در ۱۰ سال حکومت رجب طیب اردوغان این اعتراضها جدیترین چالش برای او بوده است و هنوز هم مشکلات آن ادامه دارد. سیامک کاکایی، کارشناس مسائل ترکیه عقیده دارد که این اعتراضها میتواند حتی تبدیل به مدلی برای گروههای دیگر مانند کردها و علویها شود. با وجود این بهنظر میرسد حزب عدالت و توسعه، هشداری جدی را دریافت کرده که به گفته این کارشناس ترکیه مقامهای آن را به بازبینی سیاستها و برنامههایشان وادار خواهد کرد.
- جرقه اعتراضهای ترکیه بیشتر از۲۰ روز قبل با تحصن برای جلوگیری از تخریب یک پارک شروع شد. همه اما میدانند که قطع درختان این پارک بهانهای بود که معترضان را به خیابانها کشاند. پس از ۱۰ سال حکومت اردوغان فکر میکنید چه مسائلی باعث شعلهور شدن این اعتراضهای گسترده و کمسابقه شد؟
اعتراضهای اجتماعی در ترکیه ابتدا از نارضایتی و تحصن محدود و صلحآمیز پارک گزی شروع شد اما با افزایش شمار معترضان و برخورد تند و خشن پلیس گسترش پیدا کرد. همین مسئله باعث شد تا یک نارضایتی محلی به سرعت به یک اعتراض اجتماعی و مدنی ملی تبدیل شود. چرخش سریع درخواستی محلی به مسائل و موضوعات سیاسی در مدتی کوتاه طی این جریان قابلتأمل است. در جریان اعتراضها احزاب و گروههای مخالف دولت استفاده لازم را برای به چالش کشیدن دولت اردوغان بردند و به سرعت حزب جمهوری خلق در قامت هدایتگر این اعتراضها ظاهر شد. گروههای چپ و دیگر احزاب لائیک مختلف هم به اشکال متفاوت در تشدید نارضایتیها و گسترش آن به دیگر شهرهای ترکیه نقش داشتند.این اعتراضها چند ویژگی مهم داشت؛ اول اجتماعی بودن نارضایتیها، دوم انتقاد از برنامههای عمرانی دولت، سوم بدلشدن یک نارضایتی محلی به یک اعتراض گسترده سیاسی و چهارم نشان دادن ظرفیت احزاب مخالف برای متحد کردن طرفداران خود در جهت به چالش کشیدن دولت اردوغان. این مجموعه تحولات، دولت ترکیه را بر آن داشت که نتواند نسبت به این مسئله بیتفاوت باقی بماند. دولت اردوغان در ابتدا هیچ انعطافی از خود نشان نمیداد تا اینکه مجبور شد نشستی میان نمایندگان معترضان و نخستوزیر برگزار کند. برگزاری این نشست هم برای شخصی مثل اردوغان سنگین بود. باید این نکته را مورد تأکید قرار میداد که بدنه اجتماعی در ترکیه تحتتأثیر یک رشته نارضایتیهای فروخفته ملتهب است و میتواند در شرایط مختلف نسبت به تصمیمهای دولت واکنش نشان دهد. فعل و انفعالات سیاسی و اجتماعیای که در ترکیه رخداد یک ناآرامی تصادفی نبود و به سرعت هدفمند شد. این اعتراضها نشان از این واقعیت دارد که احزاب مخالف دولت توان بسیج نیروهای خود را علیه دولت اردوغان دارند. بهنظر میرسد سیاستهای اردوغان و همفکرانش عامل یا حداقل باعث گسترش این اعتراضها شد که میتواند خود به یک مدل برای دیگر گروهها تبدیل شود.
- درباره نارضایتی فروخفته گفتید. اردوغان به هر حال در کارنامه خود 3 دوره پیروزی در انتخابات با آرای بالای ۵۰ درصد دارد و روی طرفداران خود همیشه حساب ویژهای بازمیکند. این اعتراضها یکی از طولانیترین و شدیدترین اعتراضهای ترکیه در چند دهه اخیر بوده است. این نارضایتی فروخفته طی این سالها چه مسائلی را بهوجود آورده است؟
این نارضایتی فروخفته که صحبت از آن شد بهمعنای نارضایتیهای عمومی علیه اردوغان و حزب عدالت و توسعه نیست بلکه بخشهایی از جامعه ترکیه نسبت به نوع حکومتداری در ۱۰ سال اخیر و آینده و چشماندازی که عدالت و توسعه برای پیشبرد برنامههای خود ترسیم کرده انتقاد دارند. این نارضایتیها عموما در گروههای مخالف وجود دارد؛ گروههایی که به هر حال در حاشیه بدنه قدرت قرار گرفتهاند. این گروهها شامل احزاب و جریانهای سیاسی مخالف مانند حزب جمهوری خلق و حرکت ملی در کنار نظامیانی هستند که بهصورت بالقوه توان به چالش کشیدن دولت را دارند. نظامیان حداقل در ۵ سال گذشته از مدار سیاست و حکومت در ترکیه خارج شدهاند و این یک اتفاق بزرگ در ساختار سیاسی ترکیه است. عامل دیگر هم نوعی الگوبرداری از حرکتهای اجتماعی در منطقه خاورمیانه است که در این اعتراضها به چشم خورد و معترضان ترکیه از برخی ویژگیهای آنها، استفاده کردند. باید توجه کرد نارضایتیها در ترکیه با اعتراضها مثلا در مصر و تونس از لحاظ منشا ، زمینههای شکلگیری و دامنه یکسان نبوده است اما استفاده از المانهایی مانند تجمع در خیابانها و چادر زدن در میدان تقسیم در آن دیده میشود. این نکته را هم باید درنظر گرفت که برخی از نارضایتیها و اعتراضها در ترکیه در نقد رویکرد مذهبی اردوغان بوده است. گروههای لائیک معتقدند که شیوه اداره کشور توسط عدالت و توسعه در تقابل با بنیادهای سکولاریسم مدنظر آنها قرار دارد و آن را به خطر میاندازد. بخشی از این نارضایتی و خشم فروخفته ناشی از تغییر ساختار حکومتداری در این کشور بوده است.
- در ترکیه اعتراضهای مشابهی وجود داشته است اما تظاهرات و درگیری به این شدت را بسیاری، کمسابقه میدانند. شاید اکنون احزاب مخالف به اعتراضها برای گسترش و کشیدن آن به شهرهای دیگر دامن زدند اما این جرقه میتواند روزهای سختتر و اعتراضهای بیشتری علیه دولت ترکیه را بهدنبال داشته باشد؟
رهبران عدالت و توسعه اکنون به این یقین رسیدهاند که نارضایتی در بدنه اجتماع وجود دارد و یک رشته عوامل بالقوه در به چالش کشیدن سیاستهای اردوغان و برنامههایش دیده میشود که شاید تنها ربط به احزاب مخالف و گروههای لائیک پیدا نکند. اعتراضها در ترکیه میتواند بار قومی و مذهبی داشته باشد. در حال حاضر کردها در یک وضعیتگذار به شرایط ترکیه نگاه میکنند. مذاکراتی که دولت ترکیه با اوجالان(رهبر پکک) انجام داده آنها را در حالت انتظار قرار داده است تا ببینند آینده چطور خواهد شد. پیش از این اعتراضها از سوی کردها- اما نه با این شدت- وجود داشته است. از سوی دیگر گروههای علوی قرار دارند که حداقل در یک سال اخیر برای بیان مطالبات مذهبی خود نظیر آزادی مناسکشان اعتراضهایی داشتهاند. این اعتراضها که در این سطح انجام گرفت میتواند به الگو و مدلی برای دیگر گروهها تبدیل شود تا در آینده بتوانند درخواستهای خود را با تظاهرات در خیابانها مطالبه کنند. این مسئله یک چالش و آزمون برای دولت اردوغان است. اینکه چطور اردوغان با معترضان برخورد میکند و شیوه برونرفت حزب عدالتوتوسعه از این بحران چطور خواهد بود؟ خود سؤالی مهمی برای آینده است. باید دید تدابیر دولت اردوغان با احتمال تبدیلشدن این اعتراضها به یک مدل، برای کاهش نارضایتیها و تأمین خواستههای معترضان چطور خواهد بود. این مسئله و نحوه برخورد معترضان میتواند آینده پایگاه اجتماعی اردوغان را تعیین کند، بهویژه اینکه سال آینده میلادی ترکیه انتخابات مهم ریاستجمهوری را پیشرو دارد و بسیاری منتظرند ببینند احزاب مخالف از شرایط موجود چطور برای ایجاد مانع برای عدالت و توسعه و اردوغان در این انتخابات استفاده میکنند؟
- گروهی اعتقاد دارند که اردوغان پس از 3 دوره در اختیار داشتن قدرت به نوعی خودرای و اقتدارگرا شده است. معترضان حتی او را دیکتاتور مینامند. بهنظرتان نخستوزیر ترکیه به قدرت و پشتوانه خود در میان مردم پس از ۱۰ سال در قدرت بودن غرّه شده است؟
استفاده از عباراتی نظیر انحصارگرایی، خودکامگی و دیکتاتوری برای اردوغان مسئلهای نیست که یکباره خلق شده باشد. برخی از آنها به مشی سیاسی اردوغان بازمیگردد. نخستوزیر ترکیه در سالهای اخیر از چند جنبه نشان داده که کارهای فردی انجام میدهد و میخواهد یک چهره کاریزماتیک باشد. به حاشیه کشیدن نظامیها، ایجاد محدودیت برای احزاب مخالف و طراحی برنامههای سیاست داخلی در کنار تقویت بنیانهای اقتصادی به شکلی بوده که به اردوغان توان چانهزنی و برد طرحهایش را داده است. برای عدالت و توسعه بسیار مهم است که اعلام کند برنامههای این حزب و اردوغان باعث تبدیل ترکیه به یک اقتصاد برتر در منطقه و هفدهمین اقتصاد مهم جهان شده است. مقامهای عدالت و توسعه در راهبرد خود اعلام کردهاند که میخواهند ترکیه در سال ۲۰۲۰ تبدیل به دهمین اقتصاد جهان شود. این برنامهها و پیشبرد آن یک اعتماد و اطمینان به اردوغان داده است. اردوغان در حداقل 2 سال گذشته به شیوهای رفتار کرده که نشان میدهد ترکیه بهدنبال نوعی نئوعثمانیگرایی است. این در رفتار سیاسی و رویکردهای ترکیه در منطقه تأثیرگذار بوده و در داخل این کشور هم اثراتی گذاشته است. از دید منتقدان در شیوه حکومتداری اردوغان نوعی انحصارگرایی و خودمحوری وجود دارد که در اعتراضها به شکل پررنگی مطرح شد.
- اعتراضها به گفته شما هشداری برای دولت ترکیه بوده است. اردوغان و حزبش هم نشان دادهاند که بیبرنامه و بیتوجه فعالیت نمیکنند. با توجه به انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۴ نقشه نخستوزیر ترکیه برای آینده چطور خواهد بود؟
فکر میکنم اعتراضهایی که در ترکیه رخ داد یک نقطه تحول خواهد بود. نوعی ساماندهی در اعتراضهای اجتماعی شکل گرفته که پیش از این در ترکیه وجود نداشته است. این یک پدیده نوظهور در این کشور است که بدنه اجتماعی بتواند مطالبات خود را مطرح کند و آن را به عرصه خیابانها بکشاند. این اعتراضها از سوی دیگر یک آزمون برای به نقد کشیدن نگرش کلی، سیاستهای عدالت و توسعه در حکومتداری و در بخشهای اجتماعی بود. از سوی دیگر وضعیت بهوجود آمده نوعی به چالش کشیدن خود اردوغان بود که میتواند مانعی در مسیر پیشبرد طرحهای او درخصوص ریاستجمهوری و آینده حزب باشد که برای نخستوزیر ترکیه پرهزینه است. این اعتراضها سامان سیاسی و اجتماعی ترکیه را دستخوش تغییر و دگرگونی کرده است. این مسئله میتواند به یک مدل اعتراضی در آینده تبدیل شود که دیگر گروهها مانند کردها، علویها و احزاب لائیک(با توان بالقوه برای اعتراض) از آن استفاده کنند. بهنظر میرسد این اعتراضها عدالت و توسعه را بر آن خواهد داشت تا به بازبینی در نگرشهای اجتماعی و سیاستهای خود برای پیشبرد برنامههایش بپردازد تا دامنه نارضایتی را پایین بیاورد. این احتمال هم وجود دارد که این اعتراضها با به چالش کشیدن جایگاه عدالت وتوسعه به ایجاد اجماع در میان مخالفان اردوغان کمک کند.
- علاوه بر برخورد خشن با معترضان، جریانهای اخیر در سیاست خارجی ترکیه بهنظرتان چطور بر اعتراضها تأثیر گذاشت؟
شکلگیری و آغاز اعتراضها کاملا یک مسئله داخلی بود و حتی ربطی به سیاستهای عام و دیپلماسی خارجی هم نداشت اما وقتی اعتراضها گسترش پیدا کرد به سرعت تبدیل به مطالبه سیاسی شد. وقتی موضوع سیاستهای کلی داخلی و خارجی ترکیه به میان معترضان سرایت کرد این تظاهرات به شهرهای دیگر کشیده شد و احزاب مخالف هم برای به چالش کشیدن سیاستهای دولت اردوغان از این مسئله استفاده کردند. مسائلی مانند انفجار ریحانلی که در ماههای اخیر اتفاق افتاده با گسترش اعتراضها پایشان به موضوعات اعتراضها بازشد. اما به هرحال بهنظر میرسد این اعتراضها برای عدالت و توسعه هشداری بود تا متوجه شود جامعه این کشور یکدست نیست. این مسئله احتمالا مقامهای این حزب و تئوریسینهای آن را به شکلی مجاب خواهد کرد که درصدد بازبینی نگرشهای حزبی خود برای پیگیری مسیر خود در انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی باشند. بهویژه اینکه بحث نامزدی اردوغان برای انتخابات ریاستجمهوری هم وجود داشته است.
- در جریان اعتراضها بهنظر عبدالله گل، رئیسجمهور ترکیه موضعگیریهای معتدلتری نسبت به اردوغان داشت. برخی به همینخاطر گمانهزنیهایی درباره اختلاف این دو نفر مطرح کردند. چقدر این مسئله با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری سال آینده ممکن بهنظر میرسد؟
رئیسجمهور در ترکیه طبق قانون اساسی نباید وابستگی به هیچ حزبی داشته باشد اما به هرحال رئیسجمهور فعلی ترکیه ریشه در عدالت و توسعه دارد. اینکه عبدالله گل موضع معتدلتری در ناآرامیهای اخیر داشت بخشی از آن طبیعی بود چون میخواستند که نقطه بازگشتی وجود داشته باشد. بعضیها معتقدند که نشانههایی از تفاوت نگرشی بین اردوغان و گل بهویژه از زمان مطرح شدن گمانهزنی درباره برنامه اردوغان برای ریاستجمهوری وجود داشته و حالا بهتدریج بیشتر شده است. به عقیده آنها حزب عدالت و توسعه در کنگره چهارم خود هم نشان داد که میخواهد یک دگردیسی میان رهبرانش انجام دهد اما اردوغان همچنان میخواهد نقش کاریزماتیک خود را با نقش دیگری حفظ کند.
نگرش دوم این است که بین گل و اردوغان اختلاف ماهوی وجود ندارد؛ چون منشأ نگرش آنها یکی است و درواقع آنها به ماندن عدالت و توسعه در قدرت برای ۱۰ سال آینده نگاه میکنند. آنها استراتژی خود را بر همین اساس تنظیم کردهاند. اختلاف نظرها براساس این دیدگاه میتواند طبیعی باشد اما ماهیت نگاه آنها به هم نزدیک است. این اختلافها به حدی نیست که بتواند بر ساختار کلی عدالت و توسعه تأثیرگذار باشد چون مقامهای این حزب برای آینده خود برنامه گستردهای دارند.