اتاق کار محمدرضا سحاب، مدیر «مؤسسهی جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب» پر از نقشه و اطلس و کرههای جغرافیایی است.
کتابهای مربوط به جغرافی همه جا دیده میشوند و تصاویر و نقاشیهای دیگر اعضای این خانواده که همگی در همین زمینه فعالیت میکردند، روی دیوارها و بالای کتابخانهها به چشم میخورند. سحاب از اسامی شناخته شده در زمینهی تهیه و انتشار نقشههای جغرافیایی است.
- چرا مؤسسهی شما به این شکل خانوادگی اداره شده است. الآن معمولاً فرزندان علاقه ندارند حرفهی پدر را ادامه دهند؟
دلیل این اتفاق به ماهیت کار برمی گردد. کارتوگرافی (نقشهنگاری) کاری است که اگر یک نفر آن را شروع میکرد تا پایان عمرش ناقص میماند و عمر یک نفر برای به پایان رساندن آن کافی نبود. در دیگر نقاط جهان هم مؤسسههای نقشهنگاری بهصورت خانوادگی و در چند نسل اداره میشوند.
- پس پدر و پدربزرگ شما با این اندیشه که فرزندانشان راه آنان را ادامه دهند کار را شروع کردند.
پدربزرگ من استاد ابوالقاسم سحاب در سال۱۲۶۶ در تفرش به دنیا آمد و از کودکی در مدارس محلی تحصیل کرد او در ادامهی تحصیل، علوم جدید و زبانهای فرانسوی، آلمانی و انگلیسی را هم یاد گرفت. او پس از آمدن به تهران به کار معلمی پرداخت. همزمان در روزنامهها به نوشتن مقاله و سرودن شعر میپرداخت. ابوالقاسم سحاب در مجموع 72 عنوان کتاب نوشته که بیشترشان تاریخیاند و در بین آنها کتابهای جغرافیایی هم وجود دارد. او و پدر من استاد عباس سحاب مؤسسهی جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب را در سال 1315بنیانگذاری کردند و 20 سال بعد پدربزرگم فوت کرد.
- و پسر راه پدر را ادامه داد.
بله، پدرم متولد 1300 خورشیدی بود و از همان ابتدای تحصیل تمام تمرکز خود را بر نقشهنگاری گذاشت. او در دبیرستان اولین نقشهی خودش را روی یک کاغذ کالک کشید که الآن هم ما این نقشه را داریم. همچنان که از تابلوهای نقاشیاش نگهداری میکنیم. او برای تهیهی نقشههای مناطق گوناگون ایران به بیش از 30هزار شهر و روستا سفر کرد و در سال ۱۳۳۴ با همکاری مؤسسهی کلمبوس آلمان، نخستین کره جغرافیایی را به خط و زبان فارسی تولید کرد. مؤسسهی سحاب بهخاطر تلاشهای او رشد کرد و پا گرفت.
- پس مؤسسههای خارجی نقشهنگاری باید تا به حال چندین نسل را به خود دیده باشند.
کار نقشهنگاری بهصورت متمرکز بعد از رنسانس و مخصوصاً بعد از کشف قارهی آمریکا شروع شد. محققان اروپائی نقشههای افرادی مانند ادریسی، بیرونی و صفاقسی و دیگر جغرافیدانان مسلمان را جمع کردند و با استفاده از آنها نقشهنگاری جدید را شروع کردند. بد نیست بدانید که یکی از مورخین تاریخ کارتوگرافی، در پژوهشی ثابت کرده که خطوط نقشههای استخری تشابه زیادی با شیوهی رسم خطوط در نقشههای مترو امروزی دارد. الآن مؤسسهای اروپائی در حال فعالیت نقشهنگاری است که 270 سال عمر دارد و نسل هشتم خانواده در آن کار میکنند.
- تغییرات جدید و اتفاقات سیاسی باعث نشده این سلسلهها قطع شود.
مؤسسهی «یوستوس پرتس» سال 1785 میلادی در آلمان تأسیس شده است. بعد از جنگ دوم جهانی، مدیری که نسل هفتم این خانواده محسوب میشد و در دوران جنگ سرد، در آلمان شرقی مؤسسه را اداره میکرد، بهخاطر مشکلاتی که دولت کمونیستی درست کرده بود، نمیتوانست کارش را ادامه دهد. او در سال 1953 با بچهی کوچکش به آلمان غربی فرار کرد و در آنجا شعبهی دوم یوستوس پرتس را تأسیس کرد. اما قبل از پایان جنگ سرد فوت کرد. کارکنان مؤسسه آن را حفظ کردند تا پسر به سن قانونی رسید و به او تحویل دادند. بعد از وحدت دو آلمان، مؤسسهها دوباره به هم پیوستند ولی آن پسر که نسل هشتم مؤسسه بود، یک بار به من گفت که ادارهی شعبهی شرقی مشکل است، زیرا شعبهی غربی با شش کارمند و شعبهی شرقی با 170 کارمند کار میکند، بنابراین مخارج زیادی داشت. با این حال هنوز هم این مؤسسه کار میکند و فعال است. نکتهی جالبی که در آثار این مؤسسه میتوان مشاهده کرد، نقشهی تهران و اطراف آن ترسیم «اشتال خان» رئیس پستخانهی ایران در زمان ناصرالدین شاه در این مؤسسه در آلمان به چاپ رسیده است.
- ولی هر کار طولانی، ممکن است مدتی به مشکل برخورد کند و تعطیل شود.
کار نقشهنگاری را نمیتوان با امور تجاری مقایسه کرد، زیرا اگر با هدف کسب درآمد انجام شود، ماندگار نخواهد شد. این کار فرهنگی است و باید با این دید انجام شود. مؤسسهای هست که در سال 1883 تأسیس شده و از آن زمان نقشه چاپ میکرده، در حالیکه تهیه و ترسیم و چاپ نقشه سختترین نوع چاپ است.
- با این حساب باید نقشهنگاری و انتشار آن از حرفههای قدیمی در کشورهای توسعه یافته باشد. چرا این کار در کشور ما جایگاه خودش را پیدا نکرده؟
یکی از دلایلش این است که برای جذب نوجوانان به این رشته زمینهی مساعد را فراهم نکردهایم. این نوجوانان در آینده مسئولانی میشوند که میتوانند تصمیمهای مهمی بگیرند و در تمام آنها به اطلاعات جغرافیایی نیاز دارند، ولی چون در آن زمان اهمیت نقشه را درک نکردهاند، از آن استفادهی صحیح نمیکنند. زمانی که میخواستند صنایع ذوبآهن اصفهان را طراحی و احداث بکنند جایی انتخاب شد که از منابع سنگ آهن و ذغالسنگ فاصله زیادی داشت. حالامشخص شده که مشکل کمبود آب هم دارد.
- پس مشکلات محیط زیستی ما هم نتیجه همین کارهای غیر علمی است.
بله الآن دریاچهی ارومیه مورد توجه همه است. زمانی بود که میخواستند از میانه این دریاچه جاده بکشند. در کشورهای دیگر مثل ژاپن و دانمارک هم روی دریا و دریاچه پل زدهاند ولی پلی که شرایط زیست محیطی را عوض نکند و جریانهای طبیعی را به هم نزند. اما در دریاچهی ارومیه کوه را کندند و سنگ و خاکش را توی دریاچه ریختند. سنگها در بستر دریاچه فرو رفت و مسیر حرکت آب را قطع کرد، این شروع مشکل بود. یا اینکه برای تأمین آب کشاورزی و شرب، بی مطالعه سدهای زیادی زدند، تاجریان آب ورودی به دریاچه را مهار کنند. نیت خوبی داشتند ولی دریاچه را خشک کردند.
- مشکل آلودگی هوای تهران هم با استفاده از نقشه قابل حل بود.
البته. من خودم در جریان طراحی نقشهی جامع تهران در سال 1352 بودم. تهران از 22 سال قبل بدون ضابطه رشد کرد و به وضع امروزی رسید در حالی که برای زندگی چهار میلیون نفر ظرفیت داشت. در جریان رشد آن و ساخت بناهای گوناگون نه از دانش جغرافی استفاده شد و نه از کسانی که این اطلاعات را بهصورت دقیق داشتند کمک گرفته شد. با این وجود، طرحهایی بود که بر اساس آن میتوانستیم این مشکلات را کنترل کنیم. حالا ترافیک آزار دهنده و آلودگی شدید به همه آسیب میزند.
- نمیشود یک اطلس کامل برای پشتوانه علمی تمام این طرحها درست کرد؟
چرا، ما از سال 72 موضوع طرح اطلس ملی را مطرح کردیم. باید مانند کشورهای پیشرفتهی جهان، یک مرجع دقیق علمی جغرافیایی داشته باشیم و با اتکا به آن طرحهای مختلف عمرانی، اقتصادی، فرهنگی و ... مورد مطالعه و تصمیمگیری مسئولان قرار گیرد.
- در این زمینه به نقشههایی برای آموزش به نوجوانان هم نیاز داریم؟
در مورد اطلسهای آموزشی نیز نسخههایی برای نوجوانان لازم است تا با رنگ و طراحی مناسب باعث علاقهمندی آنها شود. الآن اطلسهای جهانی به محیط زیست اهمیت زیادی میدهند و ما هم باید نقشههای آموزشی نوجوانان را با همین ویژگی طراحی کنیم.
- در شهرستانها هم از محصولات جغرافیایی استقبال می کنند؟
اتفاقاً نوجوانان شهرستانی بیشتر از تهرانیها به نقشه اهمیت میدهند. از زمانی که مؤسسهی سحاب کارش را شروع کرد با این پدیده مواجه بودیم. پیش میآمد که نوجوانی برای ما نامه میفرستاد و میخواست برایش نقشه بفرستیم، ولی پول کافی نفرستاده بود یا اصلاً پولی نداشت. دراین موارد شادروان استاد سحاب نقشه را رایگان برایش ارسال میکرد.
- چرا نام خلیجفارس اهمیت دارد؟
مؤسسهی سحاب برای دفاع از نام خلیج فارس هم زیاد فعالیت کرده است. از جمله تولید و انتشار کتاب «خلیجفارس در نقشههای کهن»، «مجموعهی مصوّر تاریخی خلیج فارس» علاوه بر گردآوری و انتشار اسنادی دیگر در این زمینه. از محمدرضا سحاب دربارهی بنیان این مشکل و دلیل اهمیت آن میپرسیم.
- دریاها و کوهها اسامی مختلفی در فرهنگهای گوناگون دارند. چرا نام خلیج فارس اینقدر برای ما اهمیت پیدا کرده؟
اگر بحث دربارهی نام خلیج فارس یک موضوع تاریخی و علمی بود، هیچ اشکالی نداشت که اسامی مختلفی داشته باشد. شرایط دریای خزر اینطور است. «بطلمیوس» نام این دریا را هیرکانی نوشته بود و «استخری» خزر. بعد از اسلام آن را بحر خزر مینامیدند. دریای مازندران و دریای قزوین هم اسامی دیگر آن است. در زبانهای اروپایی به این دریا «کاسپین» میگویند.
- یعنی موضوع خلیج فارس یک موضوع کاملاً سیاسی است؟
دقیقاً. خلیج فارس در طول تاریخ همین نام را داشته، ولی جمال عبدالناصر حاکم مصر که در جنگ شکست خورده بود بهخاطر اینکه آن موضوع را تحتالشعاع قرار دهد بحث نام مجعول «خلیج عربی» را مطرح کرد، ولی دولت ایران در همان زمان واکنش مناسبی نشان نداد. البته قبل از آن نیز کسانی مانند عبدالکریم قاسم در عراق هم این نام ساخنگی را عنوان کرده بودند تا در اختلافات مرزی خود با ایران از آن استفاده کنند. زمانی که کشور مصر و عبدالناصر ریاست اتحادیهی عرب را برعهده داشتند دستوری برای استفاده از آن نام جعلی صادر کردند و بقیه کشورهای عربی هم با گسترش «پان عربیسم» شروع به تحریف نام خلیج فارس کردند. باید دولت ایران واکنش مناسبی در برابر اتحادیهی عرب نشان میداد.
- اروپاییان هم در این تغییرنام نقش داشتند؟
بله آنها به این اختلاف دامن میزدند. «سرچارلز بلگریو» که کارگزار بریتانیا و مشاور شیخ بحرین بود، در کتاب «ساحل دزدان» مینویسد: «خلیج فارس که عربها به آن «خلیج عربی» میگویند و ما بهخاطر رعایت ادب از این اسم استفاده میکنیم.» در حالیکه در زمان نوشتن این کتاب اصلاً از این نام جعلی استفاده نمیشد.
نقشهخوانی در مدرسه
زمانی که خانواده و فامیل نمرههای یک دانشآموز را میپرسند سراغ ریاضی و زبان میروند و کمتر کسی از درس جغرافی سؤال میکند. گویا این درس در میان درسهای دیگر اهمیت زیادی ندارد. خود دانشآموزان هم علاقهی چندانی به جغرافی نشان نمیدهند. قسمت مهمی از فعالیتهای مؤسسهی سحاب صرف تهیهی منابع آموزشی برای مدارس میشود. محمدرضا سحاب دربارهی آموزش جغرافی و اهمیت استفاده از نقشه در این درس حرفهای زیادی دارد.
تیراژ اطلس آموزشی در ایران 20 هزار جلد است و در ژاپن 800 هزار تا یکمیلیون جلد. باید از سنین کم نوجوانان را با نقشه آشنا کرد تا به اهمیت آن پی ببرند. متأسفانه در آموزش و پرورش به این موضوع اهمیت زیادی داده نمی شود. گاهی اوقات گفته میشود که آموزش صحیح احتیاج به هزینه دارد، ولی تهیهی نقشه در مقابل دیگر هزینهها زیاد نیست. تنها باید به دیوار کلاس یک میخ زد و نقشه را آویزان کرد. این حداقل امکانات است.
بعد از امکانات، این معلم است که باید توجه دانشآموز را جلب کند. اگر نوع آموزش اصلاح شود، خود دانشآموزان علاقه پیدا میکنند که به سفرهای علمی بروند و برخی از این جلوههای جغرافیایی را ببینند. اینجا دیگر تختهسیاه کافی نیست و باید دانشآموزان را به طبیعت برد تا سوار خودرو از جادههای کوهستانی بالا بروند و از ابرها رد شوند و دنیای اطراف خود را کشف کنند، دنیایی که قبلاً فقط روی کاغذ آن را دیده بودند.
ما الآن در مرحلهی تهیهی نقشهی مناسب و قانع کردن مسئولان مدارس برای کاربرد آنها هستیم. اما مگر نوجوان ایرانی از نوجوان آلمانی استعداد کمتری دارد؟ آلمان یکی از کشورهای پیشرو در نقشهنگاری است و دلیلش این است که از کودکی به این دست استعدادها اهمیت میدهد. زمانی که برای یک نمایشگاه به این کشور رفته بودم، سوار تاکسیای شدم که رانندهاش از مهاجران خاورمیانه بود. وقتی فهمید ایرانی هستم گفت چهرههای نخبه و سرشناس ما شاعر، ولی نخبگان اینجا مهندساند، زیرا بچههایشان با «لگو» بازی میکنند.
عکسها: مهبد فروزان