اهمیت راهبردی این توافق که پس از 10 سال پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر حقوق هستهای خود در کنار وضع تحریمهای غیرعادلانه شورای امنیت سازمان ملل و همچنین تحریمهای یکجانبه ایالاتمتحده آمریکا حاصل شده است، مورد توجه همه محافل سیاسی و رسانهای مطرح داخلی و بینالمللی بوده است. ارائه تفاسیر متعارض از این بیانیه سیاسی که تبعات متفاوتی را نیز به دنبال دارد و همچنین مشاهده رفتارهایی که حسننیت طرف مقابل را خدشهدار میکند، باعث شده توافق ژنو به بحثبرانگیزترین موضوع در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. گفتوگوی تفصیلی با دکتر سیدعباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه کشورمان که تجربه حضور در تیم مذاکرهکننده هستهای سابق و فعلی را در کارنامه خود دارد، فرصت مغتنمی برای واکاوی جزئیات توافق ژنو و پرسشهای پیرامون آن بود. دکتر عراقچی در این مصاحبه با تاکید بر اینکه براساس این توافق، ایران توانست ضمن برخورداری از حق غنیسازی، اراده خود را به 6 کشور دنیا تحمیل کند، تصریح میکند که این بیانیه سیاسی به خوبی در جهت تامین منافع ملی کشورمان بوده و منجربه افزایش پرستیژ ایران شده است.
انتقال مسئولیت مذاکرات هستهای از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه چه تبعاتی به دنبال داشته است؟
پرونده هستهای به عنوان یکی از مهمترین مسائل کشور که ارتباط مستقیم با امنیت ملی دارد، کماکان در دستورکار شورای عالی امنیت ملی است و شورا هم متناسب با موضوع، بخشی از وظایف خود را به دیگر نهادهای کشور واگذار میکند. در موضوع مذاکرات هستهای، این موضوع توسط رئیسجمهور بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی به وزارت امورخارجه تفویض شده است. معتقدم که این امر تبعات مثبت بسیاری داشته است. وزارت امور خارجه یک نهاد تخصصی برای اعمال سیاست خارجی است که مذاکره هم بخش مهمی از سیاست خارجی را دربر میگیرد. وزارت امور خارجه از تخصص و تبحر کافی در این مورد بهرهمند است و اصولا مذاکره وظیفه وزارت امور خارجه است، کمااینکه 6کشوری هم که طرف مقابل ما هستند، از مقامات وزارت امورخارجه خود برای مذاکره با ایران بهره میگیرند. فکر میکنم این باعث شده رویکرد و روحیه جدیدی در مذاکرات 1+5 ایجاد شود که اتفاقا مثمرثمر هم بوده و منجر به پیشرفت مذاکرات هم شده است.
- تعابیر مختلفی از توافق ژنو شده است که قاعدتا هریک از تعابیر بار حقوقی متفاوتی نیز خواهند داشت. از نظر شما کدامیک از این واژهها معتبر است؟
در مورد اینکه توافق ما با 1+5 چه ماهیتی داشته باشد، بحثهای زیادی بین ما و کشورهای عضو 1+5 صورت گرفت. آنچه در نهایت مورد توافق همه طرفین قرار گرفت، عبارت بود از اینکه توافق صورتگرفته شکل یک بیانیه سیاسی داشته باشد نه یک بیانیه حقوقی که الزامآور باشد. بر مفاد این بیانیه سیاسی توافق میشود و هیچ امضایی هم نخواهد داشت. بنابراین دو طرف با این متن بهعنوان یک بیانیه سیاسی موافقت کردند و تعبیری که از آن میشود«اقدام مشترک» است که در حقیقت شامل اقدامات داوطلبانهای است که هرطرف انجام میدهد. در عین حال در مورد راهحل جامعی که مدنظر طرفین است و در مسیر ادامه مذاکرات باید به آن رسید، اعلامنظر میکند. بنابراین، این توافق پیش از آنکه حقوقی باشد، سیاسی است.
- در برخی خبرها آمده بود که برای اجرای این توافقنامه ضمیمهای وجود دارد. جزئیات این ضمیمه ادعایی چیست؟
ضمیمهای به آن معنا همراه این توافقنامه نیست. این توافقنامه در حقیقت به سازوکارهایی اجرایی نیاز دارد که در حال حاضر کارشناسان ما و طرف مقابل در وین مشغول مذاکره پیرامون آنها هستند. اما آنچه این توافقنامه را تکمیل میکند، اعداد و ارقامی است که وجود داشته و در سند ذکر نشده است. این اعداد و ارقام شامل 4/2 میلیارد دلار بازگشت درآمدهای نفتی و 400میلیون دلار مربوط به مباحث مالی دانشجویان است. هر دو طرف به دلایلی ترجیح دادند که این موضوع در سند توافقنامه ژنو منعکس نشود و جداگانه اعلام شود. از آنجا که این موارد در زمره تحریمهای یکجانبه آمریکا بود، آمریکا آنها را در بیانیه کاخ سفید به عنوان fact sheet منعکس کرده که از نظر ما ارزش این fact sheet تنها به همین دو رقم ذکر شده است و بقیه آن، ارزیابیهای کاخ سفید از بیانیه ژنو به شمار میرود.
- آیا لازم بود این موارد در توافقنامه و بیانیه ذکر شوند یا خیر؟
بحث در مورد این بود که این ارقام در سند ذکر شود یا جای دیگر که در نهایت ترجیح دو طرف این بود که در سند توافقنامه ذکر نشود و به صورت جداگانه به آنها پرداخته شود و در سند آمده که درباره این موارد توافق خواهد شد که این توافق صورت گرفت و کاخ سفید در بیانیه خود اعلام کرد. بنابراین ضمیمهای مطرح نیست و حتی نمیتوان نام مکمل بر این موارد گذاشت. در واقع اینها مواردی است که در سند ذکر شده که در مورد آنها توافق خواهد شد.
- یعنی ضمیمهای که شامل سازوکار اجرا یا مکانیسم پیشرفت در مسیر مذاکرات باشد نیز وجود ندارد؟
همانطور که گفتم اینها در مذاکراتی که در وین در جریان است، مورد بحث قرار میگیرد و تعیین میشود که هر یک از بندهای توافقنامه چگونه اجرا شوند. شاید حتی مکتوب هم نشود.
- از بیانیه سیاسی ژنو تفاسیر کاملا متضادی ارائه شده است. آنچه کاخ سفید اعلام کرد با تفسیری که ما به آن باور داریم در تعارض است. این نشان میدهد که گویا متن این بیانیه ظرفیت تفاسیر متعارض را در خود دارد؛ بهخصوص وقتی این تفاسیر به مباحث مهمی چون غنیسازی میرسد، اهمیت بالایی پیدا میکند. چرا از یک بیانیه سیاسی مشترک تفاسیری با این دامنه اختلاف صورت میگیرد؟ آیا این انتقاد را میتوان به بیانیه موجود وارد دانست؟
هر بیانیه، سند یا مکتوبی ممکن است در معرض تفاسیر مختلفی قرار بگیرد ولی به نظرم این متن بسیار مشخص و صریح است و آنطور نیست که تفاسیر مختلفی بتواند از آن صورت گیرد. در حقیقت باید گفت فضاسازیهای رسانهای مختلفی از آن صورت گرفته است. متعاقب هر مذاکره یا هر مقولهای در روابط بینالملل امکان شکلگیری یک جنگ روانی وجود دارد. اگر مذاکره شکست بخورد، در آن جنگ رسانهای و روانی هر طرف سعی میکند تقصیر را به گردن دیگری بیندازد و اگر مذاکره موفق باشد، هر طرف سعی میکند بگوید سهم بیشتری از برد دارد ، امتیازات بیشتری گرفته و امتیازات کمتری به طرف مقابل داده است. ماهیت مذاکره به گونهای است که در آن معمولا بده - بستان صورت میگیرد. اینکه چه کسی بتواند جنگ روانی بعد از مذاکره را به نفع خود هدایت کند، این قابلیت را برای وی ایجاد میکند که فضای روانی را هم در دست بگیرد و باعث میشود تعابیر و تفاسیر مدنظر خود را تحمیل کند، در حالی که ممکن است متن بیانیه یا توافق کاملا روشن و شفاف باشد. این واقعهای است که پس از توافق ژنو صورت گرفته و آمریکاییها و غربیها بسیار هنرمندانه در این صحنه وارد شدهاند و باید اعتراف کرد که آنها این کار را بهتر از ما به انجام رساندهاند. اما در مورد حق غنیسازی باید بگویم که به اعتقاد من خلط مبحثی صورت گرفته که آمریکاییها هم به آن دامن زدهاند و باعث شدهاند این تفکر به وجود بیاید که تعابیر و تفاسیر مختلفی وجود دارد. از نظر ما، حق غنیسازی ایران، امری نیست که آمریکا بخواهد به رسمیت بشناسد یا نه؛ این حق را انپیتی برای ما به رسمیت شناخته و قائل شده و این حق وجود دارد.
- بحث از احترام گذاشتن است.
بله، بحث احترام گذاشتن است. بحث این است که ما این حق را اجرا میکنیم و آنها باید آن را بپذیرند. اینطور نیست که ما به دنبال آن باشیم که 1+5 به ما بگوید ایران حق غنیسازی دارد و بعد ما حق غنیسازی داشته باشیم! حق ما برای غنیسازی طبق ماده 4 انپیتی که بیان میکند همه کشورهای عضو از حق توسعه، تحقیق، تولید و استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای برخوردارند، وجود داشته و این شامل مجموعه اقداماتی است که در چارچوب انرژی هستهای قرار دارد.
تفسیری که کنفرانس بازنگری به عنوان مرجع رسمی تفسیر انپیتی از این ماده ارائه داده، آن است که این حق شامل چرخه سوخت هم هست و چرخه سوخت، غنیسازی را نیز شامل میشود. بنابراین از نظر ما، برای همه کشورها این حق وجود دارد. البته کشورهای غربی، تفسیر دیگری از این ماده دارند و غنیسازی را جزئی از حقوق اعضای انپیتی نمیدانند.
بحث دیگر در مورد اجرای حق است. آمریکاییها معتقدند که ممکن است کشوری در برنامه هستهای خود غنیسازی داشته باشد و ممکن است ما آن را به عنوان یک واقعیت بپذیریم اما آن را بهعنوان یک حق نمیپذیریم. اگر شما موافقتنامههای همکاری هستهای آمریکا با دیگر کشورها را ملاحظه کنید، در هیچیک از آنها غنیسازی به عنوان یک حق برای هیچکدام به رسمیت شناخته نشده است. حتی در بیشتر آنها تعبیری وجود دارد که آمریکا آن را «قید طلایی» مینامد و به این موضوع اشاره دارد که این کشورها باید از غنیسازی صرفنظر کنند تا آمریکا با آنها همکاری هستهای داشته باشد. بیشتر کشورهایی که آمریکا با آنها همکاری هستهای دارد با این موضوع موافقت کردهاند.
- و اکنون غنیسازی میکنند؟
خیر، غنیسازی نمیکنند. از این حق به قیمت همکاری با آمریکا صرفنظر کردهاند. اما بعضی از کشورها وجود دارند که بر حق خود پافشاری کردهاند و آمریکا هم با ترتیبات خاص و ویژهای غنیسازی آنها را قبول کرده است؛ مثل هند، ژاپن و کره جنوبی. در این شرایط آمریکا باز هم غنیسازی را به عنوان حق این کشورها به رسمیت نشناخته است بلکه آن را بهعنوان یک واقعیت عملی پذیرفته است. بنابراین در موافقتنامه با این دسته کشورها هم جایی وجود ندارد که ببینیم آمریکا غنیسازی را بهعنوان حق کشورهای مذکور پذیرفته است. این همان حالتی است که در توافق ژنو هم صورت پذیرفت؛ پذیرش واقعیت غنیسازی در ایران در چارچوب فعالیت هستهای صلحآمیز.
- منظورتان این است که حتی در شرایط ایدهآل هم آمریکا به این موضوع اذعان نمیکند؟
این موضوع که آمریکا در قبال غنیسازی در دیگر کشورها چه موضعی دارد و آیا آن را بهعنوان حق میپذیرد یا خیر برای ما اهمیتی ندارد. ما معتقدیم که براساس انپیتی در این مورد حق داریم و این حق، قابل چشمپوشی نیست. ما تنها از آمریکا انتظار داریم که اجرای این حق را بپذیرد و به آن احترام بگذارد و این امر در توافق ژنو صورت گرفته؛ یعنی غنیسازی ایران ادامه پیدا میکند و 1+5 که 6 قطعنامه در شورای امنیت علیه غنیسازی ایران به تصویب رسانده و خواستهاند غنیسازی ما تعلیق شود، در عمل میپذیرند که غنیسازی ادامه داشته باشد. این یعنی میپذیرند که ایران این حق را دارد که غنیسازی 5 درصدش ادامه داشته باشد. بعد در 2بخش از سند میگوید که راهحل جامع این مذاکرات شامل ادامه غنیسازی در ایران خواهد بود. معنای این امر آن است که آمریکا و کشورهای غربی سیاست «غنیسازی صفر» (ZeroEnrichment) را کنار گذاشتهاند و این تحول بزرگی در رویکرد آنها به این مسئله محسوب میشود و دستاورد بزرگی برای ایران است؛ چراکه آنهایی که 10 سال بر ما فشار آوردند و ما را تحریم کردند تا از غنیسازی صرفنظر کنیم، امروز آن را میپذیرند.
- اما در تعابیر مقامات آمریکایی شواهدی ذکر شده که در تناقض با مفاد توافق ژنو و به رسمیت نشناختن حق غنیسازی ایران است.
متاسفانه ترجمههایی که داخل ایران از اخبار خارجی انجام میشود، هم ناقص و هم نادرست است. من شما را ارجاع میدهم به آخرین سخنرانی اوباما که به صراحت میگوید: اگر من امکان داشتم، حتی اجازه داشتن کمترین امکانات فنی را هم به ایران نمیدادم ولی واقعیت این است که چنین امکانی وجود ندارد و مردم ایران بسیار قدرتمند هستند و ما قادر به برچیدن برنامه هستهای ایران نیستیم و به همین علت باید با آن کنار بیاییم و به همین دلیل تنها کاری که میتوانیم در این شرایط انجام دهیم، جلوگیری از پیشرفت بیشتر این برنامه است. در همین سخنرانی اوباما میگوید که فشارها و تحریمها ناکارآمد بوده؛ چراکه مردم ایران نشان دادند که نمیتوان با ابزار فشار و تحریم با آنها سخن گفت و باید با آنها با کرامت صحبت کرد. در بخش دیگری از سخنرانی اذعان میکند که ما باید غنیسازی را برای ایران بپذیریم البته به صورت محدود. از نظر من چنین مواردی به معنای پیروزی مردم ایران است. 10 سال نبرد ما با 1+5، جنگ ارادهها بود که آنها میگفتند باید غنیسازی را تعلیق کنید و ما میگفتیم این حق ماست و از حق خود صرفنظر نخواهیم کرد.
پیامد این پایداری 10ساله، ابتدا تصویب قطعنامه و تحریمهای یکجانبه و چندجانبه، تهدید نظامی، فشار سیاسی و جنگ تبلیغاتی بود اما با مقاومت مردم ایران و پافشاری بر حقوق مسلم خود، اینک با توافق ژنو میتوان گفت اراده مردم ایران قویتر بود و مردم ایران پیروز میدان شدند. این ایران است که با سندی از مذاکرات خارج میشود که در آن ادامه غنیسازی به رسمیت شناخته شده و پذیرفته شده که هر راهحلی برای پایان اختلافات شامل برنامه غنیسازی خواهد بود. این دستاورد بزرگ مقاومت 10 ساله مردم ایران و رهبری داهیانه مقام معظم رهبری است. جداً نباید درگیر لفاظیها شد، مهم آن است که غنیسازی ایران از سوی 1+5 پس از 10سال مورد پذیرش قرار گرفت. این به نظرم بزرگترین موفقیت ما در این مرحله است.
- با توجه به امکان تفاسیر مختلف از متن توافق ژنو، آیا مرجع مشخصی پیشبینی شده که اختلاف در تفسیر متن به آن ارجاع شده و داوری آن پذیرفته شود؟
همانطور که در ابتدا گفتم، توافقنامه ژنو، یک متن حقوقی نیست که در صورت بروزاختلاف، نیاز به ارجاع به داوری مرضیالطرفین داشته باشد بلکه یک بیانیه سیاسی شامل برشمردن یکسری اقدامات است که هر یک از دو طرف باید انجام دهند و تفسیر آن در اختیار هر کدام از طرفین به صورت مجزاست. این معنای سیاست گام به گام است. به این معنا که شما هر گامی که برمیدارید، در انتظار گام طرف مقابل خواهید شد و بعد ارزیابی خواهید کرد که آیا طرف روبهرو به تعهدات خود عمل کرده یا خیر؟ اگر عمل کرده باشد، شما هم گام بعدی را برمیدارید در غیر این صورت، ادامه مسیر منتفی است و حتی اگر لازم بدانید، گامها را به سمت عقب برخواهید داشت. در مورد مذاکرات با 1+5 هم وضعیت به همین منوال است چون ما هیچ خوشبینی مبنی بر آنکه طرف 1+5 به همه تعهدات خود عمل کند نداریم، بنابراین سیستم گام به گام را طوری طراحی کردهایم که هر لحظه قابلیت توقف و قابلیت برگشت به عقب را دارد، بهخصوص گام اول.
اگر شما در سند ملاحظه کنید به گونهای است که کل ساختار برنامه صلحآمیز هستهای ایران حفظ خواهد شد. ایران در کمتر از یک روز میتواند به حالت اول خود بازگردد؛ چراکه تنها عاملی که در این مورد تغییر کرده، توقف غنیسازی 20درصد است . جمع کردن اتصالات و زنجیرههای سانتریفیوژهایی که منجر به غنیسازی 20درصد میشود کمتر از یک روز کارمیبرد. بنابراین این مکانیسم اجرایی در خود ایده گام به گام وجود دارد و مرجع تفسیر آن هم خودمان هستیم. هرگاه تشخیص دهیم که طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرده، میتوانیم به وضعیت قبلی بازگردیم؛ چراکه هیچ آسیبی به ساختار هستهای ایران وارد نشده است.
- نیاز ایران به اورانیوم غنیشده 20درصد، براساس این توافق چگونه تامین میشود؟
ما نیازمندی خود به غنیسازی 20درصد را برطرف کردهایم. نیاز ما به این سطح از غنیسازی، برای ادامه کار رآکتور تحقیقاتی تهران است. همانطور که میدانید سوخت این رآکتور تمام شده بود و ما از طرف مقابل، تامین این سوخت را خواسته بودیم که در اختیار ما قرار ندادند و از اینرو خودمان شروع به غنیسازی کردیم. اکنون سوخت آن تولید و تزریق شده و مواد اولیه برای دستکم سوخت 10 ساله این رآکتور را در اختیار داریم. بنابراین ما هیچ نیاز فوری به آن نداریم و از اینرو در این مورد با 1+5 توافق کردهایم.
- پس از این بازه زمانی شش ماهه وضعیت چگونه خواهد بود؟
ما در راهحل نهایی محدودیتی را برای غنیسازی خود در راستای اعتمادسازی قبول خواهیم کرد. در آنجا با توافق طرفین و با توجه به نیازهای ایران، میزان این محدودیت مشخص خواهد شد. با وجود این به چند نکته باید توجه کرد؛ اولا گام نهایی، دوره زمانی دارد که در مورد آن همچنان که در توافقنامه ژنو آمده، قرار است بعدا توافق شود؛ یعنی وقتی وارد مذاکرات گام نهایی شدیم، باید در مورد دوره زمانی گام نهایی هم به توافق برسیم که البته کار سختی است. از سوی دیگر در پایان سند آمده زمانی که گام نهایی در طول دوره خود اجرایی شد و با منقضی شدن آن، با برنامه هستهای ایران مثل برنامه هستهای هر کشور دیگر غیردارنده سلاح هستهای برخورد خواهد شد و این به معنای عادی شدن همه شرایط و نبودن هیچ محدودیتی در این زمینه است.
نکته بعدی آن است که حتی در طول این دوره هم محدودیت با توجه به نیازهاست؛ یعنی اگر ایران به مواد غنیسازی 20درصد احتیاج داشته باشد، با توافق دوجانبه آن را انجام میدهد. ممکن است در طول این دوره ما رآکتورهای جدیدی بسازیم که برای آنها نیاز به سوخت 20درصد داشته باشیم، بنابراین تولید میکنیم.
- این سطح از غنیسازی بعدا از جانب آنها در تعارض با توافق ژنو عنوان نخواهد شد؟
میزان غنیسازی ما در دوره زمانی راهحل جامع براساس نیازهای ما مشخص خواهد شد. اگر نیازی وجود داشته باشد، براساس آن نیاز، غنیسازی هم تعریف خواهد شد که این نیاز موارد متعددی را شامل خواهد شد و ما موارد متعددی را در تعریفی که صورت خواهد گرفت، مدنظر قرار خواهیم داد.
- آیا فاصله زمانی میان گام اول و گام نهایی مشخص است؟
اگر دقت کرده باشید، در متن توافقنامه ژنو آمده که فاصله بین گام اول و گام آخر ممکن است مستلزم برداشتن گامهای اضافهای هم باشد. بنابراین پس از گذشتن 6 ماه که فرصت زمانی گام اول به پایان میرسد باید تصمیم بگیریم که یا گام اول را تمدید کنیم تا به گام آخر و راهحل جامع دست یابیم یا آنکه تصمیم میگیریم گام دومی طراحی شود یا در وضعیت سوم، ممکن است به این نتیجه برسیم که گام اول به خوبی اجرا نشده و ما باید به وضعیت اول بازگردیم که همه این موارد پس از 6 ماه روشن خواهد شد.
فلسفه حرکت گام به گام اصولا این است که اقداماتی وجود دارد که دو طرف در جریان مذاکرات بر آنها اصرار دارند و این اصرار باعث به بنبست رسیدن مذاکرات میشود؛ مثلا به وضعیت قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران توجه کنید. طرف مقابل بر اجرای این قطعنامهها اصرار دارد و نمیتواند بپذیرد که آنها اجرا نشوند. ما هم اصرار داریم که این قطعنامهها غیرقانونی و غیرعادلانه است، بنابراین آنها را اجرا نخواهیم کرد. اگر بخواهیم در همین شرایط تصمیم بگیریم، مذاکرات به بنبست خواهد رسید. اما منطق گام به گام میگوید اقدامات سخت باید به مراحل بعدی منتقل شوند. در گام اول، روی اقدامات آسانی که مورد پذیرش دو طرف است، توافق میشود. پس از آن خود به خود فضا تغییر میکند و از فضای تقابل به سمت تعامل تغییر جهت میدهد. در این فضای جدید مبتنی بر تعامل و همکاری، برداشتن گامهای سخت و مشکل، ممکن است آسانتر شود.
بنابراین ایده گام به گام بر آن است که با برداشتن گام اول و تغییر فضا، محیط برای گام دوم و گامهای بعدی آمادهتر خواهد شد و احتمالا اقدامات دشوار و گامهای بعدی سهلتر خواهد بود. ما این ایده را پذیرفتیم اما مشروط به آنکه تصویری روشن از گام آخر داشته باشیم؛ به گونهای که در تاریکی گام برنداریم. اما براساس همین منطق باید به این نکته توجه داشته باشیم که نمیتوان گامهای میانی را در ابتدا مشخص کرد؛ چراکه باز هم در مسیر مذاکرات بنبست ایجاد خواهد کرد. به هر حال روشن شدن تکلیف قطعنامهها در گامهای پس از گام نخست مشخص خواهد شد. اگر دقت کرده باشید در توافقنامه آمده که ما در گامهای میانی، قطعنامهها را «مورد توجه» (address) قرار خواهیم داد که این عبارت، دوپهلو است. از نظر 1+5 یعنی آن را اجرا خواهیم کرد و از طرف ما به معنای لغو شدن است.
- اما بهنظر میرسد در مقام عمل، نظر طرف غربی است که در گامهای میانی اجرا خواهد شد.
همه چیز با توافق طرفین است. به همین دلیل هم کلمه address انتخاب شد نه هیچ واژه دیگری که نشاندهنده اجرا یا پایبندی هر یک از طرفین به قطعنامهها باشد که این خود یک دستاورد است. اینکه اجرای قطعنامههای لازمالاجرای شورای امنیت را که مورد تایید 5 قدرت جهانی هم هست، به زمان دیگری در آینده احاله میکنید، یک موفقیت است.
- تاثیر این موضوع از لحاظ کارکردی چگونه است؟
تاثیر آن به صورت مشخص، آن است که جزئیات گام اول مشخص است. به طور کلی گام اول در دو مقوله قابل دستهبندی است: 1- دو طرف قبول میکنند که از شرایط فعلی به سمت شرایط جدیدتری به لحاظ فعالیت هستهای یا تصویب تحریم پیشتر نروند؛ یعنی ما میپذیریم که برنامه هستهای ما به لحاظ کمی و نه کیفی- چراکه R&D که تحت پادمان است، همچنان ادامه خواهد داشت - در همین حد فعلی باقی بماند. میتوانیم گسترش کیفی در برنامههایمان داشته باشیم اما نه گسترش کمی، البته آن هم در همه ابعاد؛ چراکه غنیسازی ادامه دارد و مواد غنیشده با زیر 5 درصد همچنان در حال اضافه شدن است ولی سانتریفیوژهای جدیدی در نطنز نصب نمیشود یا به آن سانتریفیوژهایی که تزریق گاز نشده کماکان تزریق گاز نخواهد شد. همین وضعیت فعلی حفظ خواهد شد. در مقابل، طرف روبهرو هم پذیرفته که تحریمها از این پیشتر نخواهد رفت؛ یعنی تحریمهای جدید یکجانبه یا چندجانبه اروپایی یا تحریمهای جدید در شورای امنیت به تصویب نخواهد رسید. 2- هر دو از وضعیت فعلی کمی به عقب برخواهند گشت؛ به این معنا که ما غنیسازی 20درصد را کنار میگذاریم که البته همانطور که گفتیم، بیش از این به آن نیاز نداریم و 50درصد مواد غنیشده 20درصد را به اکسید تبدیل و 50درصد آن را هم رقیق میکنیم و به صورت 3/5 درصد درمیآوریم که این به معنای آن است که به ذخایر 3/5درصدمان اضافه خواهد شد. در مقابل، طرف روبهرو هم در زمینه تحریمهای نفتی، قانونی را که میگوید کشورهای خریدار نفت ایران موظفند هر 6 ماه 20درصد کاهش خرید از ایران داشته باشند را اجرا نخواهند کرد؛ یعنی سطح فروش نفت ما در سطح فعلی حفظ خواهد شد. در حالی که در غیر این صورت، خریداران ما باید از اول ژانویه مجددا 20درصد خرید خود را از ما کاهش میدادند.
- البته این میزان افزایش هم نمییابد.
خیر، افزایش هم نمییابد. نکته قابلتوجه در این مورد آن است که چنین توافقی به نوعی لغو کردن تحریمهای موجود است. موضوع دیگر آن است که طبق توافقنامه ژنو، بخشی از درآمدهای نفتی ایران بازمیگردد که رقم مشخص آن 4/2 میلیارد دلار است که مستقیما به حسابهای بانک مرکزی ما برمیگردد و 400 میلیون دلار هم که برای مصارف دانشجویی است، قابل دسترسی میشود. نکته بعدی در مورد لغو تحریمهای پتروشیمی و تحریم صادرات قطعات برای تولید خودرو است که برداشته خواهد شد. تحریم طلا و فلزات گرانبها و بخشی از تحریم صنایع هوایی هم برداشته میشود که البته واضح است مهمترین قسمت توافق در مورد برداشتن تحریمها به حوزه نفت مربوط است. یک کانال بانکی هم مشخص میشود که تعاملات بانکی مربوط به خرید مواد غذایی و دارویی را انجام میدهد. بنابراین مبلغ قابلتوجهی از درآمدهای نفتی ما برای دولت قابل دسترس خواهد شد. از سوی دیگر، سقف مبادلات مجاز با اروپا از 100هزار یورو به یک میلیون یورو افزایش خواهد یافت که این موضوع هم بر بازرگانی و تجارت ایران با اروپا تاثیر خواهد گذاشت. به بیان دیگر، همه موارد برشمرده را میتوان برگشتهای 1+5 از تحریمهای یکجانبه و چندجانبه علیه ایران دانست. در اینجا جدا معتقدم تعادل به نفع ایران است.
- برخی منتقدان به متن توافق ژنو، معتقدند میزان دادهها و ستاندهها از توازن کافی برخوردار نیست.دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
به نظرم توازن بین امتیازات رد و بدل شده از سوی طرفین برقرار است. میزان گامهایی که طرف غربی متعهد است، بردارد، به خوبی بیانگر این موضوع است. به ویژه آنکه غنیسازی در ایران ادامه مییابد و بخش قابلتوجهی از درآمدهای نفتی ایران قابل وصول میشود. تحریمهای مبادلات بانکی تا حد زیادی به عقب برگشته، جلوی تحریمهای بیشتر هم گرفته میشود. در ضمن موقعیت بینالمللی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران هم ارتقا پیدا کرده است. عصبانیت رژیم صهیونیستی و بسیاری دیگر در منطقه هم به همین دلیل است. کمااینکه به آمریکا میگویند شما جلوی بمب اتم ایران را گرفتید ولی در عوض ایران را تبدیل به قدرت منطقهای کردهاید.
یعنی وقتی ایران با تحمیل اراده خود به6 کشور دنیا و برخورداری از غنیسازی از این توافق بیرون میآید، جایگاهش مورد اذعان همه قدرتهای جهانی قرار گرفته و این موضوع باعث میشود پرستیژ ایران به شدت افزایش یابد. بنابراین از دید کلی، این توافق به خوبی در جهت تامین منافع ملی ایران است.
- اگر گامهای سیاسی از سوی طرفین به صورت متوازن برداشته شود، اما در نهایت گام آخر که موعد برداشتن تحریمها و عادی شدن شرایط است، متضمن شروطی باشد که از نظر ما دربرگیرنده زیادهخواهی آنها یا بهانههای سیاسی نظیر مسائل حقوق بشری، حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه و... باشد، آن وقت چطور باید عمل کرد؟
فرض کنیم حرف شما درست باشد، ایران چه چیزی را از دست خواهد داد؟ ما غنیسازی خود را ادامه دادهایم. همه گامهای بعدی منوط است به شرایطی که غنیسازی ایران ادامه یابد. زمانی که شما غنیسازی را متوقف کنید و بعد در حین مذاکرات بخواهید دوباره آن را به دست آورید، ضرر کردهاید ولی در توافق ژنو چنین نیست. ما هنوز محدودیتها را نپذیرفتهایم. فرضی که شما مطرح کردید، در شرایطی است که مذاکرات به نتیجه نرسد اما محدودیتها زمانی از سمت ایران پذیرفته خواهد شد که مذاکرات به نتیجه برسد.
- یعنی براساس توضیحی که دادید، پذیرفتن محدودیت در غنیسازی میزانی از غنیسازی 20درصد را در خود نهفته دارد و هیچگاه با مشکل مواجه نمیشود؟
در واقع ما با این دید وارد مذاکرات دور پایانی میشویم که نیازهای خود را تعریف میکنیم. اگر طرف مقابل آنها را پذیرفت که مسیر ادامه مییابد، در غیر این صورت، توافقی حاصل نمیشود و از آنجا که غنیسازی خود را متوقف نکردهایم، چیزی هم از دست ندادهایم.
- در این شرایط دوباره با تحریمها روبهرو خواهیم شد؟
در واقع در این شرایط فرضی، اوضاع به شرایط کنونی بازمیگردد. البته نمیگویم شرایط کنونی شرایط خوبی است بلکه میگویم در چنین شرایطی چیزی از دست نخواهیم داد. فرصتی ایجاد و مذاکراتی هم برگزار شده و البته موضع ما در چنان شرایطی بسیار قویتر از حالا خواهد بود؛ هم در پیشگاه ملت سربلند هستیم و هم در عرصه بینالمللی نشان دادهایم که ایران همه تلاش خود را برای صلح به انجام رسانده و وارد مذاکره با 1+5 شده است اما آنها حاضر به پایبندی به صحبتهای خود نیستند. اینکه مقام معظم رهبری هم گفتند ما از مذاکره ضرر نمیکنیم، بر همین اساس است. اگر مذاکره موفق شود به اهداف خود دست یافتهایم و اگر موفق نشود در برابر مردم و جامعه بینالمللی حجت داریم که ما تمام تلاش خود را کردیم که از طریق صلحآمیز به حقوق خود دست یابیم اما طرف مقابل بنای مسالمت ندارد.
- چرا برخی از مقامات سیاسی آمریکا مصرند که بر گزینه نظامی به عنوان یک ضمانت اجرایی برای توافقنامه ژنو تاکید کنند؟
اوباما در موسسه سابان گفته من گزینهای را حذف نمیکنم. مورد دیگر به سخنرانی وزیر دفاع آمریکا در منامه برمیگردد که گفته چیدمان نظامی ما در منطقه خلیجفارس، بر اثر توافق ژنو تغییر نخواهد کرد اما در ترجمهای که در ایران صورت گرفته، مطرح شده که گزینه نظامی علیه ایران روی میز است؛ همچنان که چیدمان نظامی ایران هم در این منطقه بر اثر توافق، تغییر نخواهد کرد. در هر حال بیان استفاده از گزینه نظامی خلاف روح توافقنامه ژنو است. ما درک میکنیم که طرف مقابل از سوی کنگره و رژیم صهیونیستی تحت فشار است اما این موضوع توجیهگر این برخوردها نخواهد بود و چنین برخوردهایی خلاف روح تفاهم و حسننیت که شرط لازم برای رسیدن به توافق است، خواهد بود و حتما باید اصلاح شود.
- اجماع درباره گام پایانی
آنطور که در توافقنامه هم منعکس شده، ما هم در مورد گام اول و هم در مورد گام نهایی توافق کردیم به اینگونه که در مورد گام اول، اقدامات به صورت کامل ذکر شده اما در مورد گام نهایی تنها مشخصههای آن ذکر شده است؛ مثلا اینکه در گام نهایی هیچ تحریمی وجود ندارد و تمامی تحریمها لغو خواهد شد یا اینکه در گام آخر غنیسازی وجود خواهد داشت، البته با محدودیتهایی که دربرگیرنده نیاز ما خواهد بود. در این رابطه از کلمه involve استفاده شده که یعنی گام نهایی حتما شامل یک برنامه غنیسازی خواهد بود. جالب است که در ژنو ساعتها فقط در مورد همین کلمه involve مذاکره کردیم. در توافقنامه ژنو همچنین آمده که مذاکرات برای گام نهایی بیشتر از یک سال نخواهد بود؛ یعنی در قدم بعدی ما مذاکرات سختی خواهیم داشت که گام نهایی را با جزئیات آن تعریف کنیم، مثل آنچه در گام نخست روی داد. مذاکرات گام نهایی ممکن است تا یک سال طول بکشد و هدف از در نظر گرفتن بازه یکساله برای این مذاکرات، آن است که نمیخواهیم وارد مذاکرات بیانتها و طولانیمدت شویم. ما برای آنکه گام اول را برداریم، به طرف مقابل گفته بودیم لازم است که دستکم کلیات گام نهایی مشخص باشد؛ چراکه باید بدانیم در یک مسیر گام به گام، آخر کار به کجا خواهیم رسید. از همین حالا باید مشخص باشد که در انتهای این مسیر و در گام آخر، غنیسازی برای ما وجود خواهد داشت و از همین حالا باید بدانیم که در گام آخر هیچ تحریمی وجود ندارد و اینها شرایط ایران برای برداشتن گام اول و شروع حرکت است. بنابراین همچنان که گفته شد، مشخصات گام نهایی از همین ابتدا، البته به صورت کلی مورد توافق طرفین قرار گرفته است ولی جزئیات آن نیاز به مذاکره دارد تا چگونگی اجرا و انجام آن مشخص شود؛ مثلا در مورد اینکه چگونه تحریمها برداشته خواهد شد یا اینکه جدول زمانی گام آخر چگونه خواهد بود. همچنین اقدامات ما در این مسیر مشخص است؛ مثلا تصویب پروتکل الحاقی به صلاحدید مجلس شورای اسلامی است؛ چراکه ما از طرف مجلس نمیتوانیم قول بدهیم، بنابراین گفتیم که در گام آخر پروتکل الحاقی اجرا خواهد شد ولی منوط به تصمیم مجلس و البته حتما مجلس محترم باید به این اقناع برسد که حرکت در این مسیر، حرکت در جهت منافع ملی ایران است که اگر تشخیص داد پروتکل را تصویب میکند. بنابراین طی یک سال آینده کار سخت و دشواری پیشروی ماست که مشخصات دقیق و نیز جدول زمانبندی اقدامات مربوط به گام آخر را تعیین کنیم و بر سر آن به توافق برسیم.
- حل مشکل فروش نفت ایران
همانطور که در داخل مطرح میشود، تحریمهای مهم، مالی و نفتی هستند و این نکته را طرف غربی هم میداند، بنابراین در دیدگاه گام به گام، مذاکره و حرکت به سمت جلو از گامهای کوچک شروع میشود. ورود به این دو مقوله هم به دلیل اصرار و فشار هیات ایرانی بوده که طرف 1+5 مجبور شد به مقوله نفتی و مالی وارد شود. با تحریمهای موجود، فروش نفت ما از 2/2 میلیون به 1/2 میلیون رسیده و اگر این توافق انجام نشده بود، این روند ادامه مییافت. بنابراین میتوان گفت در اثر توافق ژنو 50درصد مشکل فروش نفت ایران حل شده و مشکل تبادلات بانکی هم در حد معقولی حل شده است. از همه اینها مهمتر آن است که فشار روانی تحریمها در همین گام اول از بین میرود و هماکنون بازخورد این موضوع برقراری آرامش در جامعه است که به وضوح میتوان آن را مشاهده کرد. علاوه بر تاثیر داخلی میتوانید تاثیر آن را بر شرایط بینالمللی ایران هم مشاهده کنید. شرکتها و کشورهایی که میخواستند با ایران همکاری کنند ولی با توجه به تحریمها از همکاری با ایران میترسیدند، با کاهش تحریمها به سمت همکاری با ایران متمایل میشوند. در واقع برعکس دیدگاه آمریکاییها که معتقدند ساختار تحریمها را حفظ کردهاند به نظر من، با گام نخست در این توافقنامه، ساختار تحریمها دچار شکاف بزرگی شده و برعکس این ساختار، برنامه ماست که حفظ میشود؛ چراکه همه چیز سر جای خود محفوظ است و هیچ تغییری در آن به وجود نخواهد آمد و هیچ عقبگردی در برنامههای ایران صورت نمیگیرد. تنها عقبگرد تبدیل مواد غنیشده 20درصد به مواد 3/5درصد است که دوباره هم قابل غنی شدن است.