با تصویب قانون «تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی» که در 12آبان ماه سال گذشته پس از تصویب مجلس به تایید شورای نگهبان رسید، وضعیت تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی تا رسیدن به سن 18 سالگی مشخص شد بنا بر این قانون این قبیل کودکان، با داشتن مدارک هویت و ثبت تابعیت پدر بعد از 18 سالگی میتوانند تصمیم بگیرند که تابعیت یکی از والدین خود را داشته باشند.
آنچه مسلم است این قانون وضعیت کودکانی را که دارای مدارک هویتی و ثبت ازدواج باشند تا حدودی مشخص کرده، اما مشکلی که در این میان وجود دارد نامشخص بودن وضعیت کودکانی است که حاصل ازدواجهای غیرقانونی ولیکن شرعی هستند و تعداد آنها در کشور ما نیز به دلیل مهاجرت نزدیک به 2 میلیونی افغان به ایران به دهها هزار مورد کودک میرسد که بنا بر کنوانسیون دفاع از حقوق کودکان، حقوق اسلامی و انسانی که کشور ما نیز به آنها پایبند است، این کودکان حق استفاده از امکانات گوناگون آموزشی، بهداشتی و معیشتی را دارند و اما عملاً به دلیل نداشتن مدارک هویتی به شکلی قاچاقی و غیر قانونی از آن استفاده میکنند.
کریستین سالازار نماینده یونیسف در ایران در نشستی که با موضوع «ثبت تولد کودکان افغان در ایران» برگزار شد، گفت: کودکانی که اقامت آنها ثبت نشده از آسیبپذیرترین کودکان در ایران هستند و در سفری که ما به مناطقی از حاشیههای شهر زاهدان داشتیم وضعیت این خانوادهها بسیار پیچیده بود چندین و چند هزار کودک دسترسی به امکانات بهداشتی و آموزشی نداشتند و مادران آنها در حالتی افسرده و پدرانشان در بیکاری به سر میبردند.
ایران یکی از کشورهایی بوده که تعداد زیادی از پناهندگان را در خود جای داده است، سیاستهای زیادی وجود دارد که باید تغییر کند.
عبدالغفور آرزو، کاردار سفارت افغانستان در ایران نیز در این نشست گفت: جنگهای کمونیستی و جنگهای داخلی افغانستان که تاکنون نیز آثار آن وجود دارد ویرانیهای زیادی را بر کشور افغانستان حاکم کرد که به عنوان مثال فقط در جنگ با طرفداران شوروی در مدت سه روز 25 هزار نفر از مردم شهید شدند.
از سوی دیگر در سالهایی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، دو نگاه و دو نگرش در برابر هم صفآرایی کردند. مردم ایران هم مرزها را باز گذاشتند و مهاجرت بر مبنای اعتقادات و ارزشهای دینی آغاز شد و به دلیل نوپا بودن جمهوری اسلامی قوانینی در این خصوص تدوین نشد و حکایت انصار و مجاهدین دوباره بین مردم دو کشور تکرار شد.
وی افزود: حضور مهاجرین در چارچوب بینالمللی ساماندهی نشد و مهاجرین به عنوان برادران دینی پذیرفته شدند و برای مردم افغانستان در همه شهرها در کنار برادران دینی زمینه زندگی فراهم شد، اما در زیر چتر حمایتهای دولتی قرار نگرفتند بلکه در زیر چتر حمایت عاطفی بودند و افغانها برادروار همه جا زندگی کردند و در مدارس درس خواندند ولی بعد از آن بحث حمایتهای اجتماعی پیش آمد و مهاجران آرام آرام به آوارگان تغییر نام دادند.
عبدالغفور آرزو همچنین گفت: تعداد مهاجرینی که در آن سالها اسنادی داشتند نزدیک به 970 هزار نفر بود و بیش از یک میلیون نفر به دلیل رفت و برگشت و مشکلات افغانستان دوباره و چندباره مهاجرت کردند و فاقد کارت هویت بودند و به طور تقریبی630 هزار کودک در این سالها متولد شدند و در واقع سه نسل در این 30سال در ایران زندگی کردند، درس خواندند و در کنار برادران دینی خود زندگی کردند.
وی گفت: در حال حاضر 130 هزار دانشآموز افغان در ایران درس میخوانند که عدم دسترسی به مدارس کافی باعث بوجود آمدن مدارس خودگردان شد و588 باب مدرسه خودگردان 70 هزار کودک را در خود جای دادند که زنان ایرانی و افغان آنها را آموزش میدهند.
کاردار افغانستان همچنین گفت: به قول فرانتیس فانون «آوارگان، نفرینشدگان زمینند». کودکان از همه بیشتر و دختران افغان و ایرانی که با مردان ایرانی و افغان ازدواج کردهاند از مهمترین مشکلات افغانها هستند.
وی گفت: برخی آمارهای ایرانی حاکی از بیهویتی 200هزار کودک در ایران است که تعدادی از آنها تا 18سالگی وضعیتشان مشخص میشود.
وضعیت نامناسب افغانستان هم بر این مشکل میافزاید: 80 درصد مدارس ما ویران شده و 2 میلیون دانشآموز در زیر چادر درس میخوانند، یک میلیون کودک یتیم و 70هزار زن بیهمسر و 60هزار کودک کار تنها در کابل و قاچاق کودکان از مشکلاتی است که مانع بازگشت افغانها به کشورشان میشود و علیرغم برخی اظهارات فضای مهاجرت را همچنان بیرونق باقی گذاشته است.
استون بروتی، نماینده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ایران نیز در این نشست گفت: مشکلات پناهندگان اغلب مشکل تاریخی است، جمعیت افغانها در ایران 10 درصد کل جمعیت افغانها را تشکیل میدهد و از سوی دیگر یکسیوپنجم جمعیت ایران را این افراد شامل میشوند. کشور ایران سالهای سال میزبان این جمعیت بوده و این افراد تاثیرات زیادی بر بهداشت، تحصیل و آموزش و هر نوع حمایتهای اجتماعی دیگر میگذارد.
وجود این تعداد زیاد و وجوه مشترکی که با یکدیگر دارند، اینگونه نیست که کاری با یکدیگر نداشته باشند و در واقع مشکل بسیار بزرگ است و بحث مشارکت در اینجا مطرح است.وی افزود: سخنان من در مورد کودکانی است که هم مشکل قانونی و هم مشکل غیر قانونی دارند. ثبت نشدن کودکان پناهنده مشکلی است که در بسیاری کشورها وجود دارد و آنها هم در زمان زندگی و هم زمانی که میخواهند به کشور خود بازگردند با مشکل مواجه هستند.
بروتی افزود: مادر مورد سخاوتمندی مردم ایران نسبت به برادران افغان خود کاملاً آگاه هستیم و این در زندگی، دستیابی آنها به مدرسه و سلامت و هر چیز دیگری موثر است.وی گفت: این مشکل بزرگی است که یک میلیون نفر نتوانند به شکل قانونی زندگی کنند؛ این هم برای دولت و هم برای مردم مشکلساز میشود. خاص بودن وضعیت اینها برنامهریزی جامع میخواهد به ویژه خیلی از آنها نمیخواهند بروند و بهتر بگوییم نمیتوانند که بروند.
دکتر پورمنتی، مدیر کل حقوقی ثبت احوال نیز در این باره گفت: موضوع تابعیت را باید از داشتن شناسنامه تفکیک کرد و هیچ کنوانسیونی موضوع تابعیت را مطرح نکرده، ضمن اینکه همه کودکان تبعه دولت افغانستان هستند و اینکه حتماً باید شناسنامه ایرانی بگیرند بحث درستی نیست. بلکه این موضوع مطرح است که باید هویت داشته باشند و اسناد هویتی بدست آورند.
وی افزود: وزارت کشور نیز بر اساس قانون، ثبت ولادت را به فرمانداریهای هر شهر محول کرده و تحمیل کردن تابعیت کار درستی نیست بلکه اینها باید تا 18 سالگی مدارکی داشته باشند تا بتوانند از امکانات آموزشی و بهداشتی استفاده بکنند و پس از 18 سالگی با اختیار خود آنها تابعیتشان مشخص شود. در مورد فرزندان با مادر ایرانی هم به پدران افغان پاسپورت داده میشود و فرزندان دارای تابعیت هم میتوانند به مدرسه بروند و از شرایط لازم استفاده کنند.