به این پرسشها پاسخ بده و ببین تا چه حد برای شروع یک سال تحصیلیِ موفق هیجانزده و آماده هستی:
* * *
1. ساعت پنج صبح است و صدای قارقار یک کلاغ سمج از خواب بیدارت میکند:
× بالش را روی گوشهایت میگذاری و سعی میکنی بخوابی.
% ساعت را نگاه میکنی و نفس راحتی میکشی و زود به خواب میروی.
+ وقتی از خواب بپری دیگر خوابت نمیبرد.
2. مدت زمانی که در روز با دوستانت میگذرانی:
% کمتر از یک ساعت در روز
+ کمتر از نیم ساعت در روز
× بیشتر از یک ساعت در روز
3. وقتی از سفر برمیگردی:
+ بلافاصله چمدانت را خالی میکنی.
× چمدان تا چند روز خالی نمیشود.
% کسی دنبالم نگذاشته که، فردا چمدانم را خالی میکنم.
4. مدرکی که در تابستان گرفتهای:
× مدرک؟ تابستان فصل بازی و تفریح است!
% کلاس میروم اما نه برای مدرک.
+ کلاسهای من فقط تابستانی نیستند، اگر ادامه دهم مدرک هم میگیرم.
5. موقع بیدار کردنت از خواب کدام جمله را بیشتر میشنوی:
% این بار آخر است که صدایت میکنم.
+ یادم نیست، معمولاً خودم از خواب بیدار میشوم.
× پارچ آب بیاورم یا بلند میشوی؟
6. ساعت پخش سریال مورد علاقهات عوض شده: 11شب!
+ شاید بتوانم تکرارش را ببینم. سریالها صدبار تکرار میشوند.
× خب که چی؟
% شبی یک بار در هفته به جایی برنمیخورد!
7. اگر کفش بودی، کدام کفش بودی:
× کفش راحتی
% کفش ورزشی
+ کفش چرم
8. در دوران تعطیلات دلت برای کدام تنگ میشود:
% دوستانم
× بازهم برای تعطیلات
+ پنجشنبهها
9. برای کدام یک از این لباسها بیشتر دلتنگ میشوی:
× لباس ورزشی
+ لباس رسمی
% لباس شنا
10. اگر وزیر آموزش پرورش میشدی، اولین کارت کدام بود:
+ آسانتر کردن درسها
× یک روز درمیان مدارس را تعطیل میکردم.
% تعطیلات تابستان را تا چهارماه و تعطیلات نوروز را تا یک ماه افزایش میدادم.
11. اگر قرار باشد در ماشینِ زمان سوار شوی، کدام دوران را انتخاب میکنی:
× دوران کودکی
% دوران جوانی
+ دوران آینده
12. اگر قرار باشد یک داستان کوتاه بنویسی، داستانت در کدام محیط اتفاق میافتد:
% در یک میهمانی
+ در یک جزیره
× در یک خانهی ارواح
* * *
(×) تنبل خانم/ تنبل خان
تعطیلات برای همه تمام شده، اما انگار برای تو هنوز ادامه دارد. هنوز هم شبها تا نیمه شب بیداری و صبحها با عذاب از رختخواب دل میکنی. هنوز کمدت نامرتب است و لباسهای مدرسه را اتو نکردهای. هلو را گاز میزنی و با خودت میگویی: تا هلو هست تابستان هم هست. اما یادت میرود که این ممکن است آخرین هلو و هندوانهای باشد که میخوری و تازه طعمش هم دیگر مثل آن موقعها نیست. همهی اینها ادامه دارد تا وقتی هواسرد شود و ساعت پنج بعدازظهر غروب شود. تو تازه آن موقع باورت میشود که تابستان تمام شده و باید تکانی به خودت بدهی. تو هنوز برای مدرسه آماده نیستی. اما در همین دو روز باقیمانده، تلاشت را بکن. مطمئن باش سال آینده با تجربهی این شروع، میتوانی سال تحصیلیِ بهتری را آغاز کنی.
* * *
(%) دلتنگ و دلتنگ
لباسهایت آماده است و کفشهایت واکسزده. کیف و کتاب در کمد، انتظار میکشند و تو نامطمئنی.
بله، امسال هم مثل همیشه میخواهی با بیحالی و از سراجبار مدرسه را شروع کنی. روحت هم مثل کفشها نیاز به واکس شادی دارد و برای یک شروع خوب باید بهحد کافی انگیزه داشت.
کتابهای درسیات را ورق بزن و ببین از کدام مبحث بیشتر خوشت میآید. کمی هم در اینترنت دربارهی مباحث مورد علاقهات تحقیق کن و اطلاعاتت را بالا ببر. وقتی با دست پر به مدرسه بروی، انگیزه و نشاط کافی را برای شروع یک سال تحصیلی جدید و دوستداشتنی خواهی داشت.
* * *
(+) 3 ،2، 1، حمله
جیبهایت پر از فندق و پسته؟
خب معلوم است دیگر، آنقدر برای مدرسه رفتن آمادهای و شوق و ذوق داری که از فرط این همه شادی دچار استرس و نگرانی شدهای.
یک نفس عمیق بکش. لازم نیست از کلهی سحر بیدار شوی و تا زمان مدرسه رفتن هی به ساعت نگاه کنی. همه چیز آماده است و مشکلی پیش نمیآید.
نگران معلمهای سختگیر و درسهای سخت نباش. تو برای همهی اینها آمادهای. پس شبها با خیال راحت بخواب و به یک سال تحصیلی پراز موفقیت فکر کن؛ چنین سالی که در انتظار توست.