محوطه باستانی مکانی است که دست‌کم ۱۰۰سال از آخرین استقرار انسان و بقایای به جای‌مانده از او در آن گذشته باشد. با این تعریف خواننده نکته‌سنج متوجه خواهد شد که سرزمینی به گسترش و قدمت ایران چه حجم انبوهی از آثار و محوطه‌های باستانی را در خود جای داده است.


آثار باستانی را به‌طور کلی می‌توان به 2 گروه بزرگ تقسیم کرد؛ نخست آثاری که روی زمین قابل مشاهده هستند و دیگر آثاری که در دل زمین نهان مانده‌اند. از گروه نخست می‌توان به انبوهی از بناهای تاریخی همچون کاخ‌ها، مسجدها و مقبره‌ها، کاروانسراها، پل‌ها و... اشاره کرد. اما گروه دوم کمی ناآشنا هستند که مهم‌ترین آنها تپه‌های باستانی‌اند که در سراسر شهرها و روستاهای این سرزمین پراکنده‌اند.

بیایید به حدود 4هزار سال پیش سفر کنیم. مکانی نسبتا بلند را کنار رودخانه‌ای درنظر بگیرید که گروهی از انسان‌ها با یکدیگر زندگی می‌کنند و اقتصاد آنها بر پایه کشاورزی است و منبع آب آنها همان رودخانه‌ پیش گفته است؛ جامعه‌ای روستانشین که ساکنین، خانه‌های خود را از چینه و خشت ساخته و سقف خانه‌ها از تیرهای چوبی است. پس از مدتی و به‌دلایلی، آن مکان غیرقابل استقرار می‌شود. این دلیل‌ها می‌تواند تغییر مسیر رودخانه و به‌دنبال آن خشکسالی یا یک بیماری همه‌گیر باشد. افراد جامعه تصمیم به ترک محوطه استقراری خود می‌گیرند. پس از متروک‌شدن روستا، به‌تدریج سقف خانه‌ها فرومی‌ریزد و به‌دنبال آن دیوارهای کاه‌گلی شسته شده و نشست می‌کنند. در اثر فرسایش، خاک روی همه بناها را می‌گیرد و دیگر اثری از روستا قابل مشاهده نخواهد بود و در گذر زمان به یک محوطه باستانی تبدیل می‌شود. اما چرا محوطه‌های باستانی برای باستان‌شناسان دارای اهمیت هستند؟

باستان‌شناسان با کاوش در همین روستاها به شیوه زندگی ساکنان آنها و البته فرهنگ پیشینیان پی می‌برند. از آثار معماری به‌جا‌مانده متوجه می‌شوند که ساکنین آن دوره از چه نوع مصالحی استفاده می‌کردند و سطح پیشرفت هنر معماری آن برهه از زمان چگونه بوده است؟ همچنین با یافتن اشیایی همچون سفال و ابزارهای سنگی، سطح تکنولوژی جامعه را بررسی می‌کنند. با مطالعه بقایای استخوانی می‌توانند بدانند که ساکنان آن دوره از گوشت کدام حیوانات استفاده می‌کردند. همچنین با مطالعه بقایای گیاهی، نه‌تنها غلات مورد استفاده بلکه می‌توانند ویژگی‌های آب و هوایی را نیز مورد مطالعه قرار بدهند. بنابراین می‌توان گفت باستان‌شناسان با پژوهش در محوطه‌های باستانی به‌دنبال بازسازی زندگی مردمان گذشته هستند. متأسفانه با تمام تلاش باستان‌شناس‌ها باید گفت تفکر گنج‌یابی در ایران پیشینه‌ای طولانی دارد. سودجویان بی‌اطلاع با دیدن اشیای باستانی در موزه‌ها تصور می‌کنند تمام تپه‌های باستانی سرشار از فلزات گران‌قیمت هستند! گاهی افراد از نزدیکان خود شنیده‌اند که در فلان تپه گنجی پنهان است یا خرافاتی‌ترها تصور می‌کنند در فلان کوه در داخل یک صخره گنجینه‌ای بزرگ قرار دارد. در نتیجه عده‌ای سودجو و ناآگاه به جان تپه‌های باستانی می‌افتند و چنان ضربه‌ای به پیکر باستان‌شناسی کشور وارد می‌کنند که غیرقابل جبران است.

از این بدتر به‌کارگیری ادوات جدید همچون دستگاه‌های فلزیاب و در برخی موارد ماشین‌آلات سنگین است. هرچند زحمتکشان میراث فرهنگی در شهرهای مختلف مدام به‌دنبال رصدکردن احوال تپه‌های باستانی منطقه خود هستند، اما انبوه محوطه‌ها و کمبود نیرو مانع از این می‌شود تا آنها بتوانند از کاوش‌های غیرمجاز به‌طور کامل جلوگیری کنند. ناآگاهی و پرداختن به خرافات و کمبود آموزش همگانی نیز البته مهم‌ترین عوامل تخریب محوطه‌های باستانی هستند. کاوشگران غیرمجاز و سودجو به‌دنبال یافتن طلا، تپه‌های باستانی را زیر و رو می‌کنند؛ غافل از اینکه بدانند محوطه باستانی مورد نظر مربوط به چه دوره‌ای است و آیا ساکنان آن با فلز طلا آشنا بوده‌اند؟ حدود ۶ هزار سال است که بشر فلز طلا را شناخته و کمترین استفاده را از آن برده است.

نخستین سکه‌ها از میانه هزاره اول پیش از میلاد ضرب شده‌اند و بد نیست بدانیم در بیشتر محوطه‌های باستانی که توسط باستان‌شناسان و به‌صورت علمی کاوش می‌شوند، حتی یک قطعه از این فلز به‌دست نمی‌آید. تعداد بسیار زیادی از تپه‌های باستانی، لایه‌های قدیمی‌تر از دوره یادشده دارند و سودجویان نه‌تنها به مقصود خود نمی‌رسند، بلکه لایه‌های زیرین و قدیمی‌تر را نیز تخریب می‌کنند. بنابراین گنج‌یابی تنها، تفکری واهی و ساده‌انگارانه است.شاید بپرسید که تخریب محوطه‌های باستانی چه تأثیری بر فعالیت باستان‌شناسان و از آن مهم‌تر جامعه می‌گذارد؟

بگذارید پاسخ را با 2 مثال بیان کنیم. 2 محوطه با قدمت بیش از 9هزار سال را درنظر بگیرید، یعنی زمانی که حتی سفال مورد استفاده قرار نگرفته، چه رسد به فلزات. اولی در منطقه ایلام و دومی در منطقه خوزستان قرار دارند. برای هردوی اینها برنامه کاوش علمی وجود داشت. در ایلام کاوش‌های علمی نشان داد که ساکنان منطقه حدود 10هزار سال پیش بدون اینکه از سفال استفاده کرده باشند شروع به اهلی کردن گیاهان کرده‌اند. این موضوع به‌قدری اهمیت داشت که نشان داد ساکنان زاگرس ایران از پیشقراولان اهلی‌کردن گیاهان در منطقه خاورمیانه و جهان بوده‌اند. اما متأسفانه در خوزستان، به‌دلیل آسیب جدی محوطه در اثر کاوش‌های غیرمجاز و فعالیت‌های خاکبرداری توسط کشاورزان این پژوهش امکان‌پذیر نشد و بد نیست بدانیم که این تپه، تنها محوطه از این دوره در منطقه بود و این خطر همچنان در کمین محوطه‌های باستانی کشور است.

محمد کرمی؛ دانشجوی دکتری باستان‌شناسی، دانشگاه ابرهارد کارلز توبینگن- آلمان