دکتر محمدمهدی فرقانی در گفتگو با همشهری آنلاین درباره اولین دستور کار ارتباطاتیها بعد از دکتر معتمدنژاد، گفت: در گام اول باید یک بازنگری، بازبینی و مرور دوباره بر میراث علمی، پژوهشی و آموزشی دکتر معتمدنژاد داشته باشیم و ببینیم دغدغهها و علایق استاد در حوزههای مختلف ارتباطات، روزنامهنگاری، جامعه اطلاعاتی و رسانهها چه بوده و چه ادبیاتی را با کمک همکاران و شاگردانشان در این سالها تولید کرد و چه چشماندازی را برای آینده در نظر داشت که متاسفانه بیماری و اجل مهلتش نداد که این چشماندازها را بتواند محقق کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: عاجلترین کار پس از دکتر معتمدنژاد این است که بتوانیم بر روی تدوین، تصویب و اجرای نظام جامع حقوقی رسانهها البته با تاکید بر مطبوعات به توافق برسیم و عمل کنیم، بخاطر اینکه در چارچوب این نظام است که تکلیف و جایگاه همه تعیین خواهد شد و مطبوعات برای نخستین بار در طول 180 سال گذشته میتوانند نسبت به وضعیت موجود خود و نسبت به آینده اشراف پیدا کرده و برنامهریزی و سیاستگذاری کنند و جامعه بتواند از مطبوعات و رسانههای آزاد تا حد زیادی برخوردار باشد. این بازنگری کمک میکند تا بتوانیم چشمانداز آینده را ترسیم و با تکیه بر میراث دکتر معتمدنژاد برای آینده برنامهریزی کنیم.
فرقانی درباره ثبت میراث دکتر معتمدنژاد نیز گفت: در وهله اول به نوعی باید به شناسایی و جمعبندی آثار استاد بپردازیم و نسبت به فعالیتهایی که انجام شده است شناخت عمقی پیدا کنیم و موقعیت جامعه خود را در رابطه با چشماندازی آینده با تکیه بر این پیشینه ترسیم کنیم و با استفاده از میراث و دستاوردهای دکتر معتمدنژاد در زمینه آموزشی، پژوهشی و ساختار نظام جامع رسانهها بتوانیم برای آینده برنامهریزی کنیم.
وی افزود: علاقه و دلمشغولی و دغدغه اول دکتر معتمدنژاد، ساماندهی امور مطبوعات و تدوین نظام جامع رسانهای بود چون علیرغم تاریخ 180 ساله انتشار مطبوعات در کشور هنوز ساختار روزنامهنگاریمان حرفهای نشده و مرتب شاهد فراز و فرودهای متعدد هستیم. دکتر معتمدنژاد در سمینارها، کتابها و مقالهها و در تدوین متون حقوقی که در چارچوب طرحهای پژوهشی انجام داد به طور مستمر بر ضرورت شکلگیری این نظام جامع و حرفهای شدن ساختار روزنامهنگاری تاکید میکرد اما در عمل تا به امروز تحقق پیدا نکرده و ما فاقد ساختار حرفهای روزنامهنگاری هستیم. بنابراین همه ما باید دست به دست دهیم تا این ساختار حرفهای را شکل دهیم و اجرایی کنیم.
دکتر فرقانی درباره نگاه دکتر معتمدنژاد به بومیسازی علوم ارتباطات نیز گفت: دکتر معتمدنژاد اساساً یک دانشمند و استاد بومی بود. چون به راحتی میتوانست در خارج کشور تدریس و زندگی کند اما همواره میگفت «در ایران متولد شدم، تحصیل کردم، تدریس کردم و زندگی کردم و برای توسعه و پیشرفت کشورم از هیچ تلاشی فروگذار نکردم». این یعنی یک دانشمند بومی.
وی افزود: دکتر معتمدنژاد با نگاه جامع و وسیعی که به فرآیندهای جهانی و نظریهپردازیهای جهانی داشت مطالعات بومی را در قالب مطالعات تطبیقی در حوزه ارتباطات دنبال کرد. یعنی اگر به دانشجویان تأکید میکرد نظریههای صاحبنظران غربی را مطالعه کنند، توصیه میکرد آنها را با دیدگاههای صاحبنظران ایرانی مقایسه و جنبههای اشتراک یا افتراق آنها را مشخص کنند و فوقالعاده در زمینه مطالعه دیدگاههای نظریهپردازان یا صاحبنظران بومی حساس بودند.