او روندی را برای پایان مشکل ترکیه با کردها آغاز کرده تا به این مناقشه پردردسر که خاری در پای ترکیه در 90 سال گذشته بوده پایان دهد. در یک سوی این مناقشه، مفهوم شهروندی ترکیه از دیدگاه انحصاری کمالیستهاست که در آن وجود قومیت کردها را از اساس رد میکند و به تبع آن زبان، تاریخ و فرهنگ کردی را از زندگی این ملت و کشور جدا میداند. در سوی دیگر، کردهای مغرور هستند که نبرد چندین و چند سالهشان برای حق تعیین سرنوشت و به رسمیت شناختهشدن سرانجام در جایی دارد به نتیجه میرسد. از سال 1984 این رویارویی دو قوم ملیگرای رقیب، خود را به شکل جنگی خونین میان اعضای گروه پکک و ارتش ترکیه نشان دادهاست. در این میان اتحادیه اروپا و آمریکا هر دو پکک را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار دادهاند.
اکنون در این مقطع حساس اردوغان روند صلح جدیدی را آغاز کرده که طرف مقابلش کسی جز عبدالله اوجالان، رهبر مشهور پکک نیست. اوجالان از سال 1999 در جزیره امرالی در حبس است. اکثریت ترکیهایها اوجالان را دشمن مردم و یک تروریست ارشد میدانند که دستش به خون بیگناهان آلوده است اما حالا او شریک صلح اردوغان شده.
سیاست، جانشین سلاح
بعد از ماهها مذاکره پنهانی میان اوجالان و سرویس اطلاعاتی ترکیه، او در 21 ماه مارس از سلول زندانش بیانیهای برای آتش بس منتشر کرد. این بیانیه در دیاربکر که شهری با اکثریت کرد در جنوب شرق ترکیه است در میان جمعیت کردها خوانده شد. به گفته اوجالان در این بیانیه، دوره جدیدی در حال آغاز است. سلاحها از کارمیافتند و سیاست وارد عمل میشود. اکنون زمان آن رسیده که نیروهای مسلح پکک از خاک ترکیه عقب بروند. اوجالان هم در سخنانی تلاشهای گذشته در ترکیه برای ایجاد یک کشور و ملت تکقومیتی را محکوم کرد و آن را غیرانسانی خواند و گفت ایجاد یک کشور دمکراتیک و آزاد که با تاریخ کردستان و آناتولی سازگار باشد مسئولیت همه است.
اوجالان در بیانیه خود خطاب به مردم ترکیه گفت که همزیستی آنها با کردها به توافقنامههای گذشته تاریخی زیر پرچم اسلام برمیگردد و این روحیه همبستگی نباید با زور و انکار و تلاش برای تصرف، مخدوش شود. او کردها و ترکها را به ایجاد یک کشور مدرن دمکراتیک فراخواند و گفت اکنون زمان درگیری و مخالفت نیست بلکه زمان همکاری، وحدت و مشارکت است. اعضای پکک به فرمان اوجالان عمل کردند و آتشبس عملیاتی شد. در 8 ماه می، چندین هزار نیروی پکک در داخل ترکیه اعلام کردند که روند عقبنشینی به پایگاههای کوهستانی در مرز عراق را آغاز کردهاند. این عقبنشینی کند زمینی تا پاییز ادامه خواهد یافت.
اما گذشته از آتشبس و عقبنشینی، جزئیات توافق صلح میان اردوغان و اوجالان در پرده ابهام است. درست است که خلع سلاح و ترک مخاصمه از سوی پکک بخش مهم این توافق است اما در مقابل دقیقا قرار است چه امتیازی به آنها داده شود؟ سؤال مهم و اساسی این است که اردوغان چه وعدهای به کردها دادهاست؟ برای عمل به این توافقنامه او تا کجا میتواند پیش رود؟ در این مرحله هیچکس خارج از حلقه نزدیکان اردوغان دقیقا این جزئیات را نمیداند.
کردها خواستار برابری با ترکها
همه آنچه میدانیم درخواستهای همیشگی و دیرینه کردها از دولت ترکیه است؛ آزادی هزاران زندانی مرتبط با پکک، عفو جنگجویان پکک و جذب آنها درون جامعه ترکیه و البته آزادی خود اوجالان و شاید اختصاص جایگاهی در عرصه سیاسی ترکیه برای او.
اما این پایان ماجرا نیست. کردها بهدنبال ارتقای رسمی و گسترده جایگاهشان در عرصه سیاسی ترکیه هستند. آنها قانون اساسی جدیدی میخواهند که در آن کردها در کنار ترکها بهعنوان بخشی برابر و اساسی از جمهوری ترکیه به رسمیت شناخته شوند. آنها خواستار حقوق فرهنگیشان از جمله حق آموزش فرزندانشان به زبان کردی هستند و میخواهند که سیاست در ترکیه چنان تمرکززدایی شود که به جوامع کرد اجازه کنترل امور خودشان را بدهد.
عملی کردن این مجموعه از درخواستها به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در ترکیه، تقریبا غیرممکن است. طی 25سال گذشته تلاشهای مشابه زیادی برای تحقق این درخواستها صورت گرفت اما با ناکامی مواجه شد. با این حال کارشناسان امور ترکیه میگویند که اردوغان سیاستمداری جسور است و میتواند با دستکاری در نظام سیاسی ترکیه بخشی از این درخواستها را عملی کند اما گروهی دیگر از کارشناسان هستند که میگویند اردوغان اساسا بهطور جدی وارد روند صلح نشده است. آنها میگویند که انگیزه اصلی اردوغان تنها فراهم کردن ظاهری از آرامش برای ترکیه است تا کمیته بینالمللی المپیک را متقاعد کند استانبول را بهعنوان میزبان بازیهای سال 2020 انتخاب کند. این تصمیم قرار است در ماه سپتامبر گرفته شود. گروهی دیگر میگویند که هدف اردوغان در این روند صلح فقط حل مشکل کردها نیست بلکه میخواهد درون این گروه شکافی عمیق و نابودکننده ایجاد کند و این بخشی از استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن» است.
شاید این فرضیهها درست باشد. البته جای تردید است. حقیقت این است که اردوغان در این شرایط از امتیاز کردها استفاده شخصی زیادی میبرد. دوره نخستوزیری او دیگر به سرآمده و نمیتواند برای یک دوره دیگر نخستوزیر شود. اکنون همه میدانند که اردوغان میخواهد در سال 2014 به ریاستجمهوری برسد اما برای این کار باید قانون اساسی جدیدی را به تصویب برساند که در آن به رئیسجمهور قدرت بیشتری داده و جایگاهش را از سمت تشریفاتی کنونی به چهرهای تاثیرگذارتر در نظام سیاسی ترکیه ارتقا میدهد. اردوغان اگر خود را سلطان جدید ترکیه نبیند، دستکم جایگاهی همچون مارشال دوگل برای خود قائل است و خود را مؤسس جمهوری دوم ترکیه میداند.
اما این بلندپروازیها و آرزوهای اردوغان در درون ترکیه و حتی درون حزب خود اردوغان، با مقاومت جدی روبهرو است. مخالفان این اقدام اردوغان میگویند نمیتوانند قدرت و اختیارات بیشتری به کسی بدهند که کارنامه یک دهه گذشتهاش چندان از نظر استفاده از این قدرت و اختیارات خوب نیست. در این مسیر، اردوغان برای تصویب تغییر در قانون اساسی به حمایت کردها- هم درون پارلمان و هم در همهپرسی- نیاز دارد.
کارشناسان و تحلیلگران در گذشته هم اردوغان را دستکم گرفتهاند؛ مثلا کسی پیشبینی نمیکرد که او بتواند طی چند سال چنین ارتش ترکیه را مطیع کند و نقش آنها را از یک نهاد محوری در سیاست به چنین نیروی خنثیای تنزل دهد. اکنون که صدها افسر ارشد ارتش به اتهام توطئه علیه دولت پشت میلههای زندان هستند، میتوان درباره مهار پکک و تحقق درخواستهایشان درون جامعه ترکیه هم به قدرت اردوغان امیدوار بود.
نکته دیگر این است که اردوغان همین حالا هم توانایی خود را درباره موضوع کردها نشان دادهاست. تا همین چند سال قبل، کسی باور نمیکرد که ترکیه از مخالفت سرسخت با خودمختاری کردهای عراق، به مدافع این وضعیت تبدیل شود؛ اکنون اما چنین وضعیتی وجود دارد. زمانی ترکیه به خاطر نگرانی از تاثیر تمایلات جداییطلبانه کردهای عراق بر کردها ی ترکیه، بهشدت با استقلال و خودمختاری کردهای عراق مخالف بود. اکنون اما کردهای شمال عراق از متحدان مهم دولت اردوغان هستند که در زمینه تجاری و مبادله انرژی شریک آنکارا به حساب میآیند.
یک مسئله منطقهای
موفقیت اردوغان در تغییر روابط ترکیه با کردهای عراق، روی تفکر او درباره کردهای داخل ترکیه تاثیر گذاشتهاست. بدون شک مسعود بارزانی، رئیس دولت منطقهای کردستان عراق در کنار دیگر مقامات این دولت، در پشت پرده به اردوغان مشورتهای زیادی دررابطه با پک ک داده اما مسئله کردها برای ترکیه فقط موضوع داخلی نیست بلکه مسئلهای منطقهاست. اگر تغییر روابط دولت ترکیه با کردهای شمال عراق را یکی از عوامل مؤثر در سیاست داخلی ترکیه با کردهای خودش درنظر بگیریم، عامل دوم را باید تغییرات در سوریه و بهویژه تحرکات کردهای سوریه بدانیم. بهدنبال ناآرامیهای سوریه، سال گذشته کردهای این کشور مناطق روستایی مرز سوریه با ترکیه و عراق را تصرف کردند. اردوغان و داووداوغلو وزیرخارجهاش تهدید کردند که علیه این اتفاق دست به اقدام نظامی میزنند و گفتند که هر تلاشی برای ایجاد منطقه خودمختار کرد در سوریه بهویژه تحت کنترل پکک، خط قرمزی است که از سوی آنکارا تحمل نمیشود. این در حالی است که ترکیه از مخالفان سنی دولت سوریه حمایت میکند.
اما اکنون و با آغاز روند صلح دولت ترکیه با پکک، سیاستهای آنکارا در قبال کردهای سوریه هم در حال متحول شدن است. صالح مسلم، رهبر کردهای سوریه حمایت خود را از مذاکرات اوجالان با دولت اردوغان اعلام و ادعا کردهاست که این روند همین حالا هم سیاستهای ترکیه در قبال کردهای سوریه را نرم کردهاست. کردهای سوریه همچنین تمایل خود را برای مذاکره بدون شرط با ترکیه اعلام کردهاند.
مخالفت ترکیه با تحرکات کردها در سوریه خیلی زود شبیه مخالفت با تحرکات کردهای عراق میشود. اردوغان ممکن است به این نتیجه برسد که منافع ترکیه با همکاری با کردها بیشتر تامین میشود تا در جنگ با آنها. مناطق کردنشین سوریه مانند عراق غنی از انرژی هستند و اقتصاد تشنه انرژی ترکیه نیازمند دستیابی به این مناطق است. شرکتهای ترکیه بیشترین سود را از بازسازی مناطق کردنشین سوریه میبرند همانطور که در عراق سود بردند. از سوی دیگر، یک منطقه کردنشین خودمختار باثبات در سوریه که تحت کنترل ترکیه باشد، مانند عراق میتواند همچون منطقه حائل برای ترکیه عمل کند.
بهطور کلی، این احتمال وجود دارد که اردوغان بتواند تهدید کردها را به فرصت تبدیل کند. توافق با کردها در داخل میتواند بلیت برنده اردوغان برای ریاستجمهوری باشد و درمنطقه هم سپر دفاعی در مقابل کشورهایی چون عراق و سوریه. اما این روند در کنار این فرصتها، تهدیدهای جدی هم دارد. اکنون که انتظارات از روند صلح میان ترکیه و کردها بالا رفته، شکست این روند میتواند خشونت و خونریزیها را چندبرابر قبل و ترکیه را در برابر یک مناقشه قومی گسترده در داخل و در مرزها، آسیبپذیر کند. قماری که اردوغان با کردها شروع کرده هم میتواند رویاهای او را نابود کند و هم ترکیه را به نابودی بکشاند. یکی از خطرات مهم جایگاه اوجالان است. او که اکنون در جایگاه شریک صلح اردوغان است، در آینده ترکیه چه نقشی خواهد داشت؟ آیا اوجالان بلندپروازیهای گذشته را کنار گذاشته و مثلا به شهرداری دیاربکر راضی میشود؟
پاسخ این پرسشها هر چه که باشد یک نکته مشخص است و آن اینکه قماری که اردوغان با کردها شروع کرده، هم در داخل ترکیه و هم در منطقه و جهان پیامدهای جدی بهدنبال خواهد داشت.
فارین پالیسی