با توجه به همین دیدگاه مسئولان روند پذیرش دانشجو در بسیاری از رشتههای دانشگاهی که بازار کار آنها اشباع شده است همچنان ادامه دارد و بین بازار کار و نیازهای جامعه با رشتههای دانشگاهی و تعداد دانشآموختگان تناسبی وجود ندارد. درخبری که مهر منتشر کرده براساس آخرین سرشماری(90)، 768هزار بیکار در کشور دارای تحصیلات فوقدیپلم تا دکترای تخصصی بوده که در این بین، 505هزارنفر لیسانسیه و 207هزار نفردارای فوق دیپلم هستند.
کدام رشتهها بیکارتر هستند
دانشآموختگان رشتههای علوم انسانی و هنر، علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق و مهندسی ساخت و تولید بیشترین تعداد بیکاران را بهخود اختصاص دادهاند.طی چند سال اخیر وزرای کار همواره از وضعیت آموزش عالی کشور انتقاد داشته و بارها اعلام کردهاند که که دانشگاهها به کارخانه تولید مدرک تبدیل شدهاند و نرخ بیکاری دانشآموختگان نسبت به افراد دیپلمه و زیر دیپلم 10به یک است.به تازگی آماری از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره وضعیت بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی منتشر شده است؛ از مجموع 768هزار و 51نفر بیکار فارغالتحصیل دانشگاهی، 207هزار و 310نفر دارای فوق دیپلم، 505هزار و 10نفر لیسانسیه بوده و 52هزار و 169نفر دارای مدرک فوق لیسانس و دکترای حرفهای و 3هزار و 388نفر هم دکترای تخصصی دارند.
رابطه تحصیلات با سطح توقعات
در ایران آماری از بیکاران دارای تحصیلات دانشگاهی منتشر نمیشود که بتوان بررسی کرد که چه درصدی از دانشآموختگان جذب بازار کار شده و چند درصد در رشته تحصیلی مرتبط جذب شدهاند. به هر روی میتوان گفت درصد بالایی از دانشآموختگان بیکار هستند و بهدلیل اینکه دانشآموختگان در مشاغل مرتبط با رشته خود جذب بازار کار نمیشوند، به امید یافتن شغل مناسب روی به تحصیلات تکمیلی میآورند. این در حالی است که سطح توقعات آنها افزایش مییابد و انتظار دارند در دستگاههای دولتی و مناصب بالای مدیریتی مشغول به کار شوند.
اغلب دانشآموختگان دورههای تحصیلات تکمیلی منتظر هستند تا استخدام شوند و بهعلت هدفدارنبودن آموزشهای ارائه شده در آموزش عالی به هیچ وجه قادر به کارآفرینی نبوده و بسیاری از آنها از مهارتهای اولیه نیز برخوردار نیستند.کارشناسان افزایش روزافزون تعداد دانشآموختگان بیکار را ناکارآمدی نظام آموزش عالی کشور میدانند اما وزیر سابق علوم مدعی بود رشتههایی که در دانشگاههای ایران وجود دارد مطابق با نیازهای کشور است. کامران دانشجو سال گذشته در واکنش به انتقادات از وزارت علوم گفت: همه رشتههایی که در ایران تدریس میشود، مجموعا در سطح بسیار بالا و مطابق با نیازهای کشور است، ولی دولت برنامه مناسب و خوبی برای افزایش آموزشهای مهارتی در دانشگاهها دارد.
نگرانی از افزایش بیکاران
نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در کشور بسیار نگرانکننده است؛ در نتیجه بحران بیکاری فارغالتحصیلان در راه است. در دهه اخیر با افزایش نرخ بیکاری دانشآموختگان دانشگاهها، انتقادها به عملکرد نظام آموزش رسمی زیادشده است. براساس آمار، سالانه بالغ بر یکمیلیون تا یک میلیون و 500هزار نفر فارغالتحصیل دانشگاهها وارد بازار کار میشوند.
به گفته وزیر کار نرخ بیکاری فارغالتحصیلان بالغ بر 6.15درصد است.از طرفی بنا به اظهارات وزیر سابق علوم، سالانه یک میلیون فارغالتحصیل در کشور متقاضی کار هستند. آمار نشان میدهد که حدود 45درصد بیکاران ایران را دانشآموختگان دانشگاهی تشکیل میدهند که این آمار نگرانکننده است.
مقایسه بیکاری درایران با آلمان
درحالیکه آمار دانشآموختگان بیکار در ایران بالاست و البته آمار رسمی دقیقی در اینباره ارائه نشده است، نتایج یک پژوهش مؤسسه مطالعات مراکز آموزش عالی در آلمان نشان میدهد تنها یک درصد از دانشآموختگان دانشگاههای این کشور بیکار هستند.براساس نتایج این پژوهش میزان درآمد دانشآموختگان آلمانی با احتساب رشته تحصیلی آنها بسیار متفاوت است، برای مثال فارغالتحصیلان رشته جامعهشناسی با درآمد سالانه ۴۳ هزار یورو کمترین و پزشکان با درآمد متوسط سالانه حدود ۸۸ هزار یورو، بیشترین دریافت را دارند.
شکسته شدن سد کنکور
سد کنکور در دولت دهم شکسته شد که یکی از کارهای مهم است ولی آنچه مورد توجه قرار نگرفت کیفیت آموزشی و سیاستگذاری در حوزه آموزش عالی بود، برای مثال در دانشگاه پیامنور رشتههای مهندسی بدون توجه به زیرساختها و امکانات و فلسفه وجودی این مجموعه ایجاد شده است یا در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی استانهایی که قطب کشاورزی هستند، در رشتههایی که سنخیتی با بازار کار منطقه ندارد دانشجو تربیت میشود.
البته قرار بود دردولت دهم با اجرای طرح آمایش سرزمین در حوزه آموزش عالی، توسعه رشتههای دانشگاهی در کشور متناسب با توانمندیهای جمعیتی، اقلیمی و اقتصادی هر منطقه باشد و اصول، سیاستها و جهتدهیهای تعیین شده در زمینه گسترش آموزش عالی براساس توانمندیهای هر منطقه مشخص و ارائه شود که تاکنون این سند نهایی نشده است.
به هر روی نرخ بیکاری دانشآموختگان هر سال افزایش مییابد و یقینا از سال 90تاکنون بر تعداد دانشآموختگان بیکار افزوده شده است، بحران بیکاری دانشآموختگان مانند بحران سالمندی جمعیت از راه رسیده، سیاست مشخصی در حوزه آموزش عالی نداشتهایم و فقط سعی کردهایم راه ورود به آموزش عالی را هموار کنیم و به افق دورتر توجهی نداشتهایم اکنون باید چارهای برای رفع بحران بیکاری دانشآموختگان اندیشید که فردا دیر است.