آمارهای جمع‌آوری شده در سال‌91 نشان می‌دهد که سن امید به زندگی 20سال افزایش یافته است و برهمین اساس سن بازنشستگی نیز افزایش پیدا خواهد کرد که در تمام کشورهای دنیا اینگونه است.

  با وجود این چگونگی ارائه خدمات به بازنشستگان و حمایت نهادهای عمومی و دولتی از این تنه تنومند جامعه، خود چالش‌های جدیدی را برای برنامه‌نویسی‌های آینده دولت‌ها در پی خواهد داشت. فراهم آوردن شرایط رفاهی و زندگی، تأمین دسترسی به خدمات درمانی مورد نیاز و پرکردن ساعات اوقات فراغت برای این گروه، ازجمله سرفصل‌هایی است که همواره مورد چالش بوده است.

در این میان گروه هدف یعنی خود بازنشستگان نیز با این مقوله به نوعی درگیر هستند. پذیرش بازنشستگی خود مرحله مهمی است که بسیاری از ما به‌طور معمول آن ‌را نادیده گرفته و سعی در عقب راندن آن داریم؛ هرچند فشارهای مالی و اقتصادی مهم‌ترین عامل در پذیرش یا عدم‌پذیریش بازنشستگی است.

افزایش امید به زندگی که در نهایت سن رسیدن به بازنشستگی را نیز تغییر داده، ما را با گزینه‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌سازد؛ اینکه کی و چگونه و در چه شرایطی قصد بازنشستگی داشته و تا قبل از رسیدن به این مرحله چه اقداماتی را باید انجام دهیم. پیگیری بیمه‌های مکمل برای دوران بازنشستگی و بیمه‌های عمر و... همه در راستای یافتن رفاه بیشتر در زمان بازنشستگی پیگیری می‌شود.

به گفته مینو اعرابی، روانشناس و کارشناس ارشد مشاوره، برخی از بازنشستگی‌ها به‌تدریج صورت می‌گیرد. در واقع افراد شرایط پیرامون خود را به‌گونه‌ای طراحی و تنظیم می‌کنند که بعد از فراهم شدن شرایط مورد نظر آنها، از کار بازنشسته شوند. این شرایط به استطاعت مالی، عوامل شخصی و شغلی، عوامل فردی و تعهد شخص به‌کار و محیط کار، میزان مزایای بازنشستگی، میزان جذابیت یا انزجار از محیط و یا خود کار، میزان انعطاف‌پذیری افراد برای پذیرش ادامه کار یا تجربه فضای جدید کاری، میزان تمایلات به اوقات فراغت و موضوعاتی از این دست بستگی دارد. اما در تمام این شرایط یک نکته در چگونگی پذیرش بازنشستگان تأثیر‌گذار است و آن ارتباط فرد با موقعیت کاری‌اش است. طبیعی است که هر چقدر موقعیت شغلی افراد بعد از گذشت 30 الی 35سال بالاتر باشد و در کنار آن از عزت نفس بالاتری نیز برخوردار باشند، با تنش کمتری مرحله بازنشستگی خود را شروع می‌کنند.

اما همیشه شرایط به نفع باتجربه‌ها و موسفیدکرده‌ها نیست. در شرایطی که بسیاری از کارفرمایان ترجیح می‌دهند دستمزد کمتری پرداخت کرده و حجم تعهدات خود را کاهش دهند، بسیار پیش آمده که با پیشنهاد بسته‌های اقتصادی قابل توجه افراد را به بازنشستگی پیش از موعد دعوت کرده و جوان‌ترها را با نیروی جوانی، خلاقیت، دستمزد و تعهدات مالی کمتر جایگزین آنها می‌کنند.

به گفته این کارشناس ارشد مشاوره، رسیدن افراد به سن بازنشستگی، جنسیت، قومیت و فرهنگ تا حدزیادی تأثیر‌گذار است؛ به‌عنوان مثال برخی اقوام در ایران هستند که بنا به باور و سنن آنها مرد باید تا آخرین روز زندگی کار کند و طبیعی است که بازنشستگی برای مردی در این قوم در سن 60 و حتی 65سالگی به سختی قابل‌پذیرش است.

سازگاری با بازنشستگی

اعرابی با اشاره به این نکته که سازگاری با بازنشستگی فرایندی است که می‌تواند تا حدودی میزان استرس را در این مرحله کاهش دهد، می‌گوید: اگر فرد آمادگی لازم را برای بازنشستگی نداشته باشد، ممکن است در این فرایند هویت فردی و شخصی خود را از دست داده و عزت نفسش تنزل پیدا کند و در نهایت این امر برای وی و اعضای خانواده‌اش تبدیل به یک فرایند استراس‌زا شود. در این شرایط فرد ممکن است دچار افسردگی شده و به محدود کردن روابط اجتماعی خود بپردازد اما در مقابل گروه دیگری وجود دارند که با خوشحالی محل کار خود را ترک گفته و با بازنشستگی احساس خوبی را تجربه می‌کنند. این افراد به‌طور معمول در محیط کاری خود همواره با استرس و فشار روبه‌رو بوده‌اند و از بازنشستگی خود استقبال می‌کنند. این افراد به سادگی با استرس‌های ناشی از بازنشستگی کنار آمده و چالش‌های گروه پیشین را ندارند.

این مشاور ارشد به گروه دیگری نیز اشاره دارد که سوای شرایط سخت یا سهل کار و یا میزان علاقه‌مندی آنها به ادامه کار تأکید می‌کند این افراد دارای مدیریت شخصی هستند و پیش از شروع بازنشستگی برای این دوران خود به برنامه‌ریزی می‌پردازند. چه بسا این برنامه‌ریزی می‌تواند در راستای ادامه کار و کسب درآمد یا کسب تجربیات جدید و هیجان‌انگیز باشد.

هرچند به تعبیر اعرابی گستردگی حمایت‌های اجتماعی استرس‌های ناشی از بازنشستگی را کاهش می‌دهد، می‌توان افراد را قبل از بروز هرگونه افسردگی با گروه‌های فعال در جامعه آشنا کرد که از آن جمله می‌توان به گروه‌های ورزش‌های صبحگاهی، گروه‌ها و انجمن‌های خیریه و تشکل‌های مردمی و حتی گروه‌های فعال در مراکزی همچون خانه‌های سلامت در شهرداری‌ها اشاره کرد که به‌طور معمول برای بازنشستگان و سالمندان برنامه‌های تفریحی، آموزشی و درمانی ترتیب می‌دهند.

وی با تأکید بر این موضوع که به‌طور معمول زنان بازنشسته مشارکت بیشتری را در فعالیت‌های اجتماعی و خیریه از خود نشان می‌دهند می‌گوید: تجربه نشان داده که مردها در این زمینه از خود مقاومت نشان می‌دهند. به‌عنوان مثال وقتی از بسیاری از این مردان بازنشسته که بدون هدف روی صندلی پارک‌ها نشسته و وقت می‌گذرانند، سؤال می‌شود که چرا برای پر کردن اوقات فراغت و پیوستن به گروه‌های همسن به خانه‌های سلامت و یا فرهنگسراها مراجعه نمی‌کنید می‌گویند که حوصله ندارند اما در مقابل، زنان بازنشسته با اینکه بسیاری از آنها دارای سن بالا هستند و سال‌های طولانی از بازنشستگی آنها می‌گذرد با جدیت بیشتری در امور اجتماعی مشارکت می‌کنند.

رضایت از شریک زندگی

بازنشستگی و چگونگی روبه‌رو شدن با آن تا حدودی به میزان رضایت از زندگی مشترک بازمی‌گردد. رضایت از همسر و زندگی مشترک، زبان مشترک و اهداف مشترک بسیاری از استرس‌های شروع بازنشستگی را کاهش داده و برای فرد رضایت خاطر و احساس آرامش را به ارمغان می‌آورد. در مقابل درصورتی که این میزان تفاهم و علاقه‌مندی درگذر این سال‌ها شکل نگرفته باشد، حضور مرد در خانه و مخدوش شدن حریم تنهایی زن، منجر به بروز اختلافات و جدل‌هایی می‌شود که گذران دوران بازنشستگی را با سختی همراه خواهد کرد.

بازنشستگی و سالمندی موفق

چگونه می‌توان با یک بازنشستگی موفق دوره سالمندی موفقی را سپری کرد؟ این پرسشی است که شاید برای بسیاری از ما مطرح شده باشد. البته برای پاسخ به این پرسش کلان نظریه‌های متفاوتی وجود دارد. به گفته اعرابی افراد می‌توانند با خودشناسی اجتماعی و بازیافت خود و غلبه بر ناتوانی‌ها و تقویت توانایی‌ها، ضایعات زندگی خود را به حداقل رسانده و دستاوردهای موفق زندگی‌شان را به حداکثر برسانند.

برنامه‌ریزی برای گذران دوره بازنشستگی و سپری کردن اوقات فراغت یکی از بخش‌های مهم این خودشناسی است. وی با تأکید بر داشتن هدف برای «خودهای ممکن» به‌ویژه برای بازنشستگان ادامه می‌دهد: وقتی به‌طور روزمره و حتی سالیان سال درگیر کاری بوده و در یک مسیر مشخص قرار داشته و حرکت می‌کنیم شاید کمتر مجالی برای پرداختن به «خودهای ممکن» خود را داشته باشیم. بسیاری از ما قبل از بازنشستگی دارای رویاها و آرزوهایی هستیم که دوست داریم در نخستین فرصت ممکن به آنها پرداخته و آنها را به‌دست آوریم. این همان خودهای ممکن است که با برنامه‌ریزی و هدفگذاری می‌توان در دوران بازنشستگی به آنها دست یافت. در نتیجه سلامت جسم و روان خود را معطوف به دستیابی به‌خودهای ممکن کرده و خویشتن پذیری خود را تقویت می‌کنیم. فراگیری یک موسیقی، نقاشی، هرگونه فعالیت هنری، نگارش کتاب و زندگینامه و هر خواسته دیگر جزو خودهای ممکن ما قرار می‌گیرد که دستیابی به آنها در زمان مقرر و تعیین شده به نوعی رضایت از خود و زندگی را به همراه دارد.

تدبیری برای حفظ منزلت

همه ما روزی از محل کارمان خداحافظی می‌کنیم. این خداحافظی از محل کار برای برخی بعد از 30 سال کار و رفت‌وآمد در یک ساختمان ثابت اتفاق می‌افتد. این وابستگی برای کارکنان ادارات دولتی بیشتر از دیگر گروه‌ها اتفاق می‌افتد و شاید بازنشستگی و رفتن و دیگر برنگشتن و خداحافظی از ساختمانی که 30سال تمام با همه پیچ و خم‌های آن آشنایی داشتند به‌مراتب سخت‌تر از معلمی باشد که هر چند سال را در یک مدرسه گذرانده است. شاید به همین علت این افراد سخت‌تر پا به مرحله بازنشستگی می‌گذارند.

اعرابی بر این باور است که مدیران مجامع و ادارات و سازمان‌ها می‌توانند نقش بسزایی در کاهش این فشار و استرس داشته باشند و با اتصال به مراکز مختلف فرهنگی و ورزشی و برقراری پیوند کارمندان خود با این نهادها، ارتباط بازنشستگان را با همکاران خود حفظ کرده و حتی در همان دوران کار و اشتغال گروه‌های همسن و همسنخ را در کنار یکدیگر قرار داده و علائق مشترک را برای ادامه همکاری و کار فراهم آورند تا از این طریق فردی که با عنوان بازنشسته از مجموعه جدا می‌شود، دچار خلأ نشده و پیوند عاطفی خود را با محل کار سابق خود حفظ کند.

شکل‌گیری نهادهای مردمی با مشارکت بازنشستگان و راه‌اندازی گروه‌های فعال اجتماعی ازجمله اقداماتی است که می‌توان آنها را در میان بازنشستگان تقویت کرد؛ چرا که آنها افرادی با کوله‌باری ازتجربه هستند که به‌طور معمول کوتاه‌ترین و امن‌ترین راه را پیشنهاد می‌دهند.