یونس شکرخواه*: متفاوت بود؛ بخشنده مثل خورشید با چهره‌ای پیوسته به لبخند. نه از زندگی ترسید؛ نه از مرگ، در هر دو آرام بود.

پروفسور کاظم معتمدنژاد برای من نماد توسعه بود در کهکشانی ارتباطی که جنبه تکثر یافته خود او بود. او دانش بی بدیل خود را امیدوارانه بین دانشجویانش تکثیر کرد تا میراثی جاودانه به جا گذارد.

استاد معتمد نژاد همیشه امیدوار و روشن‌بین بود. هرگز کسوت معلمی‌اش را به در نیاورد و فقط در کلاس معلم نبود. انگار می‌دانست وقت همه ما محدود است و بین بود و نبود فاصله‌ای مبهم هست؛ پس همه جا آموزاننده بود و درخشان. فانوسی دریایی در کرانه، برای همه در آب‌های آرام و نا آرام.

زندگی دکتر سه ضلع برجسته داشت: معلمی کرد و پدری در حق ارتباطات؛ همیشه امیدوار و راه حل گرا بود و بالاخره نسل پرور بود و رد پا گذاشت؛ آثار مکتوب و شاگردانش.

دکتر معتمدنژاد مرد متکی بر ذات شناسی؛ معرفت و شناخت؛ متکی بر سنت و آینده‌نگری؛ متکی بر درک مبانی حقوقی آزادی رسانه‌ها در عرصه‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی، اما متمرکز بر باز تولید دانش برای ارتباطات ایرانی، در بنا کردن دانش ارتباطات در ایران، هم بر آموزش تکیه کرد و هم بر پژوهش‌های توسعه محور.

و چون در هر دو امر؛ پیگیرانه و مستمرانه کوشید؛ خود به مدل بالنده توسعه دانش ارتباطات مبدل شد چرا که توسعه چیزی جز استمرار فعالیت در یک مسیر نیست.

پروفسور معتمدنژاد همیشه در مسیر خودش حرکت کرد؛ مثل خودش راه رفت، به شیوه خودش فکر و به شیوه خودش تولید کرد.

استاد بلد بود چطور زمین و زمانه را به این مرز و بوم پیوند زند و قدر این انضمام را می‌دانست؛ استاد با اقتباس بیگانه بود.

حالا دیگر او در میان ما نیست. او وقف امور مهم زندگی‌اش بود و همه کارهایش را انجام داد و چون چنین بود سبک بال رفت. اما باور کنید که مرگ استاد فقط پایان زندگی است؛ نه پایان ارتباط.

آموزه‌هایش، میراث مفیدش، یاد و یادهایش ناگسسته خواهد ماند و هر جوانه‌ای که بر تنه درخت ارتباطات این سرزمین بروید؛ از ریشه‌های او آب خواهد خورد.

* سردبیر همشهری آنلاین

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها