کشورهای اتحادیه اروپا ماههاست که تلاش میکنند آبی بر آتش بحران اقتصادی در کشورهای مختلف این قاره بریزند اما حالا همین بحران پایش را از اقتصاد فراتر گذاشته و دارد در عالم سیاست برای مقامهای اروپایی هر روز بیشتر دردسرساز میشود. اگر بیش از ششدهه قبل جامعه آهن و زغال اروپا برای اتحاد کشورهای اروپایی در دوران جنگ سرد تشکیل شد تا کلید جامعه اقتصادی اروپا و پس از آن تشکیل اتحادیه اروپا زده شود، اکنون اروپا با آتش بحران اقتصادی بار دیگر دارد کابوس تکهتکه شدن و جدایی را بهیاد میآورد. جامعه اقتصادی اروپا در سال۱۹۵۷ با توافقنامه رم بین ششکشور اروپایی شکل گرفت و از آن زمان، با اضافه شدن کشورهای جدید، کشورهای اروپایی بهتدریج هماهنگتر شدند تا در سال۱۹۹۳، توافق ماستریخت چارچوب قانونی کنونی اتحادیه را پایهگذاری کرد.
مسیر حرکت برای اتحاد کشورهای اروپایی در سال۱۹۹۹ با معرفی واحد پول مشترک به نام یورو پیگیری شد تا ۱۷کشور واحد پول ملی خود را یکسان کنند. سیاستمدارانی که به فکر اتحاد کشورهای اروپایی بودند شاید هیچ وقت فکرش را هم نمیکردند این قاره زمانی تصمیم بگیرد که خلاف جهت اتحاد حرکت کند. درحالیکه نظرسنجیها در سالهای اخیر نشان میدهد که شک و شبهه افکار عمومی درباره عملکرد اتحادیه اروپا و منفعت عضویت کشورها در این اتحادیه افزایش یافته است، اکنون بحران اقتصادی موج جدیدی را برای جداییطلبی بهراه انداخته است. مشکلات اقتصادی کشورهایی که روزی آرمان اتحاد و داشتن اروپایی منسجم را داشتند این روزها باعثشده تا جداییطلبان قدرت بیشتری بهدست بیاورند و هر روز بر نفوذ آنها در میان کشورهای مختلف اضافه شود.
در بالکان(شبه جزیرهای در جنوبشرقی اروپا)، مرگ مارشال تیتو جرقه جنگهای خونین را در اروپا زد تا در دهه۱۹۹۰ با فروپاشی یوگسلاوی، سرانجام هفت کشور جدید در اروپا تشکیل شود. دودهه قبل، از منطقه بالکان بهعنوان کانون جداییطلبی و بحران در اروپا یاد میشد اما اکنون از جنوب تا غرب اروپا کانونهای جداییطلبی فعال شدهاند و برخی این گمانهزنی را مطرح میکنند که تاریخ برای اروپا در حال تکرار است.
از کوههای پیرنه تا ارتفاعات اسکاتلند
از کاتالونیای اسپانیا تا اسکاتلند اکنون جداییطلبان در حال قدرتگرفتن در اروپا هستند؛ این واقعیتی است که دیگر همه به آن اذعان دارند و شاید بسیاری بهترین دلیل آن را انتخابات اخیر بلژیک بدانند. همان روزی که دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس توافقنامه برگزاری همهپرسی درباره استقلال اسکاتلند از این کشور را امضا کرد ائتلاف ملیگرای فلاندریها که خواستار جدایی بخش هلندیزبان شمال از بخش فرانسویزبان جنوب بلژیک هستند پیروزی خود را در انتخابات محلی این کشور جشن گرفتند. این دواتفاق همزمان، مهمترین قدمهای جداییطلبان اروپا در عرصه سیاست بود اما همه آن بهحساب نمیآید. جداییطلبان کاتالون هم در اسپانیا در انتظار هستند تا بهزودی با پیروزی در انتخابات محلی خیز بلندی برای جدایی منطقه ثروتمند خود بردارند. آرتور ماس، رئیس منطقه کاتالونیا هم تصمیم دارد تا در عرض چهار سال یک همهپرسی را درباره استقلال این منطقه برگزار کند.
فلاندریها و کاتالونها اکنون خودمختاری زیادی دارند اما تلاش برای مستقل شدن آنها بازهم به اقتصاد بازمیگردد. کاتالونهای ثروتمند و فلاندرها نمیخواهند دیگر به مناطق فقیر کشور خود، یعنی بهترتیب آنتلوثیا (آندلس سابق) و والونیا کمک کنند.
مقامهای این مناطق اعتقاد دارند که با جدایی میتوانند کشور جدیدی داشته باشند که مردم آن خیلی بهتر و با رفاه بیشتری میتوانند زندگی کنند. حتی در آلمان هم که خبری از جداییطلبی نیست سیاستمداران منطقه پررونقی مانند باواریا تلاش میکنند تا در دادگاه به یک پیروزی حقوقی برای متوقف شدن کمک این منطقه به منطقههای فقیر برسند. مقامهای اسکاتلند هم که وضع اقتصادی خیلی خوبی ندارند و از دولت انگلیس یارانه دریافت میکنند بر این عقیده هستند که با کنترل ذخایر نفت و گاز این منطقه میتوانند کشوری داشته باشند که بهتر امورش اداره میشود. براساس توافقنامه امضاشده میان نخستوزیر انگلیس و الکس سالموند، وزیر اول دولت محلی اسکاتلند، پس از ماهها مذاکره قرار است در پاییز سال۲۰۱۴ مردم رأی آری یا نه خود را برای تشکیل کشور مستقل اسکاتلند اعلام کنند. درصورت رأی مثبت مردم به این همهپرسی، پس از ۳۰۰ سال اسکاتلند از زیر پرچم پادشاهی انگلیس بیرون میآید تا اوضاع به قبل از سال۱۷۰۷ بازگردد؛ زمانی که اسکاتلند و انگلیس هرکدام کشوری با پادشاهی مستقل بودند.
ماجرا اما باز هم به اینجا ختم نمیشود. پیشرفتهای کاتالونهای اسپانیا، جداییطلبهای باسک را هم به وجد آورده است. بحران اقتصادی اروپا علاوه بر این در تیرول جنوبی که ثروتمندترین منطقه ایتالیا بهحساب میآید نیرویی جدید به جداییطلبان این منطقه پس از مدتها سکوت و بیتحرکی داده و شعار «از رم جدا شویم» از میان خاطرههای دهههای50 و 60 قرن بیستم باردیگر زنده شده است. حزب راستگرای اتحادیه شمال مخالف هزینه کردن درآمدهای بخش صنعتی و ثروتمند شمال برای بخش فقیرنشین جنوب ایتالیاست، به همینخاطر آنها خواستار خودمختاری بیشتر برای هزینهکردن درآمدهای مالیاتی در منطقه خود شدهاند.
اتحادیه بهشدت نگران
توفان استقلالطلبی برای اتحادیه اروپا که هیچ سازوکاری برای این مسئله ندارد تبدیل به مشکلی جدید شده و مقامهای آن ترجیح دادهاند فعلا تا زمانی که اتفاقی نیفتاده، سکوت اختیار کنند. درحالیکه پس از امضای توافقنامه همهپرسی استقلال اسکاتلند همه منتظر واکنشها در این رابطه بودند، کمیسیون اتحادیه اروپا اعلام کرد که در حال حاضر نسبت به جدایی احتمالی اسکاتلند «هیچ موضعی» نمیگیرد. این مسائل در همه این حس را القا میکند که برای اروپای متحد انگار عقربههای ساعت حالا برعکس حرکت میکنند.
مقامهای اتحادیه اروپا شاید اکنون ترجیح بدهند که در مقابل قدرتگرفتن جداییطلبان در کشورهای مختلف این قاره خود را آرام نشان دهند اما حرکت در مسیر جداشدن تکههایی از اروپا بدون شک آنها را نگران کرده است. بعضی از کارشناسان میگویند که در دهههای آینده ممکن است بیش از ۱۰ دولت جدید در قاره اروپا بهوجود آید. اما براساس قوانین اتحادیه اروپا هر کشوری برای عضویت در این اتحادیه باید رأی مثبت همه اعضا را داشته باشد. کشورهای جدید درصورت تشکیل در اروپا، باید مانند عضوی جدید، مسیر و راهی طولانی را طی کنند؛ همان مسیری که بهعنوان نمونه ترکیه سالهاست که با آن درگیر است و هنوز هم درباره آن به نتیجه نرسیده است. برخی از اعضای اتحادیه اروپا تمایلی برای واردشدن کشورهای جدید ندارند چون به عقیده آنها این مسئله میتواند جداییطلبی را مانند یک ویروس در همه اروپا گسترش دهد. به عقیده این کشورها ورود راحت برای این اعضای تازه متولدشده بهمعنای مهر تأییدی بر جداییطلبی است. این مسئله بهمعنای این است که کشورهای جدید که بیشتر آنها بهخاطر مسائل اقتصادی تشکیل شدهاند تا مدت زیادی از بدنه اتحادیه اروپا جدا خواهند بود.
علاوه بر این به اصطلاح «مینی کشورهای» جدید اروپا درصورت تشکیل میتوانند به روابط اتحادیه اروپا با کشورهای دیگر ازجمله آمریکا صدمه بزنند. بهعنوان نمونه الکس سالموند، وزیر اول دولت محلی اسکاتلند، اعلام کرده که درصورت رأی مثبت به همهپرسی، کشور مستقل اسکاتلند خارج از پیمان ناتو خواهد بود، زیردریاییهای هستهای انگلیس از آبهای این کشور جدید خارج خواهند شد و نیروی نظامی مستقل با هشت تا ۱۰ هزار نیرو تشکیل خواهد داد.
بالکانیزاسیون اروپا؟
مقامهای اتحادیه اروپا میدانند که اتحادیهای با یکپارچگی کمتر در عرصه دیپلماتیک و نظامی، قدرت بسیار کمتری دارد. جداییطلبان اتا که بهدنبال تشکیل یک کشور مستقل در تمام مناطق باسک هستند مدتها دست به اقدامهای مسلحانه میزدند که کشتهشدن حداقل ۸۰۰ نفر را در چند دهه بهدنبال داشت. هرچند جداییطلبان کنونی اروپا دستزدن به خشونت را رد کردهاند اما گروههایی هم هنوز وجود دارند که درصورت برآورده نشدن خواستههایشان از راههای دیپلماتیک، توسل به گزینه سلاح برای استقلال را همچنان دور از دسترس نمیدانند، به همینخاطر است که برخی دولتهای اروپایی با توسل به تاکتیک هراسافکنی تلاش میکنند تا جلوی حمایت مردم از جداییطلبی را بگیرند. بهعنوان نمونه، ماریانو راجوی، نخستوزیر محافظهکار اسپانیا، هشدار داده است که هر منطقهای که خواستار استقلال شود از اتحادیه اروپا اخراج خواهد شد. مقامهای انگلیس هم اعلام کردهاند که اسکاتلند درصورت جدا شدن از انگلیس نمیتواند بهصورت خودکار به اتحادیه اروپا بپیوندد.
همیشه پای پول در میان است
دولتهای اروپایی که با مشکلات شدید اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند برای دریافت کمکهای اتحادیه اروپا مجبور به اجرای سیاستهای سخت ریاضت اقتصادی و افزایش مالیاتها شدهاند. این سیاستها هرچند دخل و خرج کشورها را منظم میکند تا کسری بودجه آنها را کاهش دهد اما در مقابل مانند یک شمشیر دولبه نارضایتی اجتماعی را افزایش داده است. این همان موقعیتی است که جنبشهای جداییطلب اروپا به خوبی در حال استفاده از آن هستند و به مردم اعلام میکنند که درصورت تشکیل کشوری مستقل دیگر نیازی به رفتن زیر بار مالیاتهای سنگین و دادن ثروت خود به منطقههای فقیر نیستند. بارت دی ویور، رئیس حزب جداییطلب اتحاد نوین فلاماند که در انتخابات محلی بلژیک به پیروزی رسید، چند وقت پیش برای نشان دادن این مسئله و جلب حمایت مردم از تشکیل کشور مستقل، ۱۲ کامیون را با اسکناسهای جعلی ۵۰ یورویی پر کرد تا ارزش ۲۰۰ میلیون یورویی که فلاندرها در شمال به والونها در جنوب میپردازند مثل یک تئاتر نشان دهد. مقامهای کاتالونیا هم اعلام کردهاند که هشتدرصد از اقتصاد ۲۶۰ میلیارد دلاری این منطقه بهعنوان مالیات به مادرید میرسد و هیچ وقت برای کمک به این منطقه خرج نمیشود. واقعیت این است که مردم مناطق جداییطلب بیشتر از اینکه به فکر یک کشور جدید باشند میخواهند زندگی راحتتری داشته باشند و خود را از یک اقتصاد بحرانزده جدا کنند. بحران اقتصادی باعث شده تا در اروپا بادهای جداییطلبی اکنون به توفانی شدید تبدیل شود که احتمالا کسی دیگر نمیتواند بهراحتی جلوی آن را بگیرد.