنامه‌های جنبی می‌توانست در این نمایشگاه باشد که آن را غنی‌تر کند؟
حقیقی پاسخ می‌دهد: «می‌شود از هنرمندان اروپایی دعوت کرد و مجموعه کارهایشان را به نمایش گذاشت، که فراوانند. باید به تجربیات معاصر آنها نگاه کرد. برگزاری نشست‌های تخصصی و تحلیلی نیز می‌تواند خیلی مفید باشد.»

رضا هدایت نیز چاپ دستی را چنین تعریف می‌کند: «چاپ یک اتفاق غیر منتظره است و به نظر من آموزش چاپ در دانشگاه‌ها خیلی زود شروع می‌شود، در حالی که بعد از رسیدن دانشجو به حد مناسبی از شناخت و توانایی او در طراحی، بایستی فراگیری چاپ شروع شود.»

رضا هدایت تأکید می‌کند: برگزاری ورک شاپ می‌توانست مفید و آموزنده باشد.