این در شرایطی انجام شد که نیروهای امنیتی روسیه با حضور وسیع خود مسکو را به یک دژ در محاصره تبدیل کرده بودند بطوری که بعضی از خبرنگاران تعداد نیروهای امنیتی را از تظاهرکنندگان بیشتر اعلام کردند.
از آنجا که تعداد زیادی از تظاهرکنندگان دستگیر شدند در اثر برخوردی که بین پلیس و مردم پیش آمد عده ای زخمی شدند اما کسی کشته نشد.
با وجود آنکه این تظاهرات در فردای همان روز در سن پترزبورگ هم ادامه یافت اما دولت توانست از گسترش دامنه تظاهرات جلوگیری کند. به دلیل آنکه روسیه در سالهای اخیر کمتر چنین صحنههای خشونت آمیزی را تجربه کرده بود خبرگزاریها ی غربی سعی کردند پوشش همه جانبه ای به آن بدهند.
درعین حال روز شنبه طرفداران پوتین نیز در مرکز شهر مسکو حدود 15 هزارنفر از فعالان گارد جوانان وابسته به حزب روسیه نیزراهپیمایی موافقان به راه انداخته بودند.
این اقدامات که به صورت آرام برگزار شد، بیشتر شبیه یک جشن بود، جوانان تصاویری از ولادیمیر پوتین در دست داشته و پلاکاردهایی با ابرازلطف نسبت به وی حمل میکردند و تصاویر دشمنان رئیس جمهور را نیز به زباله آغشته کرده بودند.
به دور از جنجالهای مرکز شهر مسکو، تظاهرات دیگری نیز از سوی دیمیتری راگوزین رهبر حزب جدید روسیه بزرگ نیز صورت گرفت.
راهپیمایی مخالفان که مدتها بود ائتلاف موسوم به «روسیه دیگر» حکومت را به آن تهدید میکرد چندان هم مستمر و پرجمعیت برگزار نشد و با توجه به شیوههای بکار گرفته شده از سوی ترتیب دهندگان آن بیشتر یک اقدام نمادین برای وارد شدن در عرصه انتخابات روسیه محسوب میشود.
به نظر میرسد که بین وقایع روی داده درروزهای شنبه و یکشنبه مسکو و سن پترزبورگ با اظهارات علنی بوریس برزوفسکی میلیاردر ناراضی روسیه که در تبعید خودخواسته در لندن زندگی میکند، ارتباط منطقی وجود دارد.
او در گفتگو با خبرنگاران در خصوص این که درصدد به راه انداختن انقلابی در روسیه است گفت به همه مخالفان پوتین برای سرنگونی حکومتش کمک مالی می کند.
چند روز قبل از آن نیز گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در خصوص دموکراسی و حقوق بشر منتشر شد که در آن به تامین مالی سازمانهای مخالف در روسیه توجه خاصی شده بود.
این گزارش اگرچه اعتراض رسمی روسیه را در پی داشت اما به خوبی نشان می داد که امریکا برای پوتین نقشههایی در سر میپروراند.
به نظر میرسد اقدامات جدی، کاملا برنامه ریزی شده و پیگیرانهای از سوی آمریکا در حال انجام است.آمریکا قصد دارد از هر نیرو و شخصیتی که قادر به تاثیرگذاری بر روند اوضاع روسیه و بی ثبات کردن اوضاع داخلی این کشورباشد، برای رسیدن به هدف خویش استفاده کند.
ویکتور کوزنیتسوف، نماینده دومای روسیه معتقد است که در شرایط کنونی، روسیه تحت فشار بارزی قرار دارد و حملات اطلاعاتی بر ضد آن انجام میشود تا در جامعه روسیه شکاف ایجاد شود.
به باور تحلیلگران روسیه، آمریکا با سازماندهی تظاهرات و کمک به مخالفین پوتین تلاش دارد از یکسو امتیاز بیشتری را از پوتین در این 14 ماهی که از دوران ریاست جمهوریاش باقی مانده است بدست آورد و از سوی دیگر خود را برای کار کردن با روسیه بعد از پوتین آماده سازد.
مخالفین پوتین چه کسانی هستند؟
میخائیل دوگین، رئیس مرکز تجزیه و تحلیل ژئوپلیتیکی روسیه در مصاحبه با روزنامه نزاویسما یاگازتا چاپ مسکو میگوید:«حیات سیاسی روسیه بخصوص در عرصه فعالیت احزاب سیاسی و سیستم انتخاباتی روسیه به گونهای است که نیروهای سیاسی طرفدار آمریکا، نظیر افرادی مثل کاسپاروف، کاسیانوف، ریژکوف و لیمونوف، کوچکترین شانسی برای موفقیت ندارند.
در ایالات متحده آمریکا به منظور توسعه دموکراسی دراوراسیا، علنا مبلغ یک میلیارد ودویست میلیون دلارهزینه شده است که مبلغ قابل توجهی است ولی این پول اصولا صرف ایجاد یک حزب سیاسی نخواهد شد چرا که جامعه روسیه اصولا با هدایتهایی که از خارج صورت بگیرد بشدت مخالفت میکنند.
در چنین شرایطی تنها یک راه باقی میماند و آن بی ثبات ساختن سیستم سیاسی روسیه به گونهای است که با از بین بردن آن، شرایط لازم برای بروز انقلاب مهیا شود.»
واقعیت آن است که در حال حاضر مخالفین پوتین تیم نامتجانسی از چپهای افراطی تا ملی گرایان تندرو و لیبرالهای طرفدار غرب را شامل میشوند که برسر مبارزه با پوتین با هم متحد شدهاند.
از آنجا که روسیه درسال آینده میلادی انتخابات ریاست جمهوری را در پیش دارد و پوتین دوره ریاست جمهوریاش در خرداد ماه 87 به پایان می رسد.
مخالفان او میدانند که او نمیخواهد برای سومین بار کاندیدا شود چرا که بر طبق قانون اساسی روسیه بیش از دو بار پی در پی نمیتواند کاندیدا شود بنابراین آنها از هم اکنون با برگزاری تظاهرات تلاش میکنند مانع از به قدرت رسیدن متحدان آقای پوتین در روسیه شوند.
افرادی نظیر سرگئی ایوانف معاون اول نخست وزیر و یا مدمدوف دیگر معاون اول نخست وزیر روسیه که هر دو شانس انتخاب دارند. برای مخالفان پوتین در واقع به عنوان کارگزاران او محسوب میشوند و آنها معتقدند در صورت انتخاب ایوانف یا مدمدوف حکومت پوتین در سایه ادامه مییابد.
احزاب مخالف دولت از جمله اتحاد دمکراتیک روسیه ؛ ناسیونال بلشویک و جنبش روسیه دیگر و جبهه متحد مدنی با این مشکل اساسی روبرو هستند که کارنامه عملکرد پوتین هم از لحاظ اقتصادی به دلیل افزایش قابل توجه قیمت نفت در سالهای اخیر، وضعیت بسیار بهتری نسبت به سال 2000 دارد که پوتین زمام امور را از یلتسین تحویل گرفت و هم از لحاظ سیاسی با کنترل بحران چچن و حل و فصل مشکلات قومی در این کشور اوضاع نسبتا پایداری در روسیه حاکم شده است که مخالفان را خلع سلاح تبلیغاتی کرده است. بنابراین آنها سوژه مناسبی برای جلب توجه مردم ندارند.
با وجود آنکه رابطه نزدیکی بین تحولات روسیه با اوکراین و قرقیزستان مشاهده میشود اما برخلاف اوکراین و قرقیزستان به نظر نمیرسد طرح آمریکا برای تغییرات آرام در روسیه به نتیجه برسد. انقلاب در روسیه سیاه یا سفید است. انقلاب رنگی آن هم از طریق به کار گیری قدرت نرم به جایی نمیرسد.