در دودهه، شهرهای توسعهیافته، سطح معابر خود را توسعه دادند و بزرگراهها در پهنههای جمعیتی مختلف جا باز کردند. اما کمتر شهر توسعه یافتهای بعد از دهه 80میلادی به توسعه معابر بزرگراهی روی آورد و عمدتا تلاش بر این بود تا با توسعه خطوط حملونقل ریلی، مشکل ترافیک شهرها را حل کنند. ولی تهران در آن سالها تنها توانست به طرحی دست یابد که نیاز شریانهای حیاتیاش را رفع کند؛ طرحی که تاکنون تمام و کمال به نتیجه نرسیده است. هر بار در دورهای مدیران شهری به فکر توسعه معابر شهری میافتند و در جهت رفع مشکل ترافیکی شهر اقدام میکنند. اما با گذشت تقریبا نیم قرن از نخستین طرح جامع شهری که در آن طرحهای بزرگراهی نیز پیشبینی شده بود، این روزها مدیران شهری کارهای نکرده را در دست انجام دارند.
دوباره نهضت بزرگراهسازی در تهران به راه افتاده است؛ نهضتی که سالها مدیران مختلف آن را نه شروع کرده و نه به پایان رسانده بودند. اما چند سالی است که این نهضت که نه شروع شده بود و نه تمام، در تهران بهراه افتاده است؛ نهضتی که قرار است شریانهای حیاتی پایتخت را تکمیل کند و کاری که در دهههای گذشته باید اجرا میشد را به نتیجه برساند. هم از این روست که جایی در غرب، بزرگراه شهید خرازی به پیش میرود، جایی در شرق، بزرگراه امامعلی شمال تا جنوب تهران را به هم پیوند میزند، جایی در شمال شرق، بزرگراهی دوطبقه در دست ساخت است در جنوب هم رینگ بیرونی شهر در آزادگان در دست تکمیل است.
در واقع حلقهای که سالها ناتمام بوده با تکمیل این خطوط به یکدیگر وصل میشود و بزرگراههای تهران کریدور دایرهای شکل خود را تکمیل میکنند؛ اگرچه تمامی پروژههایی که در گوشهوکنار شهر در دست اجراست موجب میشود گاه ما چندصباحی با مشکلات ترافیکی ناشی از انجام این پروژهها مواجه شویم. اما تاملی بر کارهای انجام نشده دهههای گذشته و تلاشی که مدیران شهری امروز درصدد انجام آن هستند، گویای واقعیتی است؛ واقعیتی که قرنها پیش رشیدالدین وطواط به زبانی شیواتر گفته بود: گویند صبر کن که تو را صبر بر دهد.