این ادعا را فارین پالیسی بعد از آن مکالمه 15دقیقهای حسن روحانی و باراک اوباما، روسای جمهور ایران و آمریکا مطرح کرد. روحانی در دیدار با سرهنگ دوم، اولیور نورث، عضو ارشد شورای امنیت ملی آمریکا که ظاهرا برای متقاعدکردن مقامات جمهوری اسلامی برای کمک در آزادساختن گروگانهای آمریکایی در لبنان به ایران سفر کرده بود گفته بود که با حل این مشکل، ما شما را در کاخ سفید تقویت و تحکیم میکنیم؛ همانطور که قول دادیم، هر تلاشی خواهیم کرد.
فارین پالیسی طی گزارشی، دیدار بین مقامات ایران و آمریکا را که برای نخستین بار بعد از انقلاب صورت گرفته بود مورد اشاره خود قرار داد و نوشت: «در این جلسات، مردی که اکنون مقامات آمریکایی از او بهعنوان بهترین امید برای ایجاد روابط حسنه با ایران پس از 3دهه خصومت یاد میکنند، خود را مذاکرهکنندهای زیرک و زرنگ نشان داد و آماده آغاز دور جدیدی از گشایش روابط 2کشور بود. اگر امروز پنجرهای برای اطلاع یافتن از چگونگی تفکر روحانی وجود داشته باشد و اینکه چه رویکردی در مذاکرات به برنامه هستهای ایران خواهد داشت، آن پنجره، آن چند روز در ماه می است که او گفتوگوهای مهمی با آمریکاییها بر سر گروگانها و آینده مشترک 2 کشور داشت».
آنچه از گزارش فارین پالیسی برمیآید این است که حسن روحانی آن زمان علاوه بر تلاش برای آزادسازی گروگانها با ذکاوت خود به فکر پیشبرد اهداف نظامی جمهوری اسلامی ایران نیز بوده است تا آنجا که روحانی و تیم همراه وی سمت و سوی گفتوگوها را به سمت موضوع تسلیحات کشاندند. آمریکاییها نیز قول دادند که ظرف 10ساعت پس از آزادی گروگانها، هواپیمایی پر از قطعات موشکی به سمت تهران در راه باشد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «نورث تمام اقدامات لازم برای تدارکدیدن جلسات را برعهده داشت و بر فروش تسلیحات نظارت میکرد. اما استراتژی برتر و بزرگتری از سوی رابرت مکفارلین، مشاور امنیت ملی سابق ریگان هدایت میشد. آزاد ساختن گروگانها در اولویت بود اما مک فارلین نگران بود که این اقدام فرصت آنچه را که او توسعه روابط سیاسی جدید با میانهروهای ایران میخواند تهدید کند چرا که وی روحانی را کلید موفقیت میدانست».
این گزارش نشاندهنده این است که روحانی علاوه بر تلاش برای پیشبرد روابط بین 2 کشور سعی میکرده تا منافع ملی نیز خدشهدار نشود؛ منافع کشوری که آن زمان در جنگ قرار داشت و روحانی نیز از آدمهای اتاق جنگ بود. او پس از اتمام جنگ نشان درجه 2 فتح و در سالروز آزادسازی خرمشهر نشان درجه یک نصر را از حضرت آیتاللهخامنهای، فرمانده کل قوا، دریافت کرد.
روحانی که خود دیپلماتی کهنهکار است در سفر خود به نیویورک اما محمدجواد ظریف را همراه برد؛ ظریفی که سالهای زیادی از عمر خود را در خاک آمریکا گذرانده و 5سال را بهعنوان سفیر ایران در سازمان ملل در این کشور زندگی کرده است. ظریف تحصیلات دانشگاهی خود را از مقطع لیسانس تا دکتری در دانشگاههای آمریکا بهپایان رسانده و به اقتضای حضور و همچنین فعالیت دیپلماتیک طولانیمدت در آمریکا، ارتباط گستردهای با جامعه آمریکا و محافل سیاسی و علمی این کشور داشته است. روزنامه هرالدتریبون چندی پیش در مقالهای به حضور محمدجواد ظریف در آمریکا اشاره کرده و نوشته بود: «محمدجواد ظریف به اندازهای در دانشگاهها، محافل عمومی سیاسی و اجتماعی حضور پیدا میکند که لیزا اندرسون، رئیس دانشکده امور بینالملل دانشگاه کلمبیا از وی پرسیده است که آیا قصد شرکت در رقابتهای انتخاباتی آمریکا را دارد؟
از سوی دیگر رویترز در گزارشی با تیتر «نامزد وزارت امور خارجه ایران به مثابه شاخه زیتونی برای ایالات متحده» نوشته بود: «اگر حسن روحانی رئیسجمهور منتخب ایران میخواست عزم خود را برای بازسازی روابط با آمریکا و چانهزنی بزرگ نشان دهد، به سختی میتوانست انتخابی بهتر از محمدجواد ظریف بهعنوان وزیر خارجه خودش داشته باشد». البته که حضور ظریف در سفر روحانی به نیویورک بسیار حیاتی بود چرا که وی علاوه بر آشنایی با آمریکا، از دیپلماتهای مورد تأیید رهبر انقلاب بود و سند این ادعا گفته وی در کتاب «آقای سفیر» است که نوشته: «فکر میکنم در بهمنماه سال۱۳۸۰ بین من و آقای دکتر خرازی رفتن به نیویورک توافق صورت گرفت. ظاهرا آقای دکتر خرازی همان موقع موضوع اعزام من را به مقام معظم رهبری هم گفته بود. بعدها ایشان به من فرمودند که همان روز من به آقای حجازی گفتم که بهترین گزینه برای نیویورک شما هستید». وزیر امور خارجه ایران که مسئولیت تیم مذاکرهکننده هستهای را نیز برعهده دارد از این فرصت به خوبی استفاده کرد و با جان کری، همتای آمریکایی خود پای میز مذاکره نشست؛ مردی که همواره طی سالهای متمادی بر گسترش روابط بین آمریکا و ایران تأکید کرده بود. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان پس از پایان نشست وزرای امور خارجه ایران و گروه 1+5 در نیویورک گفت که جان کری از عزم اوباما برای پایاندادن به مسئله هستهای ایران سخن گفته است.
جان کری که در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال2004 با بوش رقابت میکرد در اظهارنظری گفته بود که دوست دارد به ایران سفر کرده و با سران ایران گفتوگو کند. او در آن زمان به جورج بوش فشار میآورد که دیپلماسی فعالتری برای نزدیکی به ایران داشته باشد. کری حتی در پاسخ به این سؤال که آیا واقعا قصد سفر به ایران را دارد اعلام کرده بود که «در زمان مقتضی این کار را خواهم کرد». و در راستای این اظهارات ذکر این نکته خالی از لطف نیست که وی در زمانی که ریاست کمیسیون خارجی سنا را عهدهدار بود با ارسال نامهای به یکی از نمایندگان مجلس، برای سفر به ایران اظهار تمایل کرده بود.
کری پس از سفر حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور و محمدجواد ظریف در سمت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از سوی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا مأموریت مییابد تا راههای مذاکره مستقیم با ایران را بررسی کند. کری در ابتدای مأموریت خود در برنامه 60دقیقه شبکه تلویزیونی سی بی اس آمریکا گفت که امکان تغییر روابط آمریکا با ایران و حل و فصل سریعتر مسئله هستهای ایران وجود دارد. وزیر خارجه آمریکا با اعلام این موضوع گفت: «تشدید تلاشهای دیپلماتیک برای حل و فصل سریع مسئله هستهای ایران میتواند آنگونه که حسن روحانی خواسته در بازه زمانی سهتا ششماهه منجر به یک توافق شود».
اظهارات باراک اوباما در سازمان ملل و برقراری تماس تلفنی با رئیسجمهوری اسلامی ایران نیز گام دیگری برای بهبود روابط 2 کشور بود و علاوه بر آن مهر تأییدی بر گفتههای کری که پیشتر به آن اشاره شد. رئیسجمهور آمریکا درباره رابطه با ایران عنوان داشت: «فکر نمیکنم بتوانیم یکشبه مشکلات روابط ایران و آمریکا را حل کنیم اما اگر بتوانیم مشکل هستهای را حل کنیم گام بزرگی در جهت توسعه روابط برداشتهایم». اوباما در سخنان خود در سازمان ملل به فتوای آیتالله خامنهای علیه سلاح اتمی و سخنان حسن روحانی در مورد اهداف برنامه هستهای ایران اشاره کرد و گفت که از این سخنان خشنود است اما مبنای اصلی، عملکرد خواهد بود. او گفت: «این سخنان و سخنان طرفهای غربی میتواند مبنای دستیافتن به راهحل باشد». اوباما همچنین بعد از گفتوگوی تلفنی خود با روحانی ضمن ابراز خرسندی تأکید کرد: « مطمئنا موانع زیادی در پیش رو خواهد بود ولی من معتقدم که میتوانیم به یک راهحل فراگیر دست پیدا کنیم. ما مسئولیت داریم که دیپلماسی را دنبال کنیم و فرصتی استثنایی داریم که این کار را با روی کار آمدن دولت جدید در تهران به پیش ببریم». اگرچه در پرونده اوباما تلاش چندانی برای بهبود رابطه با ایران دیده نمیشود اما همین اظهارات میتواند نقطه امیدی برایگذار به وضعیتی مطلوبتر باشد.
27سال پیش که روحانی نخستین (به ادعای فارین پالیسی) دیدار خود با مقامات آمریکایی را انجام میداد و ماجرای مک فارلین از دل آن برآمد، شاید هرگز فکر نمیکرد خودش کسی باشد که نخستین تماس روسای جمهور ایران و آمریکا را برقرار میکند. سالها بعد از آن ماجرا در آمریکا جان کری، همان کسی که زمانی گفته بود در فرصت مقتضی به ایران سفر میکند، رئیس سیاست خارجی آمریکا شد و ظریف همان کسی که دفتر سازمان ملل در نیویورک، خانه دومش است وزیر خارجه ایران. این دو حالا با لبخند روبهروی هم قرار میگیرند اما این لبخند بهمعنای دوستی نیست. به قول محمدجواد ظریف« این مسیر یک نبرد دیپلماتیک است و نه یک رابطه دوستانه و صمیمی».
دوستی و دشمنی با دنیا دائمی نیست
حسن روحانی که نخستین دیدار خود با مقامات آمریکایی را در اردیبهشت سال65 انجام داده بود پس از سالها در اردیبهشت92 و در فضایی که برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری تلاش میکرد با بیان اینکه بهنظر من مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، تأکید کرد: «بسیاری از اروپاییها از آقا اجازه میخواهند اما آمریکاییها به قول معروف کدخدا هستند پس اگر با کدخدا ببندیم راحتتر هستیم تا اینکه به سراغ یک مقام پایینتر برویم؛ ما با آمریکا در مسائل منطقهای و بینالمللی اختلاف داریم اما قطعا دوستی و دشمنی با دنیا دائمی نیست و هر کشوری میتواند روابط خود را با دیگران بهتر کند، بر همین اساس در روابط خارجی بحث صفر و 100 نیست و اگر بتوانیم تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم این بهترین اقدام است».