همشهری آنلاین: از دیدگاه مفسران و محدثان شیعه و اهل سنت آیات بسیاری دربارۀ امام علی(ع) نازل شده و خاطرنشان ساخته اند که منظور از واژه های شهید، شاهد، مشهود، ذکر، نور، هدی، صادق، مصدق، صدیق، فضل، رحمت، نعمت، «والذی عنده علم الکتاب و...» آن انسان والاست که در مورد هریک از نامها و واژه ها، یک یا چند روایت رسیده است.

خبرگزاری مهر: قرآن شریف تنها به اشاره هایی روشنگر در موردشخصیت والای امیرمؤمنان و رفتار و کردار خداپسندانه و شکوه بارش بسنده نکرده بلکه در آیات بسیاری در مورد خاندان وحی و رسالت در درجه نخست و آنگاه دیگر توحیدگرایان و ایمان آوردگان سخن گفته است که امیرمؤمنان علی(ع) سرآمد آنان است. در این مورد از پیامبر گرامی(ص) آورده اند که فرمود: «ما انزل الله آیة فیها « یا ایها الذّین آمنو» إلاّ و علیٌّ رأسها و أمیرها» ( شواهد التنزیل، ج 1 ، ص 52 . ) هیچ آیه ای در قرآن فرود نیامده است که در آن روی سخن با ایمان آوردگان باشد، جز اینکه علی(ع) سالار و سرآمد و پیشوای آنان است و پیش از هر کسی روی سخن قرآن با اوست.

در قرآن آیات بسیاری در ترسیم موقعیت بلند خاندان وحی و رسالت آمده است که باز هم امیرمؤمنان در شمار آنان است و سرآمد و سالار آنان، آیاتی نظیر آیۀ مباهله، آیه های سورۀ هل اتی، آیۀ تطهیر، وآیات دیگری که اگر بخواهیم همه آنها را ترسیم کنیم ، سخن طولانی می گردد، به همین دلیل هم تنها به همین آیات چندگانه می نگریم و می گذریم.

محدثان و مفسران براین عقیده اند که آیه مبارکه تطهیر در مورد شخصیت والای امیرمؤمنان، دخت ارجمند پیامبر و دو نور دیده آنان ، حسن و حسین است. شأن نزول این آیه شریفه از این قرار است که روزی پیامبر گرامی « کساء » یا ردای ویژۀ خود را خواست و آن را برروی این چهار نور مقدس- که به همراه وجود گرانمایه آن حضرت بودند- افکند و نیایشگرانه رو به بارگاه خدا نمود که: بار خدایا، اینان خاندان ارجمند من هستند، پس ناپسندی و پلیدی را از آنان دورساز و آنان را آن گونه که خود می پسندی پاک و پاکیزه گردان.

«اللّهم هولاء اهل بیتی، فاذهب عنهم الرجّس و طهرهم تطهیراً» ودرست در این لحظات بود که پیام خدا بر پیامبرش رسید و این آیه فرود آمد که: « انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»( سورۀ احزاب، آیه 33) «ابوسعید دراین مورد آورده است که: پیامبر گرامی پس از فرود این آیۀ مبارکه، چهل روز به طور مرتب بامدادن به در خانۀ علی و فاطمه گذر می کرد و می فرمود: هان ای خاندان پیامبر، خدا خواسته است که از شما پلیدی ها و ناپسندی ها را دور سازد و شما را آنگونه که شایسته و بایسته است پاک و پاکیزه گرداند. آن گاه می افزود: «انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم » ( شواهد التنزیل ، ج2 ، ص27 )

همۀ محدثان ومفسران شیعه برآنند که آیۀ مبارکۀ تطهیر در گرامیداشت شخصیت والای علی وفاطمه وحسن وحسین است وهمسران پیامبر را شامل نمی گردد. همین دیدگاه را گروهی از محققان و ژرفنگران اهل سنت، همچون «ثعلبی»، در تفسیر خویش، «احمدبن جنبل» در کتاب «مسند» ، «واحدی» در «البسیط»، «ابن بطریق» در «مستدرک»، «رازی» در تفسیر خود و انبوهی دیگر از بزرگان - که بر شمردن نام همه آنان به طول می انجامد- این آیۀ شریفه را در ترسیم موقعیت معنوی همان پنج نور مقدس تفسیر و تأویل کرده اند.

آیه دیگری که در آن به شرف و برتری اهل بیت(ع) اشاره شده است آیه مباهله است. ماجرا از این قرار است که پیامبر(ص) پیش ازنزول سوره نمل نامه ای به مردم نجران نگاشت و آنها را به یکتاپرستی و رستگاری دعوت نمود.

هنگامی که پیشوای دینی آن سامان، نامۀ سنجیده و روشنگرانۀ پیامبر را خواند، سخت بر آشفت و ترس وهراس بر او چیره شد. بی درنگ مردان بزرگ سیاست و اجتماع را فراخواند ونامۀ پیامبر را در برابر آنان قرار داد. آنان پس از گفتگوی بسیار گفتند: واقعیت این است که در کتابهای آسمانی، نوید آمدن پیامبری بزرگ از نسل و تبار اسماعیل داده شده است، از کجا این همان پیامبر موعود نباشد؟ به همین جهت قرار بر این شد که گروهی را برای مطالعه وتحقیق پیرامون دین جدید وپیامبر آن و دیدار با آن حضرت به سوی مدینه گسیل دارند. پس از این تصمیم بود که از میان رجال سیاست و مذهب و فرهنگ سه تن را برگزیدند و آنان به سوی مدینه به راه افتادند.

این گروه سه نفری که نامشان «شرحبیل » و«عبدالله» و«جبار» بود، به حضور پیشوای گرانقدر اسلام شرف یاب شدند و پرسشهای خویش را از آن حضرت پرسیدند و پاسخ گرفتند، اما آشکارا انکارحق کردند و سخنان پیامبر را نپذیرفتند. اینجا بود که فرشتۀ وحی فرود آمد و در برابر حق ناپذیری آنان آیات مباهله را آورد و پیامبر رو به آنان کرد و چنین خواند: «الحقّ من ربک فلا تکن من الممترین فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا وابنائکم ونسائنا ونسائکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل...»( سورۀ آل عمران، آیه های 60- 61 )

هنگامی که این پنج نور مقدس به وعده گاه رسیدند، هیئت مسیحیان نجران با دیدن چهره های پرفروغ پیامبر و علی و تماشای حسن و حسین و معنویت و شکوه آنان از کار خویش پشیمان شدند واجازه خواستند که فرصت مشاوره ای دیگر به آنان داده شود.

پس از مشاوره و گفتگوی بسیار به این نتیجه رسیدند که آن حضرت، پیامبر خداست و در دعوتش راستگو و امانتدار وخیرخواه است، از این رو اگر دست به بارگاه خدا بردارد وعزیزترین کسان او نیز که به همراه آورده است، خدا را بخوانند، بی هیچ تردیدی دعای آنان به هدف رسیده ومخالفان آنان نابود خواهند شد. درست در این شرایط بود که مسیحیان از مباهله پشیمان شدند وتصمیم گرفتند تا از آن حضرت تقاضا کنند که از مباهله بگذرد. از این رو نزد پیامبر آمدند و گفتند: هان ای محمد! ما را معاف دار و از مباهله بگذر. پیامبر فرمود: بسیار خوب،اما بدانید که اگر وارد مباهله می شدید، به خدا سوگند که همۀ مسیحیان روی زمین نابود می شدند و کسی از شماها زنده نمی ماند. آیۀ انما ولیکم الله ...

جریان دیگری که صراحتاً به امیرالمومنین (ع) اشاره دارد از این قرار است که در زیر ذکر می شود: از پنجمین امام نور آورده اند که در تفسیر آیۀ شریفۀ « انّما ولیکم الله...» فرمود : گروهی از یهود، از جمله عبدالله بن سلام، اسد، ثعلبه و ابن صور به اسلام گرویدند وایمان آوردند واز انجایی که به کتابهای آسمانی وفرهنگ آنها آشنا بودند، روزی به حضور پیامبر شرف یاب شدند وگفتند: ای پیامبر خدا! موسی در رسالت خویش «یوشع بن نون » را، به دستور حق به جانشینی خویش برگزید، پس جانشین شما در میان امت کیست؟ درست دراین هنگام بود که فرشتۀ وحی فرود آمد واین آیه را آورد که « انّما ولیکم الله ورسوله والذّین آمنوا الذّین یقیمون الصّلوة ویؤتون الزکوة و هم راکعون »( سورۀ مائده، آیه 55 )

پیامبر گرامی با دریافت آیه شریفه فرمود برخیزید تا به سوی مسجد برویم. همگی به همراه آن حضرت به مسجد آمدند که در آستانۀ در مسجد با بینوایی روبرو شدند که در حال بیرون آمدن از خانه خدا بود. پیامبر فرمود : آیا کسی در حال نماز چیزی به تو داد؟ آن مرد پاسخ داد آری، وانگشتری را نشان داد وگفت این را به من دادند. فرمود چه کسی این را به تو داد؟ پاسخ داد: این بزرگمردی که نماز می خواند؛ «اعطانیه ذلک الرجّل الذی یُصّلی »- و اشاره به امیرمؤمنان کرد. پیامبر پرسید در چه حالی این را به تو بخشید؟

پاسخ داد: در حال رکوع. پیامبر گرامی(ص) به نشانه سپاس خدا تکبیر گفت وهمه حاضران را یک صدا ندای عظمت خدا را طنین افکن ساختند که: «الله اکبر!» آنگاه پیامبر رو به مردم کرد وفرمود: هان ای مردم این آیۀ شریفه را که چند دقیقه پیش بر من وحی گردید، بشنوید: «انما ولیکم الله ورسوله والذّین آمنوا الذّین یقیمون الصّلوة ویؤتن الزکوة و هم راکعون» و آنگاه همه را مخاطب ساخت و فرمود: هان ای بندگان خدا! به هوش باشید که علی پس از من پیشوا و امام شماست. مردم فریاد برآوردند که: خدای را سپاس می گوییم وبا همه وجود خشنود هستیم که خدای یکتا پروردگار ما باشد واسلام دین ما ومحمد پیام آور خدای ما وعلی پیشوا وراهنمای ما. ودرست در آن لحظات بود که فرشتۀ وحی فرود آمد و این آیه را آورد: « ومن یتول الله و رسوله والذّین آمنوا فانّ حزب الله هم الغالبون »( سورۀ مائده ، آیه 56 ) و هر کسی خدا و پیامبر او وکسانی را که ایمان آورده اند سررشته دار خود بگیرد، پیروز است، چرا که حزب واقعی خدا همان پیروزمندانند.

در آیات سیزده گانه سورۀ انسان مرحوم صدوق در «امالی»، از ششمین امام نور در تفسیر آیۀ شریفۀ «یوفون بالنذر...» آورده است که: دو کودک ارجمند و دو نور دیدۀ پیامبر، حسن وحسین- که درود خدا بر آنان باد- بیمار شدند و آن حضرت به همراه یکی دونفر به دیدار آنان شتافت. یکی از همراهان پیامبر رو به امیرمؤمنان نمود و گفت: ای کاش برای سلامتی دو کودک ارجمندت نذری می کردید تا خدای پر مهر هرچه زودتر آنان را شفا بخشد. آن حضرت بی درنگ نذری کرد و فرمود: به خواست خدا برای سپاس گزاری از لطف ومهر بی کران او، سه روز روزه خواهم گرفت. از پی آن حضرت دخت سرافراز پیامبر نیز چنین نذر کرد و از پی آن دو بزرگوار دو کودک ارجمندشان و سرانجام «فضه» شاگرد و خدمتگزار خانه فاطمه(ع) نیز بر آنان اقتدار کرد و برای شفای آنان سه روز روزه نذر نمود.

خدای پرمهر آن دو کودک شکوه بار را شفا ارزانی داشت و پس از آن همگی آهنگ روزه داری کردند و این درحالی بود که به خاطر شرایط سخت اجتماعی و تنگنای اقتصادی مواد خوراکی وغذایی نیز در خانه نبود. امیرمؤمنان مقداری جو یا گندم فراهم کرد و دختر پیامبر بخشی از آنرا آرد کرده و برای افطار فراهم نمود وهمگی روزه گرفتند. پس از نماز مغرب که حضرت علی(ع) از مسجد پیامبر به خانه آمد، سفره ساده و سرشار از صفا وعشق و معنویت گسترده شد.اما هنوز اولین لقمه غذا را برنگرفته بودند که ناگهان بینوایی را در خانه دیدند وبا آمدن آن بینوا ساکنان آن خانه دست به سوی نانها دراز نکردند، بلکه به دستور پدر انسان دوست خانه آن فقیر را اطعام نمودند و خود چیزی میل نکردند. شب بعد وشب سوم نیز به همین منوال یک یتیم ویک اسیر گرسنه به آن خانه معنوی رفت وغذای صاحبخانه را خورد وآن بزرگواران گرسنه ماندند.

امیرمؤمنان در چهارمین روز انفاق و فشارگرسنگی، دو کودک ارجمندش را به خانۀ پیامبر برد وپیامبر آثارفشار وایثار وگرسنگی را به روشنی در سیمای آنان دید ودریافت که آنان سه روزاست که روزه داشته و افطار خویش را برای خشنودی خدا انفاق نموده اند. در این هنگام بود که فرشتۀ وحی فرود آمد و پس از رساندن سلام خدا گفت: ای پیامبر! آیاتی را که در شکوه وعظمت خاندانت فرود آمده است گوش جان سپار و دریافت دار. فرمود کدامین آیات؟ فرشتۀ وحی به تلاوت پرداخت «هل اتی علی الانسان حین من الدّهر لم یکن شیئا مذکورا...ان هذا کان لکم جزاء وکان سعیکم مشکورا»(سورۀ انسان، آیه های 1-13 )

مرحوم مجلسی پس از ترسیم دیدگاه مفسران ومحدثان دراین مورد می افزاید: پس از آگاهی از دیدگاه دانشمندان مفسر و محدث ـ که همگی این سوره و این آیات را در مورد شخصیت والا و پرمعنویت امیرمؤمنان و خاندان گران مایه اش تفسیر کرده اند ـ آنگاه در خواهی یافت که این گونه ایثار و فداکاری جز از امامان راستین و خاندان پاک وپاکیزه پیامبر، از دیگران نشاید و فرود این آیات با این ویژگیها و نعمت و نویدها و غذاهای بهشت، نشانگر شکوه و عظمت و موقعیت پرفراز آنان دربارگاه خداست.

قرآن مجید در سوره حشر نیز در وصف آنان که خود در نیازی سخت هستند اما دیگران را بخاطر خدا وبشر دوستی برخود مقدم می دارند چنین می فرماید: «ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة»(سورۀ حشر، آیۀ 9 ) همچنین روزی عباس عموی پیامبر و «شبیه»، از چهره های سرشناس حجاز نشسته بودند که کارشان به فخرفروشی و مباهات در امتیازات و برتری ها کشید در این هنگام حضرت علی(ع) بر آنان گذر کرد و از گفتگوی آنان آگاه شد .آنها نیز علی(ع) را به داوری فرا خواندند، امام از امتیازات آنان پرسید، عباس امتیاز خود را آب رسانی به زائران بیت الحرام داشت، و شبیه اداره امور خانه خدا و تعمیر ونوسازی آنرا افتخار خود دانست و سپس از امام علی (ع) پرسیدند که از امتیازات خویش بگوید، اما ایشان فرمود من در مقام بیان برتری خویش نیستم زیرا هر کاری انجام داده ام جهت تقرب به خدا بوده است.

عباس برآشفت و برخاست و به حضور پیامبر شرفیاب گردید و از علی (ع) گلایه کرد، پیامبر(ص)، علی (ع) را خواست و جریان را پرسید که فرمود: سخن حقی گفته است. در آن هنگام فرشتۀ وحی فرود آمد و پس از رساندن سلام خدا بر پیامبرش این آیه را که سند پرافتخار ایمان آگاهانه وعاشقانۀ امیرمؤمنان و شاهکار جهاد واصلاح و فداکاری خالصانه او است، بدین صورت تلاوت کرد: «اجعلتم سقایة الحاج وعمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الاخر وجاهد فی سبیل الله لایستوون عندالله...»( سورۀ توبه ، آیۀ 19 ) آیا سیراب ساختن حاجیان وآباد کردن مسجدالحرام را بسان کار کسی پنداشته اید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد می کند؟ نه، این دو کار در پیشگاه خدا یکسان نیست و خدا بیدادگران را راه نخواهد نمود. عباس با شنیدن این آیه شریفه پوزش خواست و سه بار گفت: بار خدایا، ما به برتری و عظمت بی نظیر علی(ع) خشنودیم، خشنود. «انّا قد رضینا» (شواهدالتنزیل ، ج1، ص250)

در آیات پیش پرتویی از امتیازات و ویژگی های بی نظیر و پرافتخار علی(ع) ترسیم شد و اشاره رفت که آن شخصیت والا، گاه در مقام بیان حقیقت ویا سپاس به بارگاه ارزانی دارندۀ این نعمت های گران، به آنها افتخار می کرد وآنها را برمی شمرد، چرا که این آیه های روشنگر را خدای فرزانه در وصف فداکاری وعظمت وآراستگی او فرو فرستاده است.

تنها این آیات و این ویژگی ها وامتیازات نیست که درمورد او آمده است، بلکه خدا درآیات بسیاری از آن الگوی والایی وعظمت سخن گفته وعملکرد خالصانه و خداپسندانه وانسان دوستانه او را گرامی داشته است و او را به عنوان نمونه والگو معرفی کرده است. از دیدگاه مفسران و محدثان شیعه واهل سنت آیات بسیاری درباره آن حضرت ـ که نماد ایمان و اسلام و تقوا و ایثار و تبلور ارزشها و والایی های انسانی و اخلاقی است ـ فرود آمده و دانشمندان آنها، در مورد آن حضرت تفسیر و تأویل نموده اند و خاطرنشان ساخته اند که منظور از واژه های شهید، شاهد، مشهود، ذکر، نور، هدی، صادق، مصدق، صدیق، فضل، رحمت، نعمت، «والذی عنده علم الکتاب و...» آن انسان والاست که در مورد هریک از نامها و واژه ها، یک یا چند روایت رسیده است.*

*نویسنده: دکتر پریش کوششی

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها