او به همراه برادرش محمدعلی خواجهنوری، همچنان سبک موسیقی فلامنگو را حفظ کردهاند؛ سبکی که به ذائقه مخاطبان ایرنی خوش میآید.البته آنها رکورددار اجراهای زنده هم هستند. با او درباره وضعیت موسیقی پاپ کشور و سبک جدیدی که با تلقیق موسیقی اصیل و نواحی ایران با موسیقی پاپ و فلامنگو ایجاد کردهاند صحبت کردیم.
- وضعیت موسیقی پاپ امروز را چگونه میبینید؟
- اوضاع خیلی جالبی نیست. خیلی از بچههای نسل اول کنار کشیدهاند. کارهای خوب، خیلی کمتر تولید میشود. انگار موسیقی پاپ رو به بیراهه میرود. بوی خوبی به مشام نمیرسد.
- بیایید برگردیم به سال 75 سالی که با احیای موسیقی پاپ مواجه میشویم. آثاری تولید شدند که خیلی با استقبال عموم مواجه شدند. الان بیشتر از 10 سال از آن روزها میگذرد.
ما از سال 70 کارمان را شروع کردیم. چند اجرای مختلف داشتیم و در سال 75، آلبوم «آرزوها» را ارائه کردیم. آن موقع، اهالی موسیقی، روی سبکهای خوبی کار میکردند. آن موقع کارها، معمولاً بدون کلام بود.
کمکم صدای خوانندگانی با مختصات پاپ هم وارد این نوع موسیقی شد. البته آن موقع هم مشکلاتی وجود داشت. ذهنیتها هم نسبت به موسیقی خیلی مثبت نبود. کارها را برای مسئولان میگذاشتیم. میدیدند که کارها خیلی سنگین و موقر است و با موسیقی سخیف وارداتی آن سوی آبها متفاوت است.
به مرور گروههای بیشتری تشکیل شدند و خوانندگانی که معمولاً صداهایشان تکراری بود و مابه ازایی هم داشتند.کارهایی که ارائه میشد، حتی آنها که تقلیدی بودند، هم از استانداردهایی برخوردار بودند. روی آهنگ و تنظیمها کار شده بود.
شعرهای سخیف شنیده نمیشد اما در آن مقطع هم حمایتهایی از یک قشر خاص انجام میشد که بعضیها نسبت به آن اعتراض داشتند. هر چند الان، باید گفت که صد رحمت به آن زمان. شاید شعرها تکراری بود یا آهنگها چندان جدید نبودند، اما حداقل مستهجن نبودند.
- چگونه این شرایط به وجود میآید؟
در آن مقطع شرکتهای موسیقی زیادی تأسیس شدند. شرکتهای توزیعکننده سابق، با مساعد دیدن شرایط، به سمت تولید رفتند و از این پس سلیقه آنها بود که باید اعمال میشد. اوایل کار، آنها کار هنرمندان را فقط پخش میکردند، گویی که با آن موافق هم نبودند. اما ماجرا کمکم وارد فاز جدیدی شد.
یادم میآید کارم را برای انتشار به یکی از شرکتهای توزیعکننده ارائه کردم که گفتند، این کارها را توزیع نمیکنیم. میگفت: «فرهاد، آمده سراغ من و قبول نکردم کارش را منتشر کنم.»
بچهها مراجعه میکردند و جواب میشنیدند که شش و هشت میخواهیم.ذائقه خودشان را اعمال میکردند. از درون این اتفاقات، یک نوع مافیا شکل گرفت. شعرهای مبتذل، آهنگهای سطح پایین و موسیقی سخیف بیش از همیشه مورد توجه آن عده قرار گرفت.
- خب اگر مخاطب، آن موسیقی را نمیپذیرفت که آنها موفق نمیشدند.
- آنها خیلی حرفهای عمل کردند. جلوی توزیع موسیقی خوب و سنگین را گرفتند. همه چیز دست خودشان بود. مگر اینکه یک هنرمند راضی میشد مطابق سلیقه آنها عمل کند که خب همان چیزی بود که آنها میخواستند.
یک روش دیگر هم اعمال شد. در عرض یک هفته، یک کار غیرمجاز در تیراژ میلیونی منتشر میشد و بعد هم میگفتند که معلوم نیست از کجا توزیع شده. مگر میشود آن هم در تمام کشور. هر جا میرفتی، این آلبوم غیرمجاز را میشنیدی و کسانی که قبلاً کار خوب میکردند، نمیتوانستند با آنها رقابت کنند.
- آیا این توزیع غیرمجاز برای خود خواننده هم منفعت مالی به همراه دارد.
بله، شاید بعضیها پول ماجرا برایشان مهم نیست و صرفاً برای شهرت کار میکنند. اما خب برای کسی که پشت سر هم آلبوم تولید میکند، حتماً سود دارد. یک تجارت زیرزمینی است. علاوه بر آن، تمام کسانی که در این سالها، آثارشان پرفروش بوده، به همین شکل عمل کردهاند. اول چند کارغیرمجاز ارائه میکنند و بعد آلبومهای اصلی منتشر میشود.
- خب پس چرا این آثار پرفروش میشوند.
- وقتی ذائقه مخاطب فقط به یک نوع خوراک عادت میکند طبیعی است که این اتفاق هم میافتد. دوست دارید یک غذای سالم سنتی بخورید اما چون رستوران، فقط فستفود دارد، مجبوری برای رفع گرسنگی به همان رضایت بدهی و بعد کمکم به موسیقیهای دیگر توجهی نشان نمیدهی.
در کانالهای غیرمجاز هم که فقط آهنگهای بسیار سطحی و بسیار مبتذل شنیده میشود، اما این سبک موسیقی، نمیماند. امروز میآید و فردا فراموش میشود. با این حال، خیلیها هم هستند که موسیقی خوب و سالم میخواهند اما این نوع موسیقی در دسترسشان نیست.
- اگر اجاز بدهید، مسیر بحث را اینگونه تغییر دهیم. در این فضا، به هر حال باید نوآوریهایی هم انجام شود تا موسیقی پاپ سالم، آنطور که شما میگویید، هم بتواند جوانان را راضی کند. خود شما در این زمینه کاری کردهاید؟
بله، ما به سمت موسیقی تلفیقی رفتهایم.
- قبل از شما تعداد کمی از جمله مسعود شعاری بودند که به این نوع موسیقی توجه نشان دادند اما این فعالیتها ادامه پیدا نکرد یا خیلی نتوانست بازار ویژهای ایجاد کند.
ما از سال 80 فعالیتهای تلفیقیمان را آغاز کردیم. اولین اجرای زنده را همراه با استاد ذوالفنون داشتیم که با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد. فضای تلفیقی را با تقابل گیتار و سهتار ایجاد کردیم. یکجور تقابل شرق و غرب. بعضیها با سهتار، به سبک جاز مینوازند. اما ما این کار را نکردیم. این کار تلفیقی نیست. ممکن است کار جالبی هم از آب دربیاید، اما تلفیقی نیست.
- به نظر شما، تعریف موسیقی تلفیقی چیست؟
در ساخت آهنگ تلفیقی باید تمام سازها، قالب ملودی را به خود بگیرند. ما حتی کوک گیتار را هم عوض کردیم. کوک گیتار را ایرانی نکردیم اما سعی کردیم آن حس نزدیک شرق و غرب در نوای گیتارمان آشکار شود. این تلفیق را میتوان بین سبکهای مختلف هم ایجاد کرد.
- آیا موسیقی تلفیقی شما با استقبال مخاطبان هم مواجه شد؟
بله، شگفتانگیز بود. در شیراز، چابهار، رشت اجراهای مختلفی داشتیم که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. در این موفقیت حس زیباییشناسی استاد ذوالفنون خیلی مؤثر بود.
- اصلاً ماجرای پیوستن آقای ذوالفنون به گروه شما چه بود؛ معمولاً نوازندگان سنتی و کلاسیک دید خوبی نسبت به موسیقی پاپ ندارند. اما ایشان با شما همکاری کرد؟
ما به ایشان پیشنهاد همکاری دادیم. ایدههایمان را گفتیم و ایشان پذیرفتند.
- ایشان گاردی نسبت به موسیقی شما نداشتند. به هر حال ژانر موسیقی شما، پاپ است.
درست است. منتها همه اینگونه نیستند. وقتی نوع کار را شنیدند. استقبال کردند. کما اینکه بعد از همکاری مشترک با استاد ذوالفنون، نوع کار را به موسیقی نواحی هم بسط دادیم. در قالب موسیقی خراسانی، موسیقی کردی و... با آقای عبدالله امینی و عزیز تنها همکاری کردیم.
آنها با وجود اینکه در سبک خودشان استادند، اما از این پروژه استقبال کردند. در کنسرت سعدآباد، جوانها به شدت از اجرای آقای امینی و تنها استقبال کردند. به سراغ نوازندههای برجسته موسیقیهای نواحی دیگر هم رفتهایم که به زودی آنها هم به گوشتان خواهند رسید.
- این سبک موسیقی شاید برای خارجیها هم جذاب باشد.
دقیقاً در یکی از اجراها 2 دسته افراد حضور داشتند. تعدادی از مدیران نظامی کشور به همراه سفیران کشورهای خارجی. برنامه اما با استقبال گرم هر دو گروه مواجه شد. سفیر اسپانیا به کنسرت ما آمده بود و گفت که با موسیقی ما ارتباط بسیار خوبی برقرار کرده.
- سبک اصلی شما فلامنگو است. اما حالا به این سمت رفتهاید، چرا؟
ریشه گیتار از ایران است. زریاب کسی بوده که سازی شبیه گیتار مدرن را به اندلس برد و آن را در مدرسه موسیقی که تأسیس کرده بود، بسط داد. این ریشه شرقی خودش را در این تلفیق نشان میدهد. ما به ریشه خودمان بازگشتهایم.