سایههمسایه هردوشنبهشب روی آنتن شبکه2 میرفت و شاید خیلیها با تلویزیونهای سیاه و سفید 28سال پیش آن را دیده باشند. فیلمنامه این مجموعه را زندهیاد محمود استادمحمد نوشته و اسماعیل خلج هم روی صندلی کارگردانی آن نشسته بود. شبکه تماشا در ادامه پخش سریالهای قدیمی مجموعه 13قسمتی سایه همسایه را هم روی آنتن فرستاد که آخرین قسمت آن چهارشنبه هفته گذشته پخش شد. البته رنگ و لعاب این مجموعه در بازپخش بسیار بهتر شده بود. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگویی کوتاه است با اسماعیل خلج که برخی تصاویر مجموعه او مخاطبان را به دل تهران دهه60 برد و البته یاد هنرمندان درگذشته را برای علاقهمندان زنده کرد.
- تولید سریال سایه همسایه آن هم در اوج جنگ و اوایل دهه60چگونه کلید خورد؟
متن این سریال را زندهیاد محمود استادمحمد نوشته بود و آقای فریدزاده که رئیس وقت گروه فیلم و سریال شبکه یک بود، پیشنهاد کارگردانی آن را به من داد. همان زمان برای انتخاب بازیگر ابتدا سراغ آقای عنایتبخشی رفتم که در زمان تحصیل در دبیرستان با هم نمایش «ابومسلم خراسانی» را اجرا کرده بودیم. سپس از آقای سیروس ابراهیمزاده دعوت کردم که سالها قبلتر از آن تجربه به صحنه رفتن با اثری از او را در انجمن ایران و آمریکا داشتم. خوشبختانه این دو دوست هم پیشنهاد من را پذیرفتند و باقی بازیگران پس از آن انتخاب شدند.
- دکور مجموعه چگونه شکلگرفت؟ آیا تصویربرداری در فضای واقعی بود یا دکوری جداگانه برای این مجموعه ساخته شد؟
در استودیو گلستان دکور زدیم و تمامی مجموعه را همانجا ضبط کردیم. ما در اصل تصویربرداری خارجی نداشتیم و همه صحنههای مجموعه در دکورهایی که ساختیم ضبط شد.
- شما بهعنوان کارگردان سایههمسایه دلیل موفقیت این سریال را در زمان پخش در چه میبینید؟
این سریال کاری صمیمانه و در عین حال کمخرجترین سریال تلویزیون در آن سالها بود. نوشته زندهیاد استادمحمد، بازیگرانی که حضور داشتند و کارگردانی فنی خوب خانم مهوش جزایری، گروه حرفهای نور و تصویر دلایل موفقیت و در عین حال کیفیت خوب این سریال بودند. بهطور کلی از بهترینهای آن زمان تلویزیون برای ساختن سایه همسایه استفاده کردیم.
- موضوع هر قسمت سایه همسایه هم ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کرده بود.
اگر کاری، چه بازی باشد چه کارگردانی، به دلم نچسبد انجامش نمیدهم. اگر بدانم نقشی صمیمی نیست آن را بازی نمیکنم. یکی از چیزهایی که روی مخاطب تأثیر میگذارد صمیمیت است و اینکه موضوع برای تماشاگر تلویزیون باورپذیر باشد. بعضی اتفاقها آنقدر شخصی و خصوصی هستند که وقتی در سریالی مطرح میشوند، برای مردم باورپذیر نیستند اما موضوعهای سایه همسایه دمدستی و قابل لمس بودند.
- در واقع موضوعها از دل مسائل مردم و جامعه گرفته شده و بیانگر دغدغههای همان دوران بود.
اکثر مخاطبان با موضوعها و داستانهایی که در سایه همسایه مطرح میشد آشنا بودند و وقتی این موضوعها را میدیدند برایشان قابل باور بود. داستانها و ماجراهای مدنظر ما در آن سریال خیلی روزمره بود و با بازی خوب بازیگران هم به دل مخاطب نشست؛ ضمن اینکه نباید تأثیرگذاری موسیقی متن مجموعه را که ساخته زندهیاد بابک بیات بود فراموش کرد.