کمترین نقدی در رسانهها، میتواند با واکنش دیگران و افراد و سازمانها مواجه شود. به همین جهت بسیاری از رسانهها ترجیح میدهند فقط اطلاعرسانی کنند و کمتر وارد عرصه نقد میشوند. در همین چارچوب دکتر محسنیان راد، استاد علوم ارتباطات اجتماعی با استناد به پژوهش گستردهای که انجام داده اعلام کرد: در بررسی دقیق هزاران صفحهای از نمونهای شامل تمام مطبوعات ایران، مشاهده کردم که تنها 726صفحه یعنی چیزی نزدیک به 7درصد از مطالب آنها انتقادی بوده و 93درصد صفحات مطبوعات در حال ستایش یا انتشار عکسها و تصاویر غیرخبری هستند.
دومین نشست مؤسسه آموزشی مکتب خبر با عنوان «الگوی آرمانی رابطه دولت، مطبوعات، ملت» با سخنرانی مهدی محسنیانراد، استاد علوم ارتباطات اجتماعی در محل فرهنگستان هنر برگزار شد.
محسنیانراد با استناد به پژوهشی که خود انجام داده است، گفت: نوع مثالی مطبوعات ایران میگوید که محتوای مطبوعات ما کمتر دیدنی و بیشتر خواندنی و خریدنی است؛ بهعبارت دیگر 65درصد محتوای مطبوعات ما خواندنی، 23درصد آنها خریدنی (آگهی) و 12درصد نیز دیدنی است. البته تصاویر مطبوعات ایران بیشتر پروپاگاندا ست تا تصویر.
وی ادامه داد: حدود 44درصد سطح زیر چاپ مجموع مطبوعات کشور مربوط به یومیههای سیاسی و اجتماعی سراسری است که در تهران منتشر میشوند. سطح عمدهای از این مطبوعات بهطور عمده نشریات حکومتی و حزبی هستند که لباس مستقل بر تن دارند. در پژوهشی که اخیرا از میان 24روزنامه یومیه سراسری در ایران انجام دادهام، متوجه شدم که 5روزنامه وابسته به حکومت شامل همشهری، جامجم، کیهان، اطلاعات و ایران 70درصد مجموع آگهیها را در اختیار دارند و 30درصد بقیه در اختیار 19روزنامه دیگر است. در میان روزنامههای بهواقع حزبی اما لباس مستقل برتن کرده، نیز سهم آگهیهای ثبتی (آگهی توزیعشده از سوی قوه قضاییه) که منشأ حکومتی دارند در نشریات جناح راست اما مستقل حدودا دوبرابر نشریات جناح چپ است.
محسنیان راد ادامه داد: تنها 5/ 10درصد سطح زیر چاپ مطبوعات ایران در جایی غیراز ایران چاپ میشوند و بهاصطلاح غیرمحلی هستند که همراه با میانگین پایین تعداد صفحات هر نسخه و طولانیبودن فاصله انتشار نیز هست. اگر روزنامههای محلی با توزیع سراسری را که سخن عمده آنها، تقلید از روزنامههای سراسری چاپ تهران است، از مطبوعات محلیمان کسر کنیم، سهم مطبوعاتی واقعی محلی برای توزیع در کشور ما 3/ 5درصد است.
این استاد برجسته علوم ارتباطات ادامه داد: در بررسی دقیق هزاران صفحهای از نمونهای شامل تمام مطبوعات ایران مشاهده کردم که تنها 726صفحه یعنی چیزی نزدیک به 7درصد از مطالب آنها انتقادی بوده و 93درصد صفحات مطبوعات در حال ستایش یا انتشار عکسها و تصاویر غیرخبری هستند. در کنار این اگر جهتگیریهای منفی در مورد مسائلی مانند مشکلات موجود در فوتبال یا کمبود اتوبوسهای تندرو یا موضوع طلاق و... را هم کنار بگذاریم و به آنها به جای نقد بگوییم «نِق» و نقد را شامل آن چیزی بدانیم که بیانش مستلزم شهامت و عبور از منافع شخصی توسط خبرنگار است، در همان 7درصد مطالب انتقادی هم تنها 3درصد نقد و 4درصد باقی «نق» است. در همین حال اگر نقد را هم به 2 بخش نقد بسیار حساس و حساس تقسیم کنیم خواهیم دید که سهم نقدبسیار حساس تنها 16صدم درصد است.
محسنیان راد در ادامه با اشاره به 3 دهه برخورد حکومتمردان ایرانی با مطبوعات گفت: در پژوهشی که در همین زمینه انجام دادهام به سراغ بررسی گفتهها و بایدها و نبایدهای اعلام شده از سوی مسئولان رده بالای حکومتی در مورد مطبوعات رفتم. نتیجه این بود که دیده شد 61درصد مطالب آنها در مورد مطبوعات به این اختصاص یافته که آنها چه کار باید بکنند؟ و چگونه باید باشند؟ 21درصد از سخنان آنها نقاط منفی فعالیت روزنامهنگاران را گوشزد میکرد و تنها 10درصد از سخنان آنها در مورد مطبوعات، حاوی نکات مثبت فعالیت روزنامهنگاری بود. جالب اینکه در آن 61درصد، حتی یک توافق 50درصدی در میان گفتهها وجود نداشت.
این استاد علوم ارتباطات اجتماعی در تبیین این نتیجه از پژوهش خود نیز تأکید کرد: این یعنی حکومتمردان ایران در 3 دهه گذشته در مواجهه با مطبوعات دچار نوعی سرگردانی بودهاند بهگونهای که گزارههای طرفداری از هیچ کدام از تئوریهای آنها در مورد مطبوعات، طرفدارانی به اندازه 50درصد هم نیافت. این در حالی است که روزنامه نگاری سالهاست در ایران حرفهای دانشگاهی است و بایدها و نبایدهایش را باید دانشگاهها تعیین کنند نه افرادی که دارای مناصب حکومتی و دینی هستند.
محسنیان راد همچنین گفت: بهنظر من باید تئوری هنجارهای رسانهای در جمهوری اسلامی ایران را در قرآن یافت نه در سلایق متنوع حکومتمردان. به جای رجوع و رفتارهای سلیقهای در تعیین تکلیف برای مطبوعات و یا ادامهدادن روش اشتباه دوران تجدد در غرب باید به سراغ منابعی مثل قرآن برویم. من کلید واژهای با عنوان جهر را در قرآن کریم یافتهام که میتواند در این موضوع به ما کمک کند. وی افزود: خداوند در سوره رعد و در آیه دهم آن میگوید: «چه ما در خفا سخن بگوییم چه آشکار، خداوند آن را میشنود». این یعنی اینکه اگر جایی قرآن پیشنهاد میدهد که بانگ برداریم، برای آن است که مردم آن را بشنوند نه خداوند. اگر در جایی از قرآن مانند آیه 148سوره نسا گفته شده «اگر بر کسی ستمی شد، مجاز است که به زبانی بانگ بردارد» معنایش امروز، بهنظر من این است که میتواند در رسانهها از ستمی که به او شده، انتقاد کند. بانگ برداشتن امروز یعنی رسانهها و به زبان آمدن نیز یعنی انتقاد کردن. بر این مبنا معتقدم در نظام اسلامی مهمترین کارکرد رسانهها دیدبانی انواع ستم و نقد بلند آن است. این استاد علوم ارتباطات اجتماعی در ادامه ضمن تشریح مدل آرمانی مدنظر خود از رابطه ملت، مطبوعات و دولت گفت: مطبوعات در مدل من بیشتر از همهچیز جایگاه نخبگان هستند. خوانندگان نیز مصرفکننده مطبوعات هستند که با مخاطب بودن متفاوت است و دولت در مواجهه با مطبوعات نقش پاسخگو دارد. ممکن است بپرسید نخبه یعنی چه. من بر مبنای این تعریف نخبه را میشناسم: نخبه،کسی است که بهخاطر آموزش دارای عناصر مساعد برای اصالت منش، افقهای وسیع فکری و تواناییهای گستردهای چون شجاعت، بیپروایی، پایمردی و روحیه فدا کردن منافع خصوصی خود برای منافع عمومی است. این گروه از افراد هستند که باید به مطبوعات دسترسی داشته باشند. قرآن نیز این گروه را بهصورت دانایانی توصیف میکند که نزد او گرامی بوده و خشیت دارند.
میتوان به تغییر تدریجی شرایط امیدوار بود
دکترمحسنیان راد: ما در جامعهای در حالگذار هستیم و به همین دلیل احتمال اشتباه و خطا در ما بالاست که این موضوع منجر به انباشتگی نارسایی در ما شده و تحمل و بردباری زیادی را میطلبد. اگر مطبوعات در این وضعیت جهتگیریهای منفی خود را بهگونهای مستدل و مبنی بر ادراک انجام دهند که منتهی به مشارکت همگانی در دوری از موضوعی شود، میتوان به تغییر تدریجی شرایط امیدوار بود. بهعبارت دیگر اگر مردم شرایط نامساعد را در زندگی روزمره خود حس کنند اما شاهد انتقادپردهپوشانه و خودسانسورانه مطبوعات از آن باشد، حس میکنند که مطبوعات تنها به زخم آنها نمک میپاشند درحالیکه نوع مثالی مطبوعات ایران نشان میدهد از میان 7درصد مطالب زیر چاپ که دارای جهتگیری انتقادی هستند تنها 5/ 1درصد با رویکرد احساسی و عاطفی با مخاطب مواجه شده و 7صدم درصد فحاشگونه و تمسخرگونه با آن روبهرو میشوند. البته در این میان 8/ 4درصد نیز خردگرا و مستدل صحبت میکنند که این استدلالها را هم بیشتر میتوان در میان نقها دید تا نقدها.