مرتضی گودرزی(دیباج) که از محققان و منتقدان هنری معاصر است میگوید که از سال79 پروژهای مطالعاتی و تحقیقاتی را پیرامون هنر دفاعمقدس، در قالب هشت جلد کتاب مرجع در دست تألیف دارد که با گذشت بیش از 10سال، به دلیل عدمحمایت سیستم فرهنگی همچنان روی زمین مانده است. گفتوگوی ما با این پژوهشگر در رابطه با هنر دفاعمقدس است.
- تعریف شما از هنر دفاعمقدس چیست؟ آیا میتوان گفت که این هنر اختصاص به زمان جنگ دارد؟
با توجه به اینکه هنر دفاعمقدس در مقطع بسیار حساس تاریخی در ایران شکل گرفت میتوانیم آن را در دید اول به سه دوره متفاوت تقسیمبندی کنیم. آن چیزی که طی این سالها در هنر اتفاق افتاده، بخشی مربوط به دوره انقلاب است. بخشی دیگر در طول دوران دفاعمقدس و بخش دیگر مربوط به سالهای پس از پایان جنگ است. بنابراین هنر دفاعمقدس صرفا مربوط به زمان جنگ نیست چرا که بهرغم گذشت 24سال از پایان جنگ، ما آثاری داریم که هنوز متاثر از دوران دفاعمقدس آفریده میشود. این خیلی قابل تامل است، برای نسل کنونی که این چه ماجرایی بود که هنوز هم اثر آفریده میشود. این ربطی به سفارش و اینها ندارد. این نیاز جامعه و درک هنرمند است که این کار را انجام میدهد. منتها با گویش خودش انجام میدهد.
- آیا به تفکیک هنری بین آثار هنرمندان دفاعمقدس قائل هستید؟
ببینید در هنر دفاعمقدس در بخش اول ما تعدادی از هنرمندان را داریم که سعی کردند با یک نگاه آینهوار و بسیار سطحی به مقوله جنگ که قابل رؤیت برای عوام بود بپردازند. درنتیجه چون این حالت هنرمند را به انفعال میرساند، در نهایت به یک اکسپرسیون رسیدند. دسته دوم از هنرمندان، اتفاقا با اینکه همه حقیقت جنگ را دیدند، ولی نسبت به این وجه واقعی جنگ بیتفاوت ماندند. دسته سوم هنرمندانی هستند که به یکسویه دیگر، یعنی وجه حماسی جنگ که دفاعمقدس نام گرفت پرداختند که ما روی این وجه تأکید دیگری داریم. این وجه برمیگردد به وجه حقیقت دفاع که اتفاقا مرز خیلی جدی بین ما و آنچه در کشورهای دیگر اتفاق افتاده و مرز ارزشی و اعتقادی ماست؛ و در واقع نوع جهانبینی ما را نشان میدهد که چقدر متفاوت است. لذا وقتی حماسه دفاعمقدس شکل میگیرد در هنر تجلیات زیادی میکند؛ یعنی هنرمند میرود به سمت نوعی سوررئالیسم یا به سمت نوعی فضاسازیهایی که بخشی و نشانههایی از آن در طبیعت و واقعیت است و بخش جدیاش تصویر کردن عالمی است که عالم حقیقی را باید با چشم شهودی دید. در نتیجه هنرمند بخشی را با قوه خیال خودش میسازد. اینجاست که خیلی از حرکتها، حرکتهای عجیب میشود و هنر دفاعمقدس ما سویه تغزلی پیدا میکند که در هنر هیچ دورهای در هیچکدام از جنگها و درگیریهای نظامی سراغ نداریم. این بخش، سویه فرهنگی ماست که در جنگ اتفاق افتاده است.
- با این حال بهنظر میرسد هنر دفاعمقدس در حیطههای مختلف هنری بیشتر وجهی آرمانگرایانه دارد؟
البته شاید بخشی از هنر دفاعمقدس، بیشتر از آنکه ایدهآلیستی و آرمانگرایانه باشد ترکیبی از ایدهآلیسم و رئالیسم را درون خود دارد اما نوع رئالیسمی که در اینجا مطرح است، با رئالیسمی که اساس خود را بر انعکاس واقعیات براساس مشاهده و روایتگری استوار کرده، متفاوت است. در واقع هنرمندان در عرصه انعکاس مشهوداتشان از دفاعمقدس در قالب ساختارهای هنری خود، حقیقت و واقعیت را درهم میآمیختند و میکوشیدند که نادیدنیها و دیدنیها را با هم در آثار خود متجلی کنند. از آنجا که اصولاً ادراک حقیقت برای همگان نیز میسر نیست، انعکاس آنها در قالب رنگ، فرم و امثال آنها و اصولاً ساختارهای بیانی اثر هنری، برای بسیاری که از ادراک این مقوله عاجزند، توهم ایجاد میکند. بهعنوان نمونه اتفاقاتی در عرصه دفاعمقدس به وقوع پیوست، که وقتی مجددا آنها را مطرح میکنیم، برای کسانی که از آنها فاصله گرفتهاند بیشتر به افسانه میماند تا واقعیت. در نتیجه سخن از وقایع و حقایق بزرگ در قالب اثر هنری، روندی نمادین بهخود میگیرد که اجتنابناپذیر است.
- با توجه به اینکه حدود ربع قرن از دوران دفاعمقدس فاصله گرفتهایم، الگوپذیری هنرمندان جوان از آن فضا چگونه باید باشد؟
ببینید همانطور که گفتم هنر جنگ مخصوص به زمان جنگ نیست بلکه یک روح متعهدانهای در هنرمند است؛ یعنی زمانی که جنگی صورت میگیرد و دفاعی در کشور اتفاق میافتد و آن حماسهها خلق میشود، نسبت به این واقعه متعهد است. وقتی متعهد است باید عکسالعمل نشان بدهد. در واقع هنرمندان متعهد در زمان جنگ با توجه به شرایط جامعه، آن آثار را آفریدند. در حال حاضر هم هنرمندان جوان ما، با همان روحیه متعهدانه باید تشخیص بدهند در جامعه چه اتفاقی افتاده تا نسبت به آن آثارشان را بیافرینند. در واقع هنر دفاعمقدس را در دوره جدید معاصرسازی بکنند. البته آثار هنری که در طول جنگ آفریده شدند، بهویژه آنها که در قالبی فاخر و برآمده از دل و جان هنرمندانشان بوده است، قابل قیاس با آثاری که با واسطه زمان و حتی جغرافیا در این عرصه شکل گرفته و خلق شدهاند نیستند.
- چگونه میتوان هنر دفاعمقدس را همچنان حفظ کرد؟
بهنظرم با ثبت و ضبط آثار هنری که در طول جنگ و پس از آن صادقانه آفریده شدهاند و تبیین، ترجمه و رجوع به آنها در محیطهای آموزشی در سطوح مختلف، میتوان آن را حفظ کرد. همچنان که نسبت به مقوله ادبیات و معارف ما در کتابهای مختلف و بسته به سطح و مقطع درسی مطالبی ساده یا پیچیده بیان میشود و تاریخ و زمان خاصی نیز ندارد، مقوله هنر دفاعمقدس هم میتواند و باید اینگونه حمایت شود. البته همه این موارد را ما سعی کردهایم در مجموعهای هشت جلدی ثبت و ضبط کنیم و اینها را در مسیر خطی تاریخی برای نسلهای آینده با تحلیل محتوا ارائه کنیم.
- این مجموعه هشت جلدی شما درباره هنر دفاعمقدس بالاخره چه زمانی به اتمام میرسد؟
این پروژه که از سال79 من به تنهایی روی آن کار میکنم، مجموعهای هشت جلدی است که حدود 17رشته هنری را در بر میگیرد. منابع بسیار عظیمی را پس از سالها تلاش در این زمینه گردآوری کردهام اما انتشار آن نیازمند یک عزم جدیتری است که به ما در این مسیر کمک شود. ما سالهاست که اعلام میکنیم این پروژه روی زمین مانده اما تاکنون هیچ حمایت جدی از این پروژه که پیرامون هنر دفاعمقدس است به عمل نیامده و متأسفانه ثبت و ضبط و تحلیل و انتشار اینها طی این سالها، با بیتفاوتی سیستم فرهنگی ما مواجه شده است. با اینکه بسیاری از هنرمندان و مراکز خارجی به ما در این زمینه مراجعه میکنند اما در داخل کشور صدای هیچکس در نمیآید و نمیپرسند، چرا باید این کار ملی با گذشت بیش از 10سال به نتیجه نرسیده باشد؟ و ما بهشدت گلهمندیم که هنر دفاعمقدس چرا از این نظر غریب مانده!