را روی خروجی خبرگزاریها خواندم آهی از نهادم برآمد که چطور یک مقام مسئول درحوزه سلامت کشور وضعیت بهوجود آمده در این حوزه را بحرانی تلقی نمیکند؟کافی است این مسئول محترم یک روز، فقط یک روز جای خبرنگار حوزه سلامت یک روزنامه بنشیند تا درد دلها و مشکلات مردمی را که عزیزانشان بیمار هستند بشنود. با شنیدن درد دل مادر یا پدری که تماس میگیرد و درحالیکه اشک میریزد از ما میخواهدکه کمکش کنیم ،کافی است که پی ببریم حوزه سلامت بهشدت بیمار است و خود چشمانتظار تیم پزشکی حاذقی که بتواند درمانش کند.
همین چند روز پیش مردی با ما تماس گرفت و گفت که همسرش سرطان دارد و به هر دری زده نتوانسته دارویش را پیدا کند و به همین دلیل حال همسرش خوب نیست و ممکن است شریک زندگیاش را از دست بدهد و همین چند روز پیش یک نوجوان 15ساله مبتلا به هموفیلی بهدلیل دسترسی نداشتن به دارو جان خود را از دست داد. آیا فوت یک نوجوان، آن هم بهدلیل نبود دارو، بحران نیست؟ آیا وقتی ارز مورد نیاز برای تهیه دارو تأمین نمیشود، این مسئله نمیتواند بحران جدی ایجاد کند؟
نمیدانم تعریف برخی از مسئولین از بحران چیست اما همینقدر میدانم که مبتلاشدن فردی از اعضای خانواده به یک بیماری صعبالعلاج خود بهتنهایی یک بحران است، چه رسد به اینکه داروی آن بیماری سخت، یافت هم نشود. واقعیت این است که حوزه سلامت نهتنها سخت بیمار است که با بحرانهای جدی نیز روبهروست و این واقعیت تلخ وقتی تلختر میشود که همه خوب میدانیم که انسان محور توسعه است اما با وجود این، از کنار سلامت جسمی و روانیاش به راحتی میگذریم.
بیماری حوزه سلامت در ایران، اتفاقا جدی است چرا که نه یک درد که دردهای متعدد و موازی بسیاری دارد. به گفته کارشناسان این حوزه، ازسه هزار و 150میلیارد تومانی که قرار بود از محل مازاد درآمد نفت به بخش سلامت اختصاص یابد، فقط دومیلیارد تومان اختصاص داده شده است. سهم مردم در پرداخت هزینههای سلامت روزبهروز در حال افزایش است.
در تهیه و ذخیرهسازی دارو و علاوه بر آن تأمین ارز و واردات دارو مشکل وجود دارد. طرح پزشک خانواده که آن همه متولیان امر سلامت از مزیتها و ضرورت اجرای آن برای برطرف کردن مشکلات سلامت در کشور میگفتند خود مشکل بودجه دارد. بیمهها به بیمارستانهای دولتی بدهی دارند و بیمارستانهای دولتی به شرکتهای پخش دارو و بسیاری مشکلات دیگر. از همه مهمتر اینکه وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز اعلام کرده است که میزان تورم در بخش سلامت بیش از تورم موجود در جامعه است؛ بنابراین وقتی بالاترین مقام سلامت در کشور چنین میگوید آیا باز باید بگوییم که حوزه سلامت با بحران روبهرو نیست؟
بهنظر میرسد که حوزه سلامت در کشور باید بهطور اورژانسی و البته دقیق معاینه شود چرا که بیماری آن جدی است و نیاز به درمان اساسی دارد و هدر دادن وقت یعنی اهمیت ندادن به جسم، جان و روان انسانهایی که بدون آنها حرف زدن از توسعه و پیشرفت، تنها یک شعار است.