همشهری آنلاین: اندرو آندرسون، افسر جزء رزم ناو، پیامی را برای هواپیما می‌فرستد: دوست یا دشمن، خود را معرفی کنید؟ در جواب پاسخ داده می‌شود: هواپیمای مسافری.

در این میان، فاصله هواپیمای مسافربری از ناو جنگی، حدوداً 38 کیلومتر است، اما کاپیتان راجرز فرمانده ناو، با احتمال وقوع یک درگیری، دستور برقراری آرایش نظامی را می‌دهد و به دنبال آن موشک‌ها به سمت هواپیما شلیک می‌شود.

اولین موشک بال سمت چپ هواپیما را جدا کرده و موشک دیگر نیز مستقیم به قسمت دم هواپیما شلیک می‌شود که پس از برخورد آن را از جا می‌کند. هواپیما مستقیم به سمت دریا شیرجه می‌رود و تنها 84 ثانیه پس از شلیک موشک‌ها، هواپیما به سطح دریا برخورد نموده و منهدم می‌شود.

چند لحظه بعد به کاپیتان راجرز اعلام می‌شود که قطعات هواپیمای ساقط شده، بسیار بزرگتر از یک هواپیمای جنگی است: این یک هواپیمای مسافربری است!

این چنین تراژدی ترور آشکار هوایی شکل می‌گیرد و پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران ایر با شناسه پروازی R655 از مبدأ بندرعباس به مقصد دوبی، در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوییه ۱۹۸۸) با شلیک موشک‌های کروز از ناو هواپیمابر یو.اس.اس.جک وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا، بر فراز آبهای نیلگون خلیج فارس سرنگون شود؛ رزم ناوی که تنها 5 روز قبل از بندر سن دیگو، وارد خلیج ‌فارس شده بود.

در پی حادثه برای هواپیمای ایرباس A300 متعلق به خطوط هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران تمامی 290 سرنشین آن شامل ۱۵۶ مرد، ۵۳ زن، ۵۷ کودک ۲ تا ۱۲ ساله و ۸ کودک زیر 2 سال و ۴۲ نفر با ملیت‌های یوگسلاو، پاکستانی، هندی، عربی و ۱۶ خدمه پروازی در دم جان می‌بازند.

بلافاصله پس از این حادثه، مقامات آمریکایی به تکرار فرضیات و حدسیات فرمانده رزم ناو می‌پردازند؛ حدسیاتی که تنها چند لحظه پس از انهدام هواپیما رد شده بود.

مقامات آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف14 جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار داده‌اند، اما پس از مشخص شدن نوع هواپیما، مقامات آمریکایی با تغییر ادبیات و فرافکنی رسانه‌ای ادعا کردند که در این مورد مرتکب اشتباه شده‌اند؛ ادعایی که البته طبق شواهد و اسناد به دست آمده باز هم رد شد.

فشار بر ایران برای پذیرش صلح با عراق

آمریکا ادعا می‌کرد که هواپیمای ایرباس 300A خارج از دالان هوایی پرواز می‌کرده و رزم‌ناو آمریکایی نیز 7 ‌بار اخطار رادیویی برای هواپیما مخابره کرده، ولی در پی آن جوابی دریافت نکرده است. این در حالی است که مطابق اسناد و مدارک موجود ایرباس شماره 655 در مسیر پروازی خود در دالان تجاری آمبر 59 و در ارتفاع 14 هزار پایی در حال پرواز بوده است.

مضاف بر اینکه هواپیما تمامی اطلاعات پروازی خود را در اختیار کشتی‌ها و هواپیماهای مستقر در منطقه قرار داده بود. این هواپیما همچنین در پاسخ به سوال ناو آمریکایی خود را هواپیمای مسافری معرفی کرده بود، اما ناو امریکایی هشدارهای خود را بر روی موج نظامی که برای هواپیماهای مسافری غیرقابل دریافت بوده، ارسال کرده بودند.

کاپیتان جک کارلسون، فرمانده سابق ناو سایدز، بر این باور است که هواپیمای ایرباس ایرانی علاوه بر علائمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود می ‌فرستاده، با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بوده است و حتی اگر در چنین شرایطی رزم ناو وینسنس نیز آن را به عنوان یک جت جنگی اف۱۴ شناسایی می‌کرد، باز این تردید وجود داشت که یک هواپیمای اف۱۴ می‌توانست تهدیدی را متوجه ناو وینسنس یا سایدز یا هر شناور دیگری کند یا نه؟

این در حالی است که حتی سامانه‌های راداری ناو هواپیمابر فورستال نیز هواپیمای ایرباس ایرانی را به عنوان یک هواپیمای بازرگانی شناسایی کرده بودند. ضمن اینکه ناو هواپیمابر فورستال تنها چندین گره دریایی با رزم ناو وینسنس فاصله داشت و در صورت درخواست کاپیتان راجرز عملیات شناسایی و احیاناً اخطار هوایی با جنگنده‌های آمریکایی اف14 امکان‌پذیر بود.

این اظهارات ضد و نقیض مقامات آمریکایی تا آنجا ادامه یافت که 4 سال پس از این حادثه، نیویورک تایمز در گزارشی فاش کرد که ناو وینسنس در آبهای فلات قاره ایران بوده است، نه در آبهای بین المللی و وزارت دفاع آمریکا در آن زمان بر این حقیقت سرپوش گذاشته است.

همچنین دریا سالار ویلیام کراو، رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا بعدها گفت که ناو وینسنس بدون هیچ دلیل روشنی با وجود برخورداری از تجهیزات لجستیکی دوربرد به کرانه آبهای ایران آمده بود.

رمز گشایی از وجه پنهان اظهارات مقامات آمریکایی به این گویه می‌رسد که هدف آمریکا از ساقط نمودن هواپیمای ایرباس 655 فشار و وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به پذیرش آتش بس و پایان جنگ تحمیلی بود. چنان ‏که رونالد ریگان، رییس‌جمهور وقت آمریکا بعدها اذعان داشت که سقوط هواپیمای مسافربری ایران از سوی آمریکا ضرورت دستیابی به برقراری صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است.

پیگیری‌های ایران

ایران برای پیگیری این ترور آشکار هوایی ابتدا به ایکائو شکایت برد. در جلسه فوق‌العاده شورای ایکائو (سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری) در روز ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۸ تصمیم گرفته شد که یک تیم حقیقت‌یاب برای بررسی عواملی که منجر به نابودی هواپیمای ایرباس ایرانی شده است، تشکیل شود. با وجود مخالفت‌های آمریکا، اما گزارش تیم تخصصی ایکائو مشخص می‌کند که در دقایق آخر تصمیم‌گیری برای هدف قرار دادن هواپیمای ایرانی بحث و جدلی بین 3 ناور سایدز، فورستال و وینسنس در گرفته است. این سه ناو تا 4 کیلومتر به آب‌های ایران تجاوز کرده بودند.

در ناو سایدز، عده‌ای هواپیما را یک هواپیمای مسافری و عده‌ای دیگر یک هواپیمای جنگی مهاجم تلقی نمودند. دو دقیقه بعد کارکنان مرکز اطلاعاتی هوایی ناو وینسنس، گزارشی را مبنی بر اینکه هواپیمای مزبور اف۱۴ می‌باشد، دریافت کردند.

در همین حال کارکنان ناو سایدز فریاد زدند که هواپیما تجاری است، صبر کنید.

یکی از افسران ناو وینسنس نیز گفته است که هواپیما احتمالاً تجاری است. در همان حالی که گفت‌وگوهای میان ۳ ناو آمریکایی ادامه داشته است، فرمانده رزم ناو وینسنس تصمیم می‌گیرد که موشک‌های خود را پرتاب کند؛ تصمیمی که در شلیک دو موشک کروز به سمت هواپیمای ایرباس عملیاتی می‌شود.

جدای از وجود تردید عمیق بین ناوهای آمریکایی مستقر در منطقه، ناهماهنگی تبادل اطلاعاتی بین واحدهای مسافری و نظامی آمریکایی مساله‌ای غیرقابل انکار بود. شاید این مساله به نوعی خودسری فرماندهان نظامی را در عدم توجه به هشدارهای اطلاعات پروازی هواپیمای مسافربری روشن می‌نماید. البته این موضوع در گزارش نهایی ایکائو نادیده انگاشته شد تا بی‌توجه به ارتباط اطلاعاتی خدمات ترافیک هوایی با واحدهای عملیاتی نظامی، این نقض آشکار قوانین و معاهدات هوایی بین‌المللی نظیر معاهده شیکاگو صرفاً اشتباه توجیه شود.

شورای مرکزی ایکائو پس از 2 روز بحث و تبادل نظر در مورد درخواست ایران برای رسیدگی به جنایت آمریکا در حمله به یک هواپیمای مسافربری ایران با صدور قطعنامه‌ای بدون این که نامی از آمریکا بیاورد، به کار خود پایان داد. ایکائو در بیانیه 6 بندی خود با اظهار تاسف عمیق و اعلام همدردی و تسلیت خود به دولت ایران و خانواده‌های قربانیان، استفاده سلاح علیه هواپیمای غیرنظامی را محکوم کرد و خواستار تشکیل کمیته‌ای از جانب دبیرکل برای روشن شدن بیشتر حقایق امر شد.

البته پیش از این اقدام و به دنبال این تهاجم آشکار هوایی، جمهوری اسلامی ایران طی نامه‌ای به رییس شورای امنیت خواستار تشکیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به موضوع شد. شورای امنیت در جلسه شماره 3831 خود در تاریخ 30 ژوئیه 1988 طرح قطعنامه‌ای پیشنهادی را تصویب کرد. این شورا تنها با ابراز تاسف عمیق از این که یک هواپیمای غیرنظامی ایران ایر در پرواز برنامه‌ریزی شده بین‌المللی 655 در پرواز بر فراز تنگه هرمز به وسیله موشک شلیک شده از ناو جنگی آمریکایی وینسنس منهدم گردیده است، بر ضرورت تبیین حقایق سانحه توسط بازرسی بی طرفانه در منطقه خلیج فارس تاکید کرد.

البته جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شورای امنیت و شورای ایکائو، شکایت خود را در دیوان بین المللی دادگستری لاهه نیز مطرح کرد، اما در آنجا هم این موضوع حقوقی از تاثیرات مسائل سیاسی به دور نماند و باز هم تنها به یک ابراز تاسف و تسلیت به بازماندگان سانحه ختم شد. با این همه و با تمام پیگیری های حقوقی و قانونی در پرونده ایرباس ایرانی، سرانجام وزارت امور خارجه ایران موضوع حل اختلاف را پذیرفت.

تلاش آمریکا برای ورود به جنگ

در گزارش نهایی هیات حقیقت ‌یاب وزارت دفاع آمریکا به سرپرستی دریادار ویلیام فوگارتی، علت هدف قرار دادن ایرباس ایرانی، فشار روانی ناشی از قرار گرفتن در وضعیت جنگی برای نخستین بار اعلام و تایید شد که هواپیمای ایرباس در خطوط هوایی تجاری بین ‌المللی پیش‌ بینی و اعلام شده، پرواز ‌کرده است. علاوه بر اینکه در زمان حادثه در ارتفاع 12 هزار پایی (بیش از ۳۵۰۰ متر) قرار داشته و از لحظه پرواز به روند صعودی خود ادامه داده بود. این گزارش به تنهایی سندی از بی اعتباری گزارش راجرز است.

اما ایالات متحده در تلاش نافرجام رسانه‌ای سعی داشت تا با توجیه این ترور هوایی آن را صرفاً یک اشتباه آنی توجیه کند، تا جایی که دریادار یوجین کارول هم به کمک دیگر همقطاران خود آمد. کارول در توجیه انهدام ایرباس ایرانی که موجب تصمیم گیری اشتباه از سوی رزم ناو آمریکایی شد، سعی کرد که این موضوع را به پرونده جنگ ایران با عراق پیوند زند. این توجیه خام تا جایی نمود یافت که وی در مقام مقایسه آن با موضوع مشابهی در چند ماه پیش از آن برآمد. به زعم وی حادثه هدف قرار گرفتن ناو یو.اس.‌اس.استارک به وسیله یک جت جنگنده عراقی چند ماه پیش از آن و عدم اتخاذ تدابیر دفاعی کافی و به موقع از سوی ناو استارک به تصور آنکه خلبان عراقی آنها را هدف قرار نخواهد داد، نوعی فشار عصبی را برای خدمه وینسنس به وجود آورده بود.

کاسپار واینبرگر، وزیر دفاع وقت ایالات متحده نیز با ابراز نظری مشابه بر این باور بود که کمبود وقت از لحظه‌ای که هواپیما به عنوان هدفی تهدید کننده شناسایی شد تا زمانی که رزم ناو باید تصمیم به شلیک یا عدم شلیک به آن را می ‌گرفتند، موجب شتابزدگی در اخذ تصمیم شد.

این دفاعیات برای توجیه دفاع مشروع اقدام رزم ناو وینسنس و فشار روانی محاط بر آن هیچ گاه نتوانست به اقناع افکار جامعه جهانی بینجامد. تا جایی که بسیاری خواستار برگزاری یک دادگاه نظامی مستقل برای رسیدگی و محاکمه راجرز و مقامات پنهان مافوق وی در حادثه سرنگون کردن ایرباس مسافربری با ۲۹۰ سرنشین بی گناه آن بودند، اما آمریکا در مقابل دیدگان حیرت زده ایرانی و غیرایرانی نه تنها به این امر وقعی ننهاد که با کارشکنی در مسیر تحقیق نهادهای بین المللی، مانع از هر گونه پیگیری حقوقی و فنی این موضوع شد.

البته این مساله به اینجا ختم نشد و آمریکا در پایان خدمت به لاستیگ، هماهنگ کننده جنگ هوایی و راجرز فرمانده رزم ناو وینسنس به دلیل دستاوردهای قهرمانانه مدال افتخار اعطا کرد. جورج بوش پدر، معاون رونالد ریگان رییس‌جمهور وقت آمریکا، هم یک ماه پس از حادثه انهدام ایرباس ایرانی گفته بود که من هرگز از طرف آمریکا عذرخواهی نمی‌کنم. من اهمیتی نمی‌دهم که چه کاری انجام داده است. من اهمیت نمی‌دهم حقیقت چیست.

ناخدا یکم ویلیام راجرز، فرمانده ناو وینسنس هم به صراحت اعلام کرد که اگر صدها بار نیز آن اتفاق رخ دهد باز هم دستور شلیک خواهم داد.

اما این فرضیات و توجیهات بی پایه هیچ گاه برای کسی باورپذیر نشد تا اهداف پنهان آمریکا از انهدام ایرباس ایرانی آشکار شود؛ اهدافی که به نوعی هماهنگ از سوی عراق هم پیگیری می شد. البته هم‌زمان هم رژیم عراق با بی‌قراری در بین المللی ساختن جنگ تحمیلی سعی داشت از زیر شکستهای متعدد خود در جبهه‌های نبرد بگریزد. بر این مبنا حمله به هواپیمای مسافربری ایران تلاشی از جانب عراق برای تشنج آفرینی و کشاندن دامن ایالات متحده به ناامنی در خلیج فارس بود که این موضوع با چراغ سبز آمریکا نیز همراه شد.

اشتیاق وافر ایالات متحده برای درگیر شدن در جنگ تحمیلی و فراهم نمودن فرار عراق از پذیرش شکست، از گمانه‌هایی است که این دیدگاه را تقویت می‌کند. دیدگاهی که باور دارد آمریکا با هدف ناامنی و تضعیف انقلاب اسلامی از سویی و از سوی دیگر حمایت و پشتیبانی از عراق اقدام به هدف قرار دادن عالمانه و عامدانه ایرباس ایرانی کرد.

برگی از هزاران جنایت

فاجعه حمله هوایی آمریکا به هواپیمای ایرباس ایرانی نقض حاکمیت ایران در آب‌های سرزمینی خود به وسیله آمریکا و یکی از موارد نقض حقوق بشر، حقوق بین‌الملل و حقوق سازمان بین‌المللی هوانوردی محسوب می‌شود.

مطابق ماده 2 منشور ملل متحد کلیه اعضا را از تهدید به زور یا استعمال زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد، منع نموده است. همچنین ماده 1 معاهده شیکاگو نیز به کشورها اجازه نمی‌دهد علیه هواپیمای غیرنظامی از سلاح استفاده کنند. حاکمیت کشورها بر فضای کشورشان به آنان حق استفاده از سلاح بر علیه هواپیمای غیرنظامی را نمی‌دهد. ماده 48 از پروتکل الحاقی شماره 1 کنوانسیون های چهارگانه ژنو نیز رعایت حال افراد و اشیای غیرنظامی و لزوم رفتار متفاوت با این دو دسته را گوشزد می‌کند. این موارد تنها پاره‌ای از مستندات حقوقی بین‌المللی است که اقدام نابهنجار آمریکا را قابل سرزنش و پیگیری جدی می‌داند؛ اقدامی که در لا به لای هزاران جنایت این کشور علیه مردم ایران هم‌چنان خودنمایی می‌کند.

ارسلان مرشدی - ایسنا

منابع:

1 مرکز اسناد وزرات امور خارجه

2 گزارش سقوط هواپیمای ایرانی شماره 655

منبع: همشهری آنلاین