امیرعباس تقی‌پور*: مرشد ولی‌الله ترابی نابغه‌ی نقالی خوانی ایران درگذشت. خدایش بیامرزد!

منزل مرشد ولی‌الله ترابی، خیابان پشتی منزل مادری من در شهرری واقع شده است. خیابان موسوم به عدالت سابق و شهید نفری (یادش گرامیباد).

مرشد از حدود سال 1348 یعنی زمانی که من متولد نشده بودم در هیئتی که به همت تعدادی از جوانان کوچه عسگری سابق و شهید غلامحسن رضایی (یادش گرامیباد) برای عزاداری امام حسین(ع) راه‌اندازی شده بود و هنوز هم در دهه محرم برپا می‌شود، مراسم نوحه خوانی و روضه خوانی داشت که در نوع خودش، خاص و بسیار جذاب بود.

مرشد تا حدود سال‌های 65 و 66 هم پای ثابت این هیئت بود. من عاشق فراز و فرودهای صدای مرشد و حرکات منحصر بفردش بودم و هستم. دقیقاً به سبک اجرای نقالی، نوحه خوانی می‌کرد. هنوز یکی از نوحه‌ها را در ذهن دارم.

- زنی به میدان برم نشسته
- دارد نشانی، پهلو شکسته
- بودم از کودکی تو را فدایی
- بر سر فدایی باید بیایی
- و...

خیلی زودتر از آنی که فکر کنم یعنی در سیزده، چهارده سالگی، پایم به تئاتر باز شد. علاقه من به تئاتر مربوط می‌شد به دوره ابتدایی که ...بگذریم.

هر چه جدی‌تر وارد عرصه تئاتر شدم بیشتر به هنر مرشد، پی‌بردم. تعاریفی هم که از ایشان می شنیدم، علاقه من به مرشد را بیشتر می‌کرد.

سال 86 به عنوان مدیرعامل یکی از شرکت‌های فرهنگی منصوب شدم و تصمیم به تولید نمایش‌های ویدیویی و توزیع تولیداتمان در شبکه نمایش خانگی، گرفتیم که بعد از چند کار شعار تئاتر در خانه را برای ادامه کارمان انتخاب کردیم.

یک روز با مرشد تماس گرفتم و گفتم قصد داریم تعدادی از برنامه‌های شاهنامه خوانی شما را تولید کنیم. مرشد هم بواسطه مرام و معرفتش و هم بواسطه بچه محل بودن، خیلی لطف کردند.

نقالی از کارهایی است که هر چه زمان بگذرد ارزشش بیشتر نمایان می‌شود. چهار سال پیش به عنوان سوغات فرهنگی ایران در بزرگترین نمایشگاه سالانه کتاب دنیا یعنی نمایشگاه کتاب فرانکفورت با استقبال بی‌نظیر ایرانیانی که از این نمایشگاه و غرفه انتشارات علمی و فرهنگی بازدید می‌کردند روبرو شد. در همین مدت در نمایشگاه‌های سالانه کتاب تهران و... مورد استقبال قرار گرفت.

یک روز وقتی یکی از قسمت‌های پایانی کار٬ در حال ضبط٬ بود، برای عرض خسته نباشید به استودیو رفتم. مرشد وقتی من را دید، اشاره‌ای کردم و خسته نباشید گفتم. در انتها مرشد شروع کرد به تشکر از عوامل و رو به من کرد و گفت: باید از آقای تقی‌پور که از بچگی با هم رفیق بودیم تشکر کنم!

او دلی پردرد از بی‌مهری به هنرش و نه خودش داشت! مرشد برای تعالی هنر نقالی مایه گذاشت؛ نه به اندازه؛ بلکه بیش از وسعش.

شاگردان زیادی تربیت کرد اما بی‌تردید کسی نمی‌تواند جای او را پر کند. او باور داشت که علی رغم کم شدن فضاهای قهوه خانه‌ای و مردمی برای برپایی مراسم نقالی، می‌توان این هنر مؤثر و فاخر را قدر دانست و با حمایت از فراگیر شدن آن، ضمن تربیت نسل جدید نقال‌های ایرانی، یکی از نمادهای فرهنگ اصیل کشور را پاس داشت و ارتقاء داد.

هنر نقالی از آن دست هنرهای نمایشی است که معمولاً بار ارتباط با مخاطب بر دوش یک نفر، یعنی مرشد است. اگر چه شاگرد یا بچه مرشد، خیلی از مواقع به کمک استاد می آید اما اغلب، مرشد می خواند، نقل می کند و به جای شخصیت های داستان، بازی می‌کند.

در نقالی قدرت بیان و انعطاف در حرکات بدن، حرف اول و آخر را می‌زند. نقال علاوه بر داستان، باید اشعار فراوانی را هم حفظ کرده و به حافظه خود بسپارد.

بداهه گویی در کنار تسلط به متن نقل‌های تاریخی و ادبی، از توانایی‌ها و مهارت‌های مرشد است چرا که او به طور زنده و مستقیم با مخاطبش حرف می‌زند و حتی ممکن است از او برای ادامه کارش، کمک بخواهد و بازی بگیرد.

مرشد ولی الله ترابی به این دلیل ماندگار و بی‌مانند ماند که با مهارت و عشق و با تسلط کافی به هنرنمایی پرداخت. درگذشت وی را به اعضای خانواده محترمش، هنرمندان نمایش و به ویژه هنرمندان شهرری تسلیت می‌گویم.

*صاحب امتیاز و مدیر مسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات

منبع: همشهری آنلاین