به گزارش هنرآنلاین؛ مهدی منعم از نخستین عکاسانی است که درعکسهایش معلولان جنگی، قربانیان مین، جانبازان شیمیایی را به تصویر کشیده است. او در سال 1339 در رشت به دنیا آمده و در سال 1357 فعالیت عکاسی خود را با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است و با این که سالهاست که جنگ تحمیلی ایران و عراق به پایان رسیده است اما او همچنان قربانیان جنگ را فراموش نکرده است و همچنان روند زندگی آنها را در عکس هایش به نمایش میگذارد. با مهدی منعم پیرامون فعالیت اش و نمایشگاه اخیرش در گالری راه ابریشم گفت وگو کردهایم.
- چگونه پا به دنیای عکاسی گذاشتید؟
مثل خیلی کسان دیگر نا خواسته وارد این حیطه شدم و اصلا کار خبری هم نمی کردم. به طوراتفاقی با سیف الله صمدیان آشنا شدم و آن زمان صمدیان مسول بخش عکس خبرگزاری ایرنا بود و این آشنایی زمینه همکاری مستمر من با واحد عکس خبرگزاری ایرنا بود. اما کارجدی ام را زمانی آغاز کردم که به عکاسی به مناطق جنگ زده رفتم.
- چرا از عکاسی خبری فاصله گرفتید؟
درخبرگزاری ایرنا اتفاقاتی رخ داد که موجب جدایی من و برخی عکاسان از خبرگزاری ایرنا شد، یک وقفه دو ساله عکاسی خبری نکردم و بعد از آن چون به تنهایی نمی توانستم طرح عکاسی از جانبازان و شیمیایی ها را به واسطه نامه نگاری های متعددش انجام بدهم، این طرح را از سال 1367 به مدت 10 سال در بنیاد جانبازان پی گرفتم.
- آیا در تمام این سال ها تنها عکاسی مستند اجتماعی کردهاید؟
بله. به نظر من یک عکاس مستند اجتماعی در هر شرایطی که قرار می گیرد نباید نسبت به سرنوشت کشورش و اتفاقاتی که رخ می دهد بی اعتنا باشد، همین موضوع موجب می شود که من درهیچ شرایطی تصمیم نگیرم که دوربین ام را زمین بگذارم. بارها برای من پیش آمده است که برای عکاسی از یک پروژه مجبور شده ام که بخشی از امکانات زندگی ام را به فروش و یا قید فراهم کردن خیلی امکانات را برای فرزندانم بزنم و عکاسی کنم. الان هم که به پشت سرم نگاه می کنم بازهم همین کار را می کردم.
- با توجه به این که شما همواره روی موضوع جانبازان کار کرده اید برخوردتان با سایر سوژه هایی که در عکاسی دنبال کرده اید چگونه است؟
شیوه کار من به این صورت است که ازپیش تصمیم نمی گیرم که روی چه سوژه ای کار کنم، وقتی در مجیط قرار می گیرم اجازه می دهم آشنایی میان من و محیط اتفاق بیفتد و بعد دوربین ام را به دست می گیرم.
- باتوجه به این که بخش عمده عکاسی شما انسانها بودهاند چگونه با سوژههایتان ارتباط میگیرید؟
تمام آدم ها رگ خواب خاص خودشان را دارند و یک عکاس باید جز عکاسی خیلی چیزهای دیگری نیز بلد باشد و عکاسی کلا یک تقابل دوسویه است و یک خوب نتیجه یک تفاهم است.به نظرمن بخش عمده کار یک عکاس معطوف به فراهم کردن فضایی است که سوژه احساس نکند که قصد سواستفاده از او دارم.
- با توجه به این که شما بخش عمده تاریخ ایران را در سه دهه اخیر به تصویر کشیده اید، چرا تنها به انتشار یک کتاب عکس اکتفا کردید و آن هم با هزینه شخصی؟
متاسفانه در کشور ما کتاب عکس متولی ندارد و خودعکاس نمی دانم باید عکس بگیرد یا دنبال ناشر و فروش کتاب اش باشد. من با این که بخش عمده عکس هایم درباره جنگ است و بودجه های موازی و بسیاری دراین زمینه هزینه می شود اما بخش دولتی تاکنون نخواسته روی انتشار عکس های من کار کند و من سه سال پیش با مضاربه که گرفتم کتاب قربانیان را منتشر کردم با این که ناشر این کتاب خودم بودم، نهادهای دولتی حتی یک نسخه از کتاب من را نخریدند، در چتین شرایطی واقعا من بودجه ای ندارم که عکس هایم را منتشر کنم.جالب است که بدانید که کتاب قربانیان جنگ یکی از معدود کتاب های عکاسی است که درباره آنها بسیاری نوشته اند و نشریه حرفه هنرمند که یکی از معتبرترین نشریات هنری است در شماره آخرش 19 صفحه به این کتاب اختصاص داده است. ترجیح می دهم عکاسی کنم و امیدوار می مانم که روزی هم امکاناتی برای عکس هایم فراهم شود. متاسفانه بسیاری هستند که اگر مجموعه های عکس هایشان را جستجو کنید، پنج عکس خوب پیدا نمی کنید اما همین افراد بهترین امکانات را دراختیار دارند.
- باتوجه به نمایشگاه های متعددی که در داخل کشور برپا کرده اید در نمایشگاه اخیرتان که در گالری راه ابریشم برپا خواهد شد چه عکس های را به نمایش خواهید گذاشت؟
درنمایشگاه اخیرم که در گالری راه ابریشم از روز جمعه 22 دی ماه برپا می شود، 10 عکس که سوژه اصلی آن زنان هستند را به نمایش می گذارم، زنانی که درمقاطع سنی متفاوت.
- در عکسی که به عنوان عکس کاتولوگ نمایشگاهتان منتشر شده است، بیننده احساس میکند که با یک نمایشگاه عکس چیدمانی با موضوع زن روبرو میشود، آیا این گفته درست است؟
خیر. من هیچ گاه در پی عکاسی چیدمانی نبوده ام و دراین نمایشگاه من 10 عکس مستقل که تنها زنان خط ارتباط آن ها هستند را به نمایش گذاشته ام. متاسفانه این روزها وقتی در عکسی زنی با چادر مشاهده می شود، همه فکر می کنند که چادرگرافی کرده ای، ما باید در نظربگیریم که چادر پوشش بیش از نیمی از زنان ایرانی است و حضور زن چادری در عکس صرفا نمی تواند یک کار چیدمانی باشد.
- چرا نام این نمایشگاه را یاداشت های ناتمام گذاشتهاید؟
با توجه به این که دغدغه اصلی من جانبازان و شیمیایی ها بوده اند، هرگز فرصت نکرده ام بسیاری از مجموعه هایم را کامل کنم و ناتمام مانده اند و این عکس ها هم گزیده ای از مجموعه های ناتمام من هستند. در این عکس ها سعی کرده ام که رابطه انسالن با طبیعت را نشان بدهم.
- باتوجه به این که شما در کنار عکاسی از جانبازان سوژه های متعددی را دنبال می کنید چرا یک مجموعه را در این نمایشگاه درمعرض دید نگذاشتید؟
پیشتر قرار بود که من عکس های زنان جنوب را در این نمایشگاه به نمایش بگذارم اما زمانی که قرار بود که عکس ها را برای چاپ آماده کنم، اتفاقی رخ داد و اطلاعاتم از روی هارد کامپیوتر از دست رفت و تا بازیابی این عکس ها من زمان را از دست می دادم، از این تصمیم گرفتم که تک عکس هایم را به نمایش بگذارم.
- عکسهای این نمایشگاه را چقدر قیمت گذاری کرده اید و چند نسخه دارند؟
هنوز قیمت عکس ها مشخص نشده است و براساس قیمت گذاری عکس ها، تعداد نسخه عکس ها متفاوت است.این عکس ها در اندازه 70 در 100 چاپ شده اند و همه عکسها در فرم قاب جای گرفتهاند.
- با توجه به این که شما در سه سال گذشته دو نمایشگاه در گالری راه ابریشم برپا کرده اید، آیا هنرمند گالری راه ابریشم به شمار می روید؟
من در این سال ها هیچ گاه نخواسته ام که جز مجموعه ای باشم اما اگر گالری راه ابریشم با فراهم کردن امکان نمایش عکس هایم، به من این فرصت و امکان را داده باشد که در شمار هنرمندان این گالری قرار گیرم، باعث افتخار و خوشخالی من است. گالری راه ابریشم در دورانی که هیچ نهادی به عکس های قربانیان جنگ اقبالی نشان نمی دهد، به من این امکان را داد که عکس هایم را به نمایش بگذارم و این برای من اتفاق بسیار فرخندهای است.
گفت وگو: مریم آموسا