به همینخاطر در تکاپو بود تا مبلغ درخواستی آنها را فراهم کند اما تماس یکی از دوستانش راز این آدمربایی ساختگی را فاش کرد.مدتی قبل دختر جوانی نزد مأموران پلیس رفت و از خواستگارش به اتهام آدمربایی ساختگی شکایت کرد. وی گفت: چند روز پیش وقتی با موبایل خواستگارم به نام امیر تماس گرفتم، شخص ناشناسی تلفنش را پاسخ داد و مدعی شد که او و همدستانش امیر را ربوده و در اتاقکی زندانی کردهاند. مرد آدمربا تهدید کرد که اگر موضوع را به پلیس اطلاع بدهم، نامزدم را میکشد.
وی ادامه داد: من بهشدت وحشت کرده بودم و جرأت نداشتم ماجرا را به پلیس گزارش کنم. نمیدانستم چه اتفاقی افتاده و چرا آدمربایان خواستگارم را ربودهاند تا اینکه پیامکی از سوی گروگانگیران دریافت کردم. متن پیامک این بود: «اگر 40میلیون تومان پرداخت نکنید، هرگز امیر را نخواهید دید.» دختر جوان افزود: پیامک مرد گروگانگیر کاملا جدی بود و با خودم گفتم هر طور شده باید جان امیر را نجات دهم.
به همینخاطر تصمیم گرفتم از حساب پدرم پول برداشت کنم تا امیر را از اسارت آدمرباها آزاد کنم. روز گذشته آدمربا مجددا با من تماس گرفت تا محل قرار را تعیین کند. او میگفت که فقط یکبار به محل قرار میآید و همان یکبار باید همه پول آماده باشد. همان لحظه از وی علت ربودن امیر را پرسیدم و او با عصبانیت مدعی شد که کارگر همان ساختمانی بوده که امیر ناظر ساخت آنجا بوده و چون حق و حقوق وی را نپرداخته است به همینخاطر او را ربوده تا به پولش برسد.
من وقتی عصبانیت او را دیدم به بانک رفتم و از حساب پدرم 40میلیون تومان پول برداشت کردم و به دروغ به پدرم گفتم که قصد خرید طلا دارم. پیش از اینکه ساعت قرار با آدمربا فرا برسد، یکی از دوستانم با من تماس گرفت و مدعی شد که درحال رفتن به پاساژی نزدیک محل کار امیر برای خرید بوده که وی را در خیابان دیدهاست. وقتی این جمله را شنیدم، خیلی تعجب کردم. ابتدا باور نکردم و برای همین با محل کار امیر تماس گرفتم و وقتی تلفنچی گوشی را برداشت از وی سراغ امیر را گرفتم که وی مدعی شد بعد از 3روز مرخصی به شرکت برگشته است. همان لحظه متوجه شدم که گروگانگیری و اخاذی نقشه امیر بوده تا به پول برسد. بعد از آن بدون اینکه با کسی حرفی بزنم نزد پلیس آمدم تا به طرح شکایت بپردازم.
گروگانگیری ساختگی
بعد از شکایت دختر جوان، تیمی از مأموران با دستور بازپرس دادسرای شمیرانات رسیدگی به این پرونده را آغاز و در نخستین قدم خواستگار فریبکار را بازداشت کردند. وی در بازجوییها خود را بیگناه دانست و مدعی شد که یک کارگر افغانی او را 72ساعت گروگان گرفته و در اتاقکی در ساختمانی نیمهکاره زندانیاش کرده است. اما بعد از 3روز موفق شده از آنجا فرار کند.وقتی مأموران از وی خواستند نشانی اتاقک و محل گروگانگیری را به آنها بگوید، وی پاسخی نداشت و در ادامه تحقیقات به افشای راز گروگانگیری دروغین خود پرداخت. وی گفت: وقتی به خواستگاری تینا رفتم و خانه و زندگی مجللشان را دیدم، تصمیم به سرقت گرفتم.
چندبار تلاش کردم کلید خانهشان را گیر بیاورم اما نتوانستم. مدتی بعد نقشه گروگانگیری ساختگی به ذهنم رسید تا با این ترفند از آنها پول بگیرم. برای همین از یکی از دوستانم خواستم تا نقش آدمربا را بازی کند و با تهدید دختر مورد علاقهام از او بخواهد که 40میلیون تومان پول در اختیارش قرار دهد. حتی 3روز هم به شرکت نرفتم اما روز آخر که قرار بود تینا پول را به دوستم برساند مجبور شدم برای برداشتن دفترچه حساب و مدارک به شرکت بروم که از بدشانسی من دوست تینا مرا در خیابان دید و ماجرا لو رفت.بعد از اعترافات این خواستگار فریبکار، مأموران همدست وی را دستگیر کردند و هر دو با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند و تحقیقات از آنها همچنان ادامه دارد.